مشاعره

[فاطیما]

دلا در عشق تو صد دفترستم
که صد دفتر ز کونین از برستم

بابا طاهر

مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

 

[Special girl]

مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کانرا که خبر شد خبری باز نیامد

عالیجناب سعدی

 

[shgh.tv]

این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کانرا که خبر شد خبری باز نیامد

عالیجناب سعدی

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

حافظ

 

[Shkf.tv]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

 

[صبایام:)]

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
هوشنگ ابتهاج

 

[shgh.tv]

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
هوشنگ ابتهاج

یاد باد آنکو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

حافظ

 

[صبایام:)]

یاد باد آنکو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

حافظ

مي روي و گريه مي آيد مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد

 

[shgh.tv]

مي روي و گريه مي آيد مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد

در کوی نیک نامی مارا گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

حافظ

 

[صبایام:)]

آب منست او نان منست او
مثل ندارد باغ امیدش

مولانا

 

[shgh.tv]

آب منست او نان منست او
مثل ندارد باغ امیدش

مولانا

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا

شهریار

 

[Farnaaaz]

ادب و شرم تو را خسرو مه رویان کرد
آفرین بر تو که شایسته صد چندینی

 

[Shkf.tv]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

 

[Farnaaaz]

شاهدان گر دلبری این سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

 

[shgh.tv]

شاهدان گر دلبری این سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا

حافظ

 

[Shkf.tv]

آن را که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
معیوب همه عیب دگران مینگرد
از کوزه همان برون تراود که در اوست
ابوسعید ابوالخیر

 

[shgh.tv]

آن را که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به پیشش نیکوست
معیوب همه عیب دگران مینگرد
از کوزه همان برون تراود که در اوست

تنها،
غمگین،
نشسته با ماه.
در خلوت ساکت شبانگاه.
اشکی به رخم دوید، ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم. آه!

فریدون مشیری

 

[Shkf.tv]

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس

 

[shgh.tv]

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس

سخن درست بگویم نمی‌توانم دید
که می خورند حریفان و من نظاره کنم

حافظ

 

[Farnaaaz]

ما با می و معشوق از آنیم مدام
باشد که به حشرمان چنان انگیزند

 

[فاطیما]

ما با می و معشوق از آنیم مدام
باشد که به حشرمان چنان انگیزند

دارم دلکی به تیغ هجران خسته
از یار جدا و با غمش پیوسته