جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
آب شد برفِ زردکوهِ سپید
تکّه یخ ها به گریه افتادند
تکّه یخ ها چه سر به زیر و صبور
جای خود را به چشمه ها دادند
چشمه ها آمدند پایین تر
دامنِ کوهسار را شستند
بین آن راه های پیچا پیچ
کم کَمَک راه خویش را جُستند
نرم نرمک در آسمان پیچید
بوی سر سبزیِ علفزاران
چشمه ها ضرب در هزار شدند
متولّد شدند جوباران
جویباران به دامن صحرا
رشته در رشته، تار و پود شدند
دست در دست یکدیگر دادند
عهد بستند و «زنده رود» شدند
ما همان چشمه های کم آبیم
زندگی جمع دوستانه ی ماست
ما اگر ضرب در هزار شویم
ماندگاریم و جای ما دریاست
 
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد میکند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد میکند .....
قیصر امین پور
 
گفتن مرد گریه نکنه
دختر ، پیشنهاد شروع رابطه نده
پسر ابراز علاقه نکنه
دختر بلند بلند نخنده....
آخرش که چی ؟؟؟؟؟
مگه اونایی که اینکار ها رو نکردن به کجا رسیدن؟؟
محض رضای خدا تموم کنید این حرف هارو
احساسی که ناگفته بمونه
غصه هایی که اشک نشن
علاقه ایی که پنهون بمونه
خنده ایی که پنهون باشه
همه اش میشه (درد)
دردی که بالاخره یه روزی یه جایی کسی رو از نفس میندازه

و اون روز خیلی دیره برای بگشت...
 
جانی ما به شادترین و دیش دیری دیرید ترین آهنگ دنیا نیاز داریم

هتل ترانسیلوانیا 3
 
این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ایران کجاست ؟

ای مردم چون مرده ی استاده ی ایران
من دختر کسرایم و شهزاده ی ایران

ملک زاده ی دیرین
جگر گوشه ی شیرین

غصه ی شما قوم رنجور
مرده ام برون کرده از گور

این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ایران کجاست
در عهد من این خطه چو فردوس برین بود
ای قوم به یزدان قسم این ملک نه این بود

چه شد گردان ایران ؟
جوانمردان ایران

تاجدار خسرو کجایی
یک نظر بر ایران نمایی

این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ایران کجاست ؟
هان ای پدر تاجور غمزده خسرو
خیز از لحد و با خبر کشو خود شو

سرای همه گور است
همه اهل قبور است

مرده ی برون از مزارند
زنده و زندگی ندارند

این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ایران کجاست؟
اجداد من از تاجوران کی و ساسان
ریزند و بسر خاک غم از ماتم ایران

همه در غم و افسوس
مصیبت زده سیروس

داریوش بر سر زنان است
در عزا انوشیروان است

این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ایران کجاست ؟

دستی بسر از مویه همی برزده شیرین
و آنگاه دگر دستش بلند است بنفرین

که ای اولاد نا اهل
به ننگ آلوده از جهل

شرمی از بزرگان و اجداد
شرمتان پس از ما زنان باد

این خرابه قبرستان نه ایران ماست
این خرابه ایران نیست ایران کجاست ؟

از مرحوم عشقی
 
می‌دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت می‌سپری؟ یه‌جورایی بهت خوشامد می‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌ا‌ومد.


ادامه‌دادن خودش یه عمل قهرمانانه‌ست.»
 
طعنه و خنده به اشعار و شعارم بزنید

تیر غم بر دل دیوانه و زارم بزنید

در حفاظت ز امیرم علی خامنه ای

میشوم میثم تمار به دارم بزنید
 
جهان ای پسر ملک جاوید نیست ز دنیا وفاداری امید نیست
نه بر باد رفتی سحرگاه و شام سریر سلیمان علیه سلام؟
به آخر ندیدی که بر باد رفت؟ خنک آن که با دانش و داد رفت
کسی زین میان گوی دولت ربود که در بند آسایش خلق بود

(یه چیز کلی هم بگم.اگه تصاویرو دیده باشید وقتی رییس کره شمالی وارد میشه همه باید بلند شن و دست بزنن.این افراد 2 دستن:
1-کسایی که همه چیو میدونن و از ترس اینکه نکشنشون دست میزنن
2-کسایی که واقعا فک میکنن اون از طرف خدا اومده و از ته دل دست میزنن
دیگه بقیش با خودتون...)
 
تو آخرین بازمانده ی دلخوشی های منی ، برام بمان لطفا
هر چیز که دوست داشته ام ، مال من نشده و
هرکس که دوست داشته ام ، آدم من نبوده ،
یاد گرفته ام چشم پوشی کنم ، از چیزها و آدم ها و دلخوشی ها ...
یاد گرفته ام بپذیرم که خیلی چیزها قابل تغییر نیست ،
خیلی چیزها و آدم ها را نمی شود داشت و من دست برداشته ام از خواستن های بیهوده،
اما تو فرق خواهی داشت
تورا نیاز خواهم داشت
تورا نیاز خواهم داشت برای اینکه خوب باشم ،
برای اینکه شب ها زودتر بخوابم و روزها زودتر بیدار شوم ،
برای اینکه بیشتر حواسم به خودم باشد ،
بیشتر تلاش کنم و بیشتر موفق باشم.
تو را نیاز خواهم داشت ای آخرین بازمانده
برایم بمان لطفا....
 
الملک یبغی مع الکفر و لایبغی مع الظلم
حکومت کافران باقی خواهد ماند،اما حکومت ظالمان قطعا باقی نمی ماند.

البته یه شکل دیگش که دقیقتره هم مطرح شده که ترجمش:
حکومت عادلانه کافران باقی می ماند،اما حکومت ظالمانه مومنان باقی نمی ماند.
 
بابا طاهر چه قد قشنگ میگه ....
گل سرخم چرا پژمرده حالی
بیا قسمت کنیم دردی که داری
بیا قسمت کنیم بیشش به من ده
که تو کوچک‌دلی طاقت نداری
 
با دين يا بدون دين،
انسانهاى خوب كارهاى خوب ميكنند و انسانهاى بد،كارهاى بد..
اما براى اينكه انسان باظاهر خوب كارهاى بد كند قطعاً به دين نياز دارد

• استيون واينبرگ
 
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگر نتوان یافت همانندش را

مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفبقان به تو این بندش را

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
بین موهای تو گم کرد خداوندش را
 
هیچ دانی از چه خود را خوب تریین می کنم

بهر میدان قیامت رخش را زین می کنم

می روم امشب به استقبال مرگ و مرد وار

تا سحر با زندگانی جنگ خونین می کنم

نامه حقگوی طوفان را به آزادی مدام

منتشر بی زحمت توقیف و توهین می کنم

می روم در مجلس روحانیون آخرت

و اندر آنجا بی کتک طرح قوانین می کنم
 
کدخدایی که گمان کرده خدای ده ماست
کدخدا نیست خدا نیست بلای ده ماست

کدخدا نیست خدا نیست بلای ده ماست
روزگاریست به گوش همه خواند که خداست

روزگاریست به گوش همه خواند که خداست
خانه اش در ده ما نیست، جدای ده ماست

واقعا قابل تامل هستش...
-------
هیتلر میگه : اشک‌هایی که به خاطر شکست میریزی در واقع همون عرق هایی هست که برای پیروزی نریختی!!
 
Back
بالا