جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
شکهای شبانه ای یگانه ترین
زیباترین شکهاست
شکهای شبانه خانه را خواهد آشفت
شکهای شبانه ای یگانه ترین
ما را به تمام رودها خواهد پیوست
من مست و پریده،رنگ
از دریا می آیم


تا در تو نبینم آن پریشانی ها را
ای شط برهنه ای به سینه ی من
گیسوی تو رودی از ستیغ بهار
بر صخره ی خرد پر هیاهویی
گیسوی تو باد را پریشان خواهد کرد
شکهای شبانه روز را خواهد آشفت.
کاکایی مرده ای پریشان گیسو
شکی است
افروخته در
مسیر طوفانی.

ای عریان ای نهال نیرومند
ای خون پرنده های دریایی
بر سینه ی من تمام گیسوی تو
بارانیست بر بهار عریانی.



شکهای شبانه در زمانه ی شک
زیباترین شک هاست.
 
یه دفعه هم که شده می خوام به خودم فکر کنم قبل از اینکه خیلی دیر بشه...
وودی آلن
 
ز هوشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد...: )
 
و سرایی،
که به چشم انداز پنجره اش نیست درختی
که بر او مرغی
به فغان تو دهد پاسخ،
زندانست.

هوشنگ ابتهاج
 
تعهد خیلی مهمه‌
تعهد ب حرفات
تعهد ب انتخابت
تعهد ب کارت
تعهد ب قولت
تعهد به آدمایی که تو زندگیتن؛
تعهده که عیار آدما رو مشخص میکنه...!
و اگرنه موقع حرف زدن و قول دادن؛ همه هستن
حتی یه غریبه تو خیابون ...
 
هنوز این دل غمی دارد
همی هم عالمی دارد
مرا دیوانه تر میخواهی ای دنیا
ببین دیوانگی هم عالمی دارد
 
«رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد که ما
میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.»
 
زیباترین مکان برای حضورمان، افکار دیگران است...
 
وقتی یه نفر رو همش ببخشی این فرصت رو ازش میگیری که بفهمه هر اشتباهی یه تاوانی داره...
 
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست
آن شمع که می‌سوزد و پروانه ندارد
 
اینکه همه برای تو بوی عن میدن به این معنی نیست که ریدی به خودت؟
 
وقتی آخرین حسی که بهش داری عذاب وجدانه، عذاب وجدان از این که ممکنه اون هنوز بهت فکر کنه، از دور یه نگاه بهش می‌ندازی‌. می‌بینی که اون حتی عذاب وجدان هم نداره، و برای همیشه از هر حسی که به هم متصلتون کرده بود رها می‌شی.
 
Back
بالا