مشاعره

[طوطو]

آشکارا نهان کنم تا چند
دوست می‌دارمت به بانگ بلند

دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است

 

[D3la]

دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است

تو تا به روی من ای نوردیده دربستی
دگر جهان در شادی به روی من نگشاد

 

[خرامان]

تو تا به روی من ای نوردیده دربستی
دگر جهان در شادی به روی من نگشاد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

 

[kiano_ush]

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

 

[خرامان]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه‌ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست

 

[Hyazinthe]

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه‌ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست

تا دل از کف ندهد هر که تو را میبیند
روز و شب نذر نگاهت وجعلنا خواندم

 

[خرامان]

تا دل از کف ندهد هر که تو را میبیند
روز و شب نذر نگاهت وجعلنا خواندم

ملکا جشن مهرگان آمد
جشن شاهان و خسروان آمد

 

[Mohammad_tries]

دل من اگر تو جامش، ندهی ز مهر،چاره
به جز آن که سنگ کوبد به سر سبو ندارد

حسین منزوی

د لطفا،✓

 

[Neuro_Yasna]

دل من اگر تو جامش، ندهی ز مهر،چاره
به جز آن که سنگ کوبد به سر سبو ندارد

حسین منزوی

د لطفا،✓

دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن داد است

 

[خرامان]

دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن داد است

تو چه دانی که من از دست شکر خنده‌ی تو
چند بر مجمر غم همچو شکد سوخته‌ام

 

[hastin]

تو چه دانی که من از دست شکر خنده‌ی تو
چند بر مجمر غم همچو شکد سوخته‌ام

من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنه
تیرم به خطا می‌رود اما به هدر، نه

 

[خرامان]

من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنه
تیرم به خطا می‌رود اما به هدر، نه

همی گفتم که کی باشد که خرم روزگار آید
جهان از سر جوان گردد بهار غمگسار آید

 

[کوچولو.]

همی گفتم که کی باشد که خرم روزگار آید
جهان از سر جوان گردد بهار غمگسار آید

در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه می رود آب

 

[خرامان]

در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه می رود آب

به نام بزرگ ایزد دادبخش
که ما را ز هر دانش او داد بخش

 

[hastin]

به نام بزرگ ایزد دادبخش
که ما را ز هر دانش او داد بخش

شبی در پیچ زلف‌ موج در موجت تماشا کن
نسیم بی‌قراری را که از دست تو خواهد رفت..

 

[majn0_0n]

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

 

[خرامان]

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

دریغا ویس من امید شاهان
دریغا ویس من اورنگ ماهان

 

[hastin]

دریغا ویس من امید شاهان
دریغا ویس من اورنگ ماهان

نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاق‌ترم یا تو به من..

 

[خرامان]

نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاق‌ترم یا تو به من..

نه هر تخمی درختی راست روید
نه هر رودی سرودی راست گوید

 

[hastin]

نه هر تخمی درختی راست روید
نه هر رودی سرودی راست گوید

در فکر فتح قله قافم که آنجاست
جایی که تا امروز برآن پرچمی نیست..