D3la
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 476
- امتیاز
- 3,958
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- اصفهان
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
يارب به كه شايد گفت اين نكته كه در عالم
رخساره به كس ننمود آن شاهد هر جايى
حافظ
رخساره به كس ننمود آن شاهد هر جايى
حافظ
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منشيارب به كه شايد گفت اين نكته كه در عالم
رخساره به كس ننمود آن شاهد هر جايى
حافظ
ای نوبهار خندان! از لامکان رسیدی!یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
نمیخوامش برو بردار سپردم به ننش
(شاعر حافظ ویت صبا )
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشیای نوبهار خندان! از لامکان رسیدی!
بویی ز یار داری، از یار ما چه دیدی؟
~مولانا.
کمتر از خاک نهای! بشکف و از خویش بر آ!نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
ای هدهد صبا به سبا میفرستمتکمتر از خاک نهای! بشکف و از خویش بر آ!
همچو گل از گل خود وز نفس باد صبا!
~شاعرش هم مهم نیست
دیدهی دیو و پری یافت ز ما سروری!ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
پریدیدهی دیو و پری یافت ز ما سروری!
هدهد جان بازگشت سوی سلیمان خویش!
~مولانا.
جانپری
جان شیرین منی، ای از لطافت چون پری
گر پری جان است، تو از جان شیرین خوشتری
جانجان
جان خوشست اما نمیخواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوشتری یابم که آن گویم تو را
دل نداند که فدای سر جانان چه کندجان
جان عزیزست نباشد که ز دستت برود بیهوده
حیف آب است که سیراب کند خرزره را
کردهای عهد که بازآیی و ما را بکشیمرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداری کویش را چو جان خویشتن دارم
آهن و فولاد هردو از یک کوره می آیند برونقتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود
ورنه هيچ از دل بى رحم تو تقصير نبود
نعلآهن و فولاد هردو از یک کوره می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است
ای همنفسان تا اجل آمد به سر مننعل
طلب سلطنت و ملک مکن کین مرکب
تیز اسبیست به خون نعل به پایش کردند
تا که پیدا نشود لکه ای از خون در راه
آتشین جامه ای از خدعه ردایش کردند
هم نفسای همنفسان تا اجل آمد به سر من
از پای درافتادم و خون شد جگر من
رفتم نه چنان کامدنم روی بود نیز
نه هست امیدم که کس آید به بر من
هم نفس
هم نفسی می طلبم کز نفسش زنده شوم
تا که نگاهم بکند، آب شوم قطره شوم
شرمقطره
از چشم دلم چکید یک قطره گرم
بر دامن گل نشست،آهسته و نرم
وقتی که عیان شد غم پنهان من
پیشانی پروانه عرق کرد ز شرم