مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

دیگه طاقتی نمونده که بخوام جدا بمونم
شعرای پر از من و تو با خودم تنها بخونم
79133028501898921942.gif


کاش خدا منو ببینه ، ببینه چه گیج و خستم
دستمو محکم بگیره بگه که نترس من هستم
 
دیگه طاقتی نمونده که بخوام جدا بمونم
شعرای پر از منو تو با خودم تنها بخونم
79133028501898921942.gif


کاش خدا منو ببینه، ببینه چه گیجو خستم
دستمو محکم بگیره بگه که نترس من هستم
مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روز گشایش را
در پی چاره بمانده

نیما یوشیج
 
مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روز گشایش را
در پی چاره بمانده

نیما یوشیج
هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا
جایی که کند ناله عاشق اثر اینجاست
 
هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا
جایی که کند ناله عاشق اثر اینجاست
تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشکسای تو
پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو

حافظ
 
تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشکسای تو
پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو

حافظ
وه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم
کی ببینم مرا چنان که منم
 
وه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم
کی ببینم مرا چنان که منم
مائیم و نوای بی‌نوائی
بسم‌الله اگر حریف مائی

افلاس خران جان فروشیم
خز پاره کن و پلاس پوشیم
 
می‌کشم دردی که درمانیش، نیست

می‌روم راهی که پایانیش نیست

-سلمان ساوجی
تا بدین منزل پا نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته ام
گر چه می سوزم از
این آتش به جان
لیک بر این سوختن دل بسته ام

سهراب سپهری
 
تا بدین منزل پا نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته ام
گر چه می سوزم از
این آتش به جان
لیک بر این سوختن دل بسته ام

سهراب سپهری
من که با هر داغ پيدا ساختم
سوختم از داغ ناپيدای دل...
 
در کارگه کوزه گری رفتم دوش / دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود؟
بندهء من شو و برخور ز همه سیم تنان

چون اولای شعر حالت داستانی داره سه بیتش رو گذاشتم
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود؟
بندهء من شو و برخور ز همه سیم تنان

چون اولای شعر حالت داستانی داره سه بیتش رو گذاشتم
نکن امروز را فردا
دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین ای یار
دلم را از زمین بردار...

اردلان سرافراز
 
نکن امروز را فردا
دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین ای یار
دلم را از زمین بردار...

اردلان سرافراز
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
 
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

نوش داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا
 
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

نوش داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا
ای کریمی که از خزانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری

دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری
 
Back
بالا