مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
زمانه با تو نسازد اگر، تو با زمانه بساز
چه جای شکوه که گوشی به حرف تو نیست
 
زمانه با تو نسازد اگر، تو با زمانه بساز
چه جای شکوه که گوشی به حرف تو نیست
تورو به دست هیچکس ، دست خدا سپردم
چشمای تو یه دنیاست ، دست خدا سپردم
 
نان بی تو مرا زهر است نه نان
هم نان منی هم آب منی
یا رب نظری بر من سرگردان کن
لطفی به من دلشده ی حیران کن

با من مکن آنچه من سزای آنم
آنچه از کرم و لطف تو زیبد آن کن
 
یا رب نظری بر من سرگردان کن
لطفی به من دلشده ی حیران کن

با من مکن آنچه من سزای آنم
آنچه از کرم و لطف تو زیبد آن کن
نان بی تو مرا...:-"
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
 
نان بی تو مرا...:-"
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
دل خسته هلالی، چو بسوختی حذر کن
که مباد از آتش او برسد بتو شراره
 
از دوست به یادگار دردی دارم
که ان درد به صد هزار درمان ندهم
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو
کردغزل و عاطفه و روح هنرمندش را

ادامه ی شعری قبلی بود که گفتم:sweet_smile:
 
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو
کردغزل و عاطفه و روح هنرمندش را

ادامه ی شعری قبلی بود که گفتم:sweet_smile:
امروز سینه ام ز غمت لب به لب شده
فردا دو چشمه زان غم انبوه می جهد
 
Back
بالا