ماه: سپتامبر 2009

شبیه سازهای مجازی صحنه جرم

یک صحنه جرم را تصور کنید:
بازجویان و کارشناسان پلیس برای روشن شدن شرح اتهام بایستی صحنه جرم را مورد بررسی قرار دهند اما معمولا صحنه جرم برای زمان کوتاهی حفظ می‌ماند مخصوصاَ اگر جرم در یک محیط عمومی رخ داده باشد. بازجویان باید هر چه می‌توانند زودتر و بیشتر اطلاعات کسب کنند. هم چنین عکاسان پلیس باید از زوایای مختلف در مدتی که صحنه جرم پا برجاست عکسبرداری کنند. تصاویر باید واضح و دقیق باشند تا بازجویان بتوانند از روی آن‌ها به خوبی تحقیق کنند و یا حتی این تصاویر بتوانند در دادگاه ارائه شوند.
کار سختی است و علاوه بر انرژی و وقت زیادی که می‌برد ممکن است چیزی از قلم بیفتد یا مدرکی فراموش شود.
امروزه در بعضی جاها پلیس‌ از دستگاه شبیه سازی مجازی برای به تصویر کشیدن و باز سازی صحنه جرم به روش دیجیتالی، استفاده می‌کند. چندین کمپانی تعداد بیشماری روش ابداع کردند که به وسیله آن‌ها بازجویان می‌توانند صحنه جرم را پس از باز سازی در کامپیوتر بارها و بارها تکرار کرده و نگاه کنند. این شبیه سازی کامپیوتری مانند بازی‌های کامپیوتری می‌ماند. برخی دیگر از سیستم‌ها عکس‌های مختلف را روی هم سوار می‌کنند و یک محیط 360 درجه مجازی ایجاد می‌نمایند. پلیس‌ها در اقصی نقاط جهان فهمیده‌اند این محیط های مجازی می‌تواند به بازجویان در روند کشف حقایق کمک کند.
در دهه 90 میلادی فضاهای مجازی مانند یک شایعه در همه جا از اخبار گرفته تا کارتون‌ها، برسر زبان‌ها بود. ولی همگان فهمیدند که فضا های مجازی آن‌طور که می‌پندارند سرگرمی نبوده و تقریبا مانند یک مد زود گذر می‌باشد. ولی خوشبختانه دیدگاه محققان و کارشناسان این‌طور نبوده و از محیط‌های مجازی بعنوان ابزاری مفید استفاده شد و همین باعث گردید مدل‌های جدید و کاملتری از فضاهای مجازی تولید شود.
شبیه‌سازی کامپیوتری
اولین شبیه سازی مجازی صحنه جرم در مدل‌های کامپیوتری ایجاد گردید که در آن اندازه‌ها به دقت توسط باز جویان اعمال شده و شامل ابعاد مختلف از صحنه بود. بازجویان می‌بایست اطلاعات دقیق را در آن وارد کنند تا بتوان رابطه بین موارد مختلف صحنه جرم را کشف نمود. برنامه‌های آن زمان بسیار حساس بود طوریکه اگر اطلاعات کاملا دقیق داده نمی‌شد صحنه جرم به هیچ عنوان با صحنه اصلی جرم مطایقت نداشت. برای نیل به این منظور بازجویان از دستگاه‌های دقیقی مانند فاصله سنج لیزری و دیگر ابزارها استفاده می‌کردند. عکاسان هم می بایست عکسهای لازمه را تهیه می‌کردند. با کمک این داده‌ها و مراحل زیر صحنه جرم بازسازی می‌شود.
اطلاعات به کامپیوتر داده می‌شد و توسط برنامه یک تصویر سه بعدی از محیط ساخته می‌شد. برنامه دیگری، وسایل و حتی بدن افراد را شبیه سازی می‌کرد. این برنامه گاه در حافظه کمکی خود تصویر برخی اشیاء معمول را داشت و با جایگزینی آن‌ها به عمل شبیه سازی سرعت می‌بخشید.
زمان و پول دو عامل مهم در تبدیل شبیه سازی مجازی به ابزاری مفید بودند. البته برنامه‌های اولیه نیاز به یک کاربر متخصص داشتند و همچنین تصویر مجسم و کاملی به بازجویان نمی‌دادند. پلیس به برنامه‌ای نیاز داشت با فرآیند یادگیری آسان‌تر و گرافیک بالاتر.
امروزه بسیاری از شرکت‌های نرم افزاری پیشنهاد ساخت برنامه‌هایی را دارند که می‌تواند به صورت اتوماتیک اتاق را شبیه سازی کند و در حافظه کمکی خود دارای اشکال بسیاری از وسایل مختلف می‌باشد. اکثر این برنامه‌ها حتی می‌تواند پدیده‌های متحرک را هم شبیه سازی کنند. مانند مسیر حرکت یک گلوله یا مسیر پاشیده شدن خون. یکی دیگر از قابلیت‌های مهم سری جدید این برنامه‌ها این است که می‌توان از هر زاویه‌ای صحنه را مورد بررسی قرار داد که این قابلیت می‌تواند حدس‌های بازجویان را دقیقتر کند. برخی از برنامه‌ها حتی انیمیشن‌سازی هم دارند که به بازجویان کمک می‌کند تئوریهای خود راجع به صحنه جرم را آزمایش کنند، در نتیجه تئوریهای اشتباه به راحتی حذف می‌شود. کاربرد دیگر انیمیشن‌سازی در مورد شهود است که به آنان کمک می‌کند از شهادت خود اطمینان حاصل کنند و یا حتی گاهی شهود با دیدن صحنه‌های انیمیشن اتفاق خاص دیگری که در صحنه جرم واقع شده را به یاد می‌آورند.ولی هنوز هم یکی از ضعف‌های مهم این برنامه‌ها نیاز به یک کارشناس برای پیاده سازی اطلاعات بر روی برنامه است که گاه امکان دارد پیاده سازی غلط بازجویان و شهود را گیج کند و باعث از دست رفتن اطلاعات مهمی شود.
فوتوگرامتری
راه دیگر بازسازی صحنه جرم روش فوتوگرامتری است. فوتوگرامتری تکنیکی است بدین صورت که کامپیوتر عکس‌های مختلف را روی هم سوار می‌کند و یک تصویر360 درجه تحویل می‌دهد. بیننده می‌تواند دورتا دور را ببیند در این روش دوربین مخصوص را روی سه پایه می‌گذارند که می‌چرخد و دوربین به‌صورت متوالی عکس می‌گیرد این عکمس‌ها در کامپیوتر با هم ادغام می‌شود و چند بار ویرایش می‌گردد تا تصویر بدون درزی به شما بدهد. این روش از روشی که یک نفر از قسمت‌های مختلف عکس بگیرد و بعد با هم ادغام شود با کیفیت‌تر است. در این روش نیازی به تخصص نیست و عکس‌ها در برنامه‌ی ملموس با هم ادغام می‌شوند و سریعتر می‌باشد هم‌چنین در این روس عکس‌ها کاملاَ واقعی‌اند و بارجویان با وسایلی اشتباهی گیج کننده و یا درکر خطاهای شبیه سازی سرو کار ندارند البته از معایب این روش این است که از هر زاویه‌ای نمی‌توان به صحنه نکاه کرد و فقط از جایی که عکس‌ها گ فته شده دید داریم. هم‌چنین فاصله‌ها آنچنان که باید و شاید رعایت نمی‌شوند و تصویر سه بعدی نداریم.
امروزه نرم‌افزارهایی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند که نیاز به سخت افرارهای گران و مخصوص نداشته باشنئد مثلاَ برای عکس برداری از یک دوربین ساده هم بشود استفاده کرد و نیاز به سیستم گرانی نباشد
سوال مهمی که در اذهان عمومی شکل می‌گیرد این است چرا پلیسی که سالها با روش‌های عادی به بررسی صحنه‌های جرم می‌پرداخت ناگهان هزینه زیادی را تقبل و شبیه سازی مجازی را وارد سیستم خود می‌کند؟ دلیل مهم این کار تسریع در حل پرونده و دقت در نتیجه گیری در مورد پرونده‌ها‌ست و اینکه پلیس می‌بایست به سیستم‌های جدید و قابل‌تری مجهز می‌شد تا درصد اشتباهات پایین بیاید و از امکانات زیر بهره برد:
1. نشان دادن تمامی اتفاقات بر روی صفحه مانیتور که به بازجویان کمک می‌کند تا با پدیده‌ها مانوس‌تر شوند.
2. توانایی تست کردن تئوری‌ها به صورت انتمیشن.
3. اطمینان شهود از شهادتشان و یا حتی یادآوری اتفاقی از یاد رفته در صحنه جرم.
4. توانایی ارائه انیمیشن‌ها و صحنه‌ها در غالب مدرک به دادگاه.

اصل این مطلب مال سایت howstuffworks.com هست ولی من خودم چند سال پیش مطلبو ترجمه کردم. عالم باحالی دارن این نرم افزارا !!!

فضای باز سیاسی،توسعه علمی-سیاسی-اقتصادی

بسمه تعالی

اگر شما فردی منتقد و با منطقی درست باشید و بهترین نقدها را انجام دهید تا زمانی که فضای باز سیاسی وجود نداشته باشد شما هیچ گونه کاری نمی توان انجام دهید/.

فضای باز سیاسی اینگونه تعریف میشود:

– ایجاد جو انتقاد سالم

– سعه صدر منطقی از طرف دولت

– محیط سالم گسترش تفکر سالم

– نگاه با دید باز به مسائل

— ایجاد انتقاد سالم :

متاستفانه این جو در کشور ما به کلی از بین رفته است/.

و اگر کسی بخواهد انتقاد بجایی انجام دهد دیگران او را نهی می کنند و میگوینند نکنی این کا رو این قدر بهت تهمت ضد انقلاب ،اغتشاشگر ضد امنیت ملی ، منافق میزنن  که دیگه اصلا حال انتقاد نمیمونه واسش/.

جو الان کشور ما بیمار است و این بیماری ترس از انتقاد است /.

–سعه صدر از طرف دولت :

ابتدا لازم به ذکر است منظور من از دولت افرادی است که در یک بازه زمانی سیاست های کلی رو تعیین می کنند/.

در هر انتقاد دو اصل وجود دارد : 1- منطق و ادبیات منتقد  2-سعه صدر و ادبیات انتقاد شونده /.

اگر هر دو این عوامل باشد انتقادی سالم معنا پیدا میکند ولی اگر یکی از دو عامل نباشد به هیچ عنوان انتقادی سالم نخواهد بود و به تدریج جامعه به سمت دیکتاتوری حرکت میکند/.

— محیط سالم گسترش افکار سالم :

هرکس می تواند هر عقیده ای داشته باشد و با ازادی کامل عقیده خود را حفظ کند(انا هدیناه سبیل اما شاکرا و اما کفورا)/.

اما همانطور که از تیتر موضوع معلوم است دو عامل داریم : محیط سالم – افکار سالم /.

در زمانی این امر تحقق پیدا میکند که افکار سالم باشد /.

به طور مثال : نمی شود افکار شیطان پرستی و یا خشونت را ترویج داد پس افکار نیز تعریف و حدودی دارد که در پست بعدی با نام حدود ازادی کامل بررسی خواهیم کرد /.

اما متاستفانه ما بطور کامل این حرف را قبول نداریم : یه سزی ادم طرفدار فلان کاندید نشستن تا طرفدار یه کاندید دیگه میاد مگن عجبا باز طرفدار … اومد و در مقابل او واکنش میدهند /.

چرا نباید به این جمع بندی برسیم که بنشینیم و هم دیگه رو به این اعتقاد برسونیم که این اقا بدرد این پست نمی خوره به جای واکنش های پوچ ؟؟؟ /.

شهید بهشتی زمانی که احزاب با طرز تفکر های غلط مثل حزب توده دور گرفته بودند شروع به دست مباحثه های منطقی  زیادی میزد و خیلی ها به این حرکت اعتراض کردند و در جواب ایشان فرمود : (( یا عقیده من درست است یا عقیده انها میشینیم بحث میکنیم  اگه حرف من حقه اونها متقاعد میشن اگه نه من متقاعد میشم ))  -تفکر حال میکنی-

–نگاه به مسائل با دید باز :

هر کلمه رو میشه دو جور خواند و یا هر اتفاقی رو میشه چندین برداشت ازش کرد/.

یک نفر میاد میگه چرا مسلمانان باید به یک طرف نماز بخونن خدا که همه جا هست ؟ ولی یکی میاد میگه همه ما میدونیم خدا همه جا هست اما برای حفظ وحدت واتحاد در عین تفاوت در اعتقادات هر فرقه به یک سمت عبادت میکنیم/.

یا در همین اتفاقات اخیر افراد گفتن اقا توی انتخابات  تقلب شده قبل از اینکه به طور کامل برایش اثبات کنیم که شده یا نشده گرفتن و بردن بعدشم گفتن این افراد منافقن و می خواستن انقلاب مخملی کنن !!!چرا نیومدیم بگیم که چون این افراد درگاهی برای اعتراض نداشتن به خیابان امدند و یا هزاران دیدگاه دیگر و هنوز هم به جمع بندی واضحی نرسیدیم/.

[چشم ها را باید شست/جور دیگر باید دید]

>>>>>امروز فضای سیاسی در کشور ما …؟؟؟!!

transformers2

فیلم آخرالزمانی است؛

ژانر اش اکشن است، در این فیلم  “Optimus Prime” میمیره، آخرش دوباره زنده می شه و کلاً بحث سر زنده کردن اینه.

فیلم هیچ پیام اخلاقی نداره ولی یک پیام داشت و اون هم این بود:

اگر به رفیقه ی  خود خیانت کنید، فردی دوم که ملعبه ی خیانت کردن است Alien از آب در می آید !

خلاصه، اگر وقت داشتید ببینید فیلمو.

مدرسه یا زندان؟

هنوز جشن شکوفه ها را به خوبي به ياد دارم.31شهريور1378،ده سال پيش بود.همراه مادرم به مدرسه رفته بودم و خوشحال بودم از اينکه بالاخره من هم به مدرسه ميروم. هنوز شوق و ذوق خريدن لوازم مدرسه در آن روز ها را به ياد دارم.آن سال يک کيف صورتي خريده بودم که تنها تفاوتش با کيف هما رنگ آن بود.

روز هاي زيباي دبستان از پي هم ميگذشتندو من در تمام آن سالها به دنبال آرزوي چهار سالگي ام بودم.آن روز ها مشکلي نداشتم ؛اگر هم مشکلي برايم پيش مي آمد،خود مجبور به حل آن بودم. تابستان هاي آن موقع را به اين اميد ميگذراندم که دوباره مهر بيايد ومن در کنار دوستانم قرار بگيرم.هر سال با شوق و ذوق کنار مادرم مينشستم و در جلد کردن کتاب هاي درسي ام کمک ميکردم.

 روز هاي دبستان پايان يافته بودند ،و پا به مدرسه راهنمايي گذاشته بودم.همان مدرسه ابتدايي نزديک خانه مان بود. در مدرسه راهنمايي ناظمي داشتيم که از تمامي دوستانمان به ما نزديکتر بود.هميشه انضباط مرا 20 ميداد،در حالي که معلم ها تا مرز 16 هم پيش رفته بودند.ميدانست که تمام شيطنت ها اقتضاي سن ما است. سه سالي در کنار او بودم، و گاهي اوقات هم بهانه مدرسه رفتن من او بود.خلاصه اينکه در اين سه سال چيز هاي زيادي از او آموختم.او خيلي وقتها براي انجام کارهايي به من ميدان ميداد.

 دست روزگار مرا از کساني که 8 سال با آنها بزرگ شده بودم جدا کرد،و به فرزانگان فرستاد.روزگار ميخواست آدم هاي ديگري را به من معرفي کند.6 ماهي طول کشيد تا با بچه هاي کلاسمان ارتباط برقرار کنم. خيلي از آنها ملاک دوست شدنشان نمره ي درسي بود!

خلاصه اينکه روزگار آن قدر من را بزرگ کرد تا جايي که اکنون به سوم دبيرستان ميروم.ديگر مثل گذشته رغبتي براي مدرسه رفتن ندارم.خانواده ميدانند که مدرسه ما جايي شده براي زدن تست کنکور، و اگر بخواهم چيز جديدي تجربه کنم،زندانبان مدرسه اشتباهي خود را مشاور فرض ميکند ،خانواده ام را به مدرسه دعوت ميکند و براي آنها شرح ميدهد که اين بچه امتحان نهايي اش از همه چبز واجب تر است.

 نميخواهم دوباره پا به زندان بگذارم.فاصله سلول ما تا اتاق زندانبان چند قدم بيشتر نيست.اين زندانبان ما مدرسه را به زنداني مبدل کرده است،که براي بازي کردن در زنگهاي تفريح هم بايد از او اجازه بگيريم. اين زندانبان کاري کرده،که براي سوال پرسيدن سر کلاس ها هم بايد از او اجازه بگيريم. از”او”و بيشتر”هم سلولي”هايم بدم مي آيد.

 پ.ن: 1.کاش اول مهر نمي آمد.

 2.من خيلي از زندانيان مدرسه مان را از صميم قلب دوست ميدارم.

عبادت خوبیست ،تنهایي*

8
اندکی تفکر…در خود…به راه آمده و پیش رو…به کرده ها و نکرده ها…به عیب های اشکار و پنهان…..” شیطان را حل می کند “…در این موسم رمضان
——
*=فرموده حضرت علي(ع)

ستاره!!!

ستاره های شب این بچه ی تنها و بی کس رو دارن با خودشون میبرن تا اون بالا ها تو ابرا یه جا پیدا کنه واسه خودش.چشماشو ببنده و بگه منم شدم ستاره !!!روشن و عزیز برای همه..
همون چیزیو که رو زمین ارزوشو داره ولی کسی بهش اهمیت نمیده..