• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

A.H.Z

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
201
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
خرّم آباد
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

من در حضور همه شما اعتراف میکنم در زمان کودکی بزرگترین ناقض حقوق حیوانات بودم... :D
نوک غلط گیر رو میکندم و اونو آتیش میزدم...مایع محتوی هم وقتی آتیش میگرفت در حکم ماگما عمل میکرد...منم اون رو بالای لونه مورچه ها میبردم و میگفتم: وضعیت قرمز... :-[ وضعیت قرمز... :-[ هواپیما های دشمن حمله کردند...پناه بگیرید...تکرار میکنم..... (< (<
بعدشم اون غلط گیر آتشین رو روی سر اون مورچه های بد بخت مینداختم و بلافاصله به هر کدومشون ک برخورد میکرد درجا جزغاله میشد :(( :(( :((
و حتی یکبار هم ی سوسک بزرک و زنده رو با چسب به وسط ی برگه کاغذ چسبوندم و با غلط گیر دورش ی دایره درست کردم.... :-\ :-\ و بعدش ی دونه کبریت رو روشن کردم و در حالی ک به شاخک هاش زل زده بودم اون دایره رو آتیش زدم و بعد از چند ثانیه خود سوسک هم بخار شد... :(( :(( و جای شما خالی نباشه ی بوی بدی بلافاصله به مشامم رسید #-o #-o آره بوی سوسک سوخته :-& :-& :-&
البته بعد از اون دوران دیگه از این کارا نکردم و نمیکنم... B-) B-)
 

Mahsa_76_gh

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
588
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اعترافگاه !


اعتراف میکنم در برابر دلم آدم ضعیفی هستم ... خیلی ضعیف!!! =((
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هیچ کدوم از سلام هایی رو که بقیه می گفتن به مامانت برسون رو نرسوندم :-" :))
 

usboy

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
424
امتیاز
1,679
پاسخ : اعترافگاه !

بچه كه بودم ميگرفتم چند تا تخم مرغ رو با ماست قاطي ميكردم ميريختم تو چاه

دقيقا هدفم از اينكار يادم نيست
فقط يادمه ميكردم اينكارو
فكر كنم به سوسك ها غذا ميدادم به اين وسيله

بعد هروقت سكه پيدا ميكردم،ميكاشتمش تو گلدون
هر روزم بهش آب ميدادم ولي سبز نميشد :(
 

Mah O_o

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
254
امتیاز
3,509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : اعترافگاه !

ی بار نشستم کلی فک کردم و میخاستم ی چیزی اختراع کنم
بعد کلی پیچو مهره رو بهم وصل کردم و شکل ادم شد #S-:
بعدش یکم نگاش کردم یادم افتاد بابام میگفت : خدا روحشو در ما دمیده!
هرچی سعی کردم روحمو در اون بدمم تا خداش بشم نشد لامصب =)) =))
:|
 

آقا پسر

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
5
امتیاز
21
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
طهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که سخت ترین روزای زندگیمو دارم میگذرونم :((
اعتراف میکنم سر جلسه امتحان به توان چار رو ضربدر چار کردم
اعتراف میکنم با سر رفتم تو در مغازه :-"
 

siavash 78

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
13
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
حلی2
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم يه زماني nike رو مي خوندم نيكي. :-/
اعتراف مي كنم در برهه ي زماني طولاني اي d&g رو مي خوندم dj انقدر هم مطمئن بودم درست مي خونم.
اعتراف مي كنم داداش كوچيكم به caps lock مي گفت چِپس لوك.

------

خخخخخخ يه مورد الآن يادم اومد. اين خاطره مال بچگياس ها بعدا مورد سوء استفاده قرار نگيره.
.
.
.
.
.
.

اعتراف مي كنم يه سري تو كمد دست به آب كردم. =))
خاطرات خواب من رو گوش كنيد ٣ سال جوون مي شيد به جون خودم.
اين يكي از اون موارد بود.

آرامش : ترکیب شد
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,881
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف کرده بودم نمیدونستم تا یماه پیش که گوزن شوهر آهو نیست و مورچه بالدار نتیجه ازدواج مورچه و پشه نیست؟ X_X
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

یادش بخیر ابتدایی ک بودیم معلممون میگف پیاز بذارین جوونه بزنه بعد چن روز تلاشو انتظار یکم تهش سبز میشد..تازه ذوق مرگم میشدیم...
خدایی اینم وضع بود ما داشتیم....اتفاقا چن روز پیش یکی از بچه های فامیل ک 4 سالشه بهش هرچی میدادیم گریه میکرد...بعدا فهمیدیم گوشی اندروید میخواسته :| ~X(
 

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
10,833
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم تو آخرين تولدم خواهرم برام يه كاكتوس خريد،گفتم حالا چرا كاكتوس؟ گفت آخه تو اتاق تو بيش ازهر جاي ديگه شرايط بيابون رو درك مي كنه.
الان اين بنده خدا (كاكتوسه)هنوز زندست و داره با خشك سالي دو هفته اي دست و پنجه نرم مي كنه ،فردا بهش آب ميدم فك كنم تو بيابونم در اين حد آب گيرش بياد.
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گاهی وقتا قشنگ حس میکنم ک فقط "منم" و "خدا"
 

فات

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,467
امتیاز
5,380
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
اقتصاد نظری
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه بودم فکر میکردم الاغ شوهر گاوِ :)) آخه گاو شیر میداد الاغ شیر نمیداد :)) همچین دلیل قانع کننده ای داشتم :-"
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه بودم میخواستم با عموم ازدواج کنم :))))
وقتی رفتن خواستگاری براش کلی گریه کردم :)))))
 

نمیدانم

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
228
امتیاز
1,544
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنl سخته بدون....زندگی کردن. :-<
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

بار آخره میگما :-"

بچه ها ، اینجا خاطراته ، پس اعتراف هاتون باید ازش یه خاطره ای در بیاد دیگه.

+ تعدادی از این پستای آخر رو ک خاطره ای نداشتن حذف نکردم ، ولی از این به بعد حذف میکنم
 
ارسال‌ها
446
امتیاز
663
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
98
دانشگاه
علوم پزشکی زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که یه زمانی فرق اورژانس با آمبولانسو نمی دونستم
 

usboy

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
424
امتیاز
1,679
پاسخ : اعترافگاه !

يادم نيست گفتم يا نه

بچه كه بودم فكر ميكردم خونه و ماشين رو خدا ميسازه برا مردم ;;)
بعد به مامانم انديشه هايم را گفتم

بعد مامانم گفت: خر احمق ميدوني چه پولي داديم براي خونه و....

و تازه فهميدم ماجرا چيه
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

وقتی خیلی کوچیک بودم فک میکردم کفش کوچیک میشه پای آدما ثابت میمونه!!!!!!
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,214
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : اعترافگاه !

× اعتراف میکنم تازه همین چند سال پیش فرق بین سریال و فیلم سینمایی رو فهمیدم :-"
× اعتراف میکنم کلا توهم دارم فکر میکنم مانکنا ادمن :)) :-" مثلا چند روز پیش رفته بودیم خرید هی دیدم یه پسره وایساده بم زل زده دیگه عصبی شدم خواستم برگردم یکم واسه خودم غیرتی بازی دربیارم فهمیدم یارو مانکنه :)) یا مثلا دفعه ی قبلش رفتیم بیرون اشتباهی یه تنه به یکی زدم دو ساعت برگشتم عذر خواهی میکنم دیدم یارو عکس العملی نشون نمیده رفتم جلو دیدم مانکنه :))
 
بالا