اعترافگاه!

[shaylin]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گوشی داااااشمو بر میدارم ب جاش ب دوست دخترش(استغفرا....!)جواب میدم یا بهش فوش میدم یا ی کار میکنم دعوا کنن
بعد داااشم میاد با قیافه ی عصبانی هر چی ب دخدره میگه من نبودم باور نمیکنه.....


پ.ن:حسودم خودتونین

تازه هنوز هیشکی نفهمیده نصف ظرفای جهیزیه مامانمو بنده شکستم

 

[رعنــا]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم راهنمایی که بودم زنگ تفریح یکی از بچه ها رفت دست شویی منم درو از پشت قفل کردم! بعد کلا یادم رفت و سرخوش زنگ که خورد رفتم سر کلاس! ریاضی داشتیم خانم گفت فلانی کو؟ من همچنان یادم نبود چی کار کردم !(خنگم خودتونید! ) معلم درس داد و اینا، وسطای کلاس دوستم درو زد! پن همچنان سرخوش.. دیدم از دم در داره اشاره و نگاه و چشم غره! تازه یادم اومد! ولی خب بامرام بود هیچی نگفت به معلم!!!
پ.ن: بعدا فهمیدم دوتا از بچه های از دماغ فیل افتاده دبیرستانی نجات داده بودنش!

 

[usboy]

پاسخ : اعترافگاه !


اعتراف ميكنم اين دوتا بالايي اي من بدجور خواهرشوهري ميشه

 

[AliRz]

پاسخ : اعترافگاه !

من نقل قول میکنم از یکی از دوستام یعنی این خاطره مال خودم نیس :
دوستم تو دستشویی بوده یکی دیگه از دوستام هم (که اسمش ممده) تو دستشویی بوده بعد دوست من خاصه شوخی کنه گفته ممد یکی جواب داده بله یه فحش آبدار خیلی بد داده خانمان سوز داداه ! غافل از اینکه این ممد رفیقمون از دستشویی بیرون رفته یه ممد دیگه که از بچه های سال بالایی هست تو دستشوییه ! هیچی دیگه طفلک تا زنگ بعد از دستشویی بیرون نیومد

 

[iarsham]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعضی وقتا من خیلی شجاعتر و با اراده تر و قویتر و وحشتناکتر و غیرقابل باورتر از چیزیم که همه میبینن....

در حدی که یه بار بخاطر یه دلیل خیلی کوچولو تو یکی از شلوغترین خیابونای شهر، بدون این که کسی متوجه بشه رفتم تو یه مدرسه، و یکی یکی پرونده های دانش آموزاشو نگاه کردم...

 

[شیـوا]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم ک یه بچّم ک قبل از اینکه بخوا بزرگ شه ، پیر شده. :‏) [nb]بهترین تعبیر ِ زندگی ِ فعلی [/nb]

 

[♥KIANA♥]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم ک یه بچّم ک قبل از اینکه بخوا بزرگ شه ، پیر شده. :‏) [nb]بهترین تعبیر ِ زندگی ِ فعلی [/nb]

اعتراف مي كنم شما اگه نقشه ي شهرتو كه 17 ساله توش داري زندگي مي كني مرور كني ديگه اين اعترافو نمي كني خو تقصير خودته
+ضمنا يادت باشه سيلي نيست غازهَ س

 

[m.r.jazini]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم
امسال اولین سالی بود که تو امتحان نهایی. شعر های ادبیات فارسی رو تقلب کردم

 

[mohad_z]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا چندی پیش فک میکردم "گوز پشت" درسته .... :-[
آخه اصن نمی چرخه گوژ گوژ گوژژژژژژژژژ ژژژژژژژژ ژژژژژژژژژژ ژژژژژژژژژژ ..... !

اعتراف می کنم فک می کردم 4shared هس 4shit ....
خب چی کار کنم بچه بودم درس نشنیدم ...

 

[گلاره.م]

پاسخ : اعترافگاه !

این خاطره مال یکی از دوستامه
یک روز دوستم برای خرید کفش به مغازه ایی رفته بود و یکی از افرادی که در آن جا مشغول به کار بود برای دوستم کفش میاره بعد دوستم گفت ممنون خودم کفش ها را می پوشم و بهد اون پسره جواب داد کی خواست کفش ها را پای شما کند من فقط بازشون کردم .هیچی دیگه این دوستمون تا الان دیگه پاشو تو اون مغازه نذاشته :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[

 

[cid]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعد مدتها 2روزه قضیه لایک دادن و اینارو فهمیدم

برای بازیهای والیبال بچه ها گفتن زن راه میدن تو سالن که بازی های ایرانو بریم؟ با کلی اعتماد به نفس گفتم اره اونام خیالشون راحت شد.کلیم قسم خوردم که خودم تو تی وی دیدم
بعد مدتها پی بردم اون بازی ای که من دیدم تو یه کشور دیگه بوده
و حواسم به حجاب نداشتن زنان حاضر در باشگاه هم نبوده

 

[arez0u]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اونی که به آقای X شونه رو ریش تراش هدیه داد من بودم
حالا قضیش:
استاد المپیاد ریاضیمون همین آقای ایکس خیلی متاسفانه شلخته بودن [-( یعنی همیشه موهاشون شونه نشده و بلند بود و ریش شونم نامرتب و کثیف :-& :-& روز تولدش رو بهمون گفته بود که براش کادو بگیریم پررو( کلا 22 سالش بودا) منم نامردی نکردم و براش شونه و ریش تراش خریدم و یواشکی گذاشتم تو کیفش :-[ :-[ البته الان که بهش فکر میکنم میبینم چ کار زشتی کردم [-( [-( ولی خب میرزید دفعه بعد که اومد سر کلاس مرتب بود فک کنم شونه و ریش تراشش رو گم کرده بود

 

[آیدا :)]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم در دوران طفولیت فکر می کردم " خودرو " اسم دیگه پژو هست
بعد یه روز که داییم با پژوش اومده بود داد زدم ماشین دایی خودرو هست
هیچی دیگه مایه ی خنده ی اطرافیان شدم

 

[shinymoon]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دلم نمیاد تلافی کنم

 

[Miraneh]

پاسخ : اعترافگاه !

من یه اعتراف کنم برم پی کارم؛
من نه از سوسک میترسم؛نه از مورچه نه عنکبوت، نه هیچی.
فقط از یچیز میترسم، خیلی هم چندشم میشه؛ اونم موشه!
سوسول و نازک نارنجی و ترسو هم خودتونید
از مارمولکم میترسم.
هیچی دیگه؛همین!

 

[f-1391]

پاسخ : اعترافگاه !

یکی از فامیلامون که کلاس هفتمشو تموم کرده تا چند روز پیش فک میکرد فرزاد فرزین عین کامران هومن دو نفره!

....

 

[Hitler]

پاسخ : اعترافگاه !

[ دارم به خودم اعتراف میکنم که از اول حتی فکر رسیدن به چنین روزایی رو نداشتم..]


واعتراف می کنم این هفته آخری حتی ردبولم کاری از دستش بر نمیاد

 

[رعنــا]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم چهارم ابتدایی امتحان مدنی مون یه سوال بود "اساس تشکیل خانواده چیست؟ " جوابشم می شد ازدواج! بعد من روم نشد بنویسم ازدواجو، نوزده و نیم شدم! یه همچین بچه ی باحیایی بودم من!

 

[iarsham]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که من اونقدری که خیلیا فکر میکنن پسر خوبی نیستم...

 

[nasim-tofan]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا دو سال پیش فک میکردم گاندی زنه

تا اینکه سر صف خوندم گاندی زنه بزرگی بود
اصن کمرم شکست