• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

Phoenixyeah

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
261
امتیاز
2,284
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
خاطرات ، چه شیرین چه تلخ ، همیشه منبع عذاب هستند ؛ دست کم برای من چنین است ؛ اما حتی این عذاب هم شیرین است . و وقتهایی که دل آدم پر است ، بیمار است ، در رنج است ، و غصه دار ، آن وقت خاطرات تر و تازه اش می کنند ، انگار که یک قطره ی شبنم شبانگاهی که پس از روزی گرم از فرط رطوبت می افتد و گل بیچاره ی پژمرده را که آفتاب تند بعد از ظهر تفته اش کرده ، شاداب می کند .

بیچارگان - داستایوفسکی
 

god of teasing

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
577
امتیاز
3,714
نام مرکز سمپاد
تیمارستان فارابی
شهر
کلمه
سال فارغ التحصیلی
1404
ما مردمی بودیم که در فضای خالی روزنامه ها زندگی میکردیم . و این به ما آزادی بیشتری میداد.
ما در شکاف بین داستان ها زندگی میکردیم.
_سرگذشت ندیمه
مارگارت اتود
 

banaz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
314
امتیاز
9,029
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
اما اکنون چرا کسی جرات نمی کند حرف هایش را به زبان آورد، چرا آنها به جایی رسیدند که با وجود سگ های درنده ای که همه جا پرسه می زدند کسی جرات نمی کرد حرفش را به زبان آورد‌.

قلعه حیوانات - جورج اورول
 

god of teasing

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
577
امتیاز
3,714
نام مرکز سمپاد
تیمارستان فارابی
شهر
کلمه
سال فارغ التحصیلی
1404
انسان های موفق عاشق تجربه و یادگیری اند وقربانیان فریفته سرگرمی

باشگاه پنج صبحی ها
 

daedalus

کاربر فعال
کنکوری 1403
ارسال‌ها
40
امتیاز
553
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
قبلش باید بدونید که توی این کتاب، حکومتی که ازش نام می بره، یه حکومت فاسده.
مجموعه داس مرگ، جلد سوم، پژواک، صفحه ی ۲۰۶
((شبحی سبز پوش بی هوا از سمت آشپزخانه وارد شد. داس رند بود. اگر می خواست با حالتی خیره کننده وارد شود، دیوار های شیشه ای تلاشش را بی ثمر می کردند چون موریسون خیلی قبل از آنکه به اتاق برسد او را دیده بود. امکان نداشت کسی بتواند این حکومت را به عدم شفافیت متهم کند.))
-جوری که از موقعیت استفاده کرده و دو تا چیز که کاملا بی ربط بودن رو بهم ربط داده تا کنایه بزنه>>>-
 
ارسال‌ها
52
امتیاز
989
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1405
"یه وقتی با خودم فکر میکردم از ایران میرم،و...میدونی،خارج از ایران،با آدمای مختلف آشنا میشم؛بهشون میگم ما آدمای خوبی هستیم."
همین که جملات را بر زبان آور،تمنا دوباره به قلبش چنگ انداخت،این میل که به مردم آن بیرون بگوید آن ها آدم های خوبی هستند.کمتر از چیزی که بقیه فکر میکنند یا حتی خودشان می پندارند،عصبانی اند.بگوید مهربان اند،با اینکه مهرباتی برایشان آسان نیست.سعی شان را می کنند که شریف باشند،با اینکه شرافت برایشان هزینه دارد.این خودش هر عملی را از سر مهربانی ارزشمندتر می کند.که پاداش نگیرد.ولی آنها به هر حال سعیشان را می کنند.
فقط چون خوب اند.
کوارتت نهایی-آرمینا سالمی
 

اَشی مَشی

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
137
امتیاز
2,102
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1400
کودکم!
می‌توانم به تو بیاموزم مثلا
وقتی چراغ قرمز است باید بایستی
ورود ممنوع را نباید وارد شوی
و یک‌طرفه یعنی تا آخرش را باید بروی

ولی چگونه به تو بیاموزم
سوار دلت شوی و هر کجا می خواهد نروی
وقتی خودم هنوز نیاموخته ام!


نامه به کودکی که هرگز زاده نشد ~ اوریانا فالاچی
 

طوطو

اقامت دائم تورتوگا
ارسال‌ها
471
امتیاز
12,595
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
سراغش نرفتم
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
فعلاً ژنتیک!
... مُرد دیگر؛ آدم‌ها می میرند، سکته می‌کنند یا زیر ماشین می‌روند، گاهی حتی کسی عمدا از بالای صخره‌ای پرت‌شان می‌کند پایین. این‌ها، البته مهم است ولی مهم‌تر همان نبودن آن‌هاست، این که آدم بیدار شود و ببیند که نیستش و جایش کنار تو خالیست. بعد دیگر جای خالی‌شان می‌ماند، روی بالش، حتی روی صندلی که آدم بعد از مردنشان خریده است. آن وقت است که آدم حسابی گریه اش می‌گیرد، بیشتر برای خودش که چرا باید این چیزها را تحمل کند...
آینه های دردار – هوشنگ گلشیری
 

Aynazi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
438
امتیاز
6,315
نام مرکز سمپاد
_
شهر
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
پلیمر
هلیای من!
روزی سنگی به پیشانی سنگی کوه خورد، کوه خندید و سنگ شکست...
یک روز کوه می شکند؛ خواهی دید.

باری دیگر شهری که دوست میداشتم/نادر ابراهیمی
پ.ن: این کتاب خون شد رفت تو رگام
 

Sety

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
631
امتیاز
15,437
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
من ریشه دارم، ولی پرواز می‌کنم.

«من هیچ‌وقت بهترین دوست نداشتم. چطوریه؟» «نمی‌دونم. فکر کنم می‌تونی خودت باشی، حالا اون خودت هر‌چی باشه. بهترین و بدترین جنبه‌ی وجودت. اونا در هر صورت دوسِت دارن. می‌تونی باهاشون دعوا کنی، ولی حتی وقتی از دست‌شون عصبانی هستی، می‌دونی که همچنان دوست باقی می‌مونی.» «شاید لازم باشه یکی از اینا بگیرم.»


جایی که عاشق بودیم
 

r a m t i n

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
364
امتیاز
3,005
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1402
نمیدانم مربوط به اینجا میشود یا خیر
اما به نقل از محمد علی کلی در کتاب انجام ناممکن - پاتریک بت داوید :

- اگر میتوانند از نان کپک زده ، پنیسیلین تهیه کنند ؛
البته که میتوانند از شما هم چیزی بسازند .
 

طوطو

اقامت دائم تورتوگا
ارسال‌ها
471
امتیاز
12,595
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
سراغش نرفتم
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
فعلاً ژنتیک!
ما برای قبول اینکه باید با بعضی آدم‌ها، موقعیت‌ها و شرایط خداحافظی کنیم، به زمان احتیاج داریم. زمان باید بگذرد. ذهن ما باید هزاران داستان متقاعدکننده بسازد تا آرام‌آرام به لحظۀ خداحافظی نزدیک شویم. به‌هرحال چه تصمیم بگیریم چه همچنان خودمان را معلق نگه داریم، لحظه‌های خداحافظی فرا می‌رسند. امروز اگر نه، چند سال دیگر. حقیقت این است که فرار کردن به ما کمکی نمی‌کند. در خداحافظی‌ها، دردی وجود دارد، دردی پنهان، اصلاً مگر می‌شود خداحافظی دردناک نباشد؟ اگر خیلی وقت است که متوجه شده‌ایم به خداحافظی خاصی نزدیک شده‌ایم بهتر است خودمان را گول نزنیم. بهتر است درد را به رنج تبدیل نکنیم.

تکه هایی از کل منسجم_ پونه مقیمی
 

_Vina_

ابر های همه عالم شب و روز در دلم می‌گریند.
ارسال‌ها
623
امتیاز
8,298
نام مرکز سمپاد
مانا خوشبخت
شهر
یه جایی تو تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
توماس پرسید: خوبی رفیق؟
میدانست که احمقانه ترین سوالی است که به عمرش با صدای بلند بیان کرده است.

گریز از هزارتو(دشت جهنم)
 

Sety

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
631
امتیاز
15,437
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
اگر کسی نتواند زندگیِ خودش را نجات دهد
آیا زندگی‌اش اصلا ارزش نجات‌دادن دارد؟

النور و پارک
 

chakavak.

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
59
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
گل پاسخ داد: ای ابله! تصور کرده‌ای من می‌شکفم تا دیده شوم؟
من برای خودم می‌شکفم نه برای دیگران، چون شکوفایی خرسندم می‌کند. سرچشمه‌ی شادی من در وجود خودم و در شکوفایی‌ام است

درمان شوپنهاور
اروین د یالوم
 

طوطو

اقامت دائم تورتوگا
ارسال‌ها
471
امتیاز
12,595
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
سراغش نرفتم
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
فعلاً ژنتیک!
خیلی به چیزی وابسته نباش؛
فرض کن آنچه در اختیار داری چیزی است که جهان به طور موقت به تو داده است و میتواند در یک چشم بر هم زدن آن را یا حتى بیشتر از آن را از تو پس بگیرد...
هنر شفاف اندیشیدن _ رولف دوبلی
 
ارسال‌ها
52
امتیاز
989
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1405
خرد تا به زنان برسد نامش مکر می‌شود،و مکر تا به مردان برسد نام عقل می‌گیرد.
شب هزار و یکم/بهرام بیضایی
 
بالا