• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

Aynazi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
318
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
_
شهر
سال فارغ التحصیلی
1401
برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی بهره نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد.
چه کسی...؟!
چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟!

آلبرکامو-سقوط
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,677
امتیاز
9,859
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
حال و هوای پاییز را دوست دارم.
نه مثل زمستان یک وحشی سرد و بداخلاق است.. نه مثل تابستان عقده ای سوزان و رام نشدی...

نمیدونم از کدوم کتابه..
 

Phoenixyeah

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
208
امتیاز
1,300
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
به گمانم هیچ‌کس از این که سرش داد بزنند یا ملامت شود خوشش نیاید، ولی در مورد من قضیه فرق می‌کرد. من در چهره‌ی برانگیخته‌ی طرف روبه‌رویم ددی سرکش می‌دیدم درنده‌خوتر از هر شیر، سوسمار یا اژدها. مردم بیشتر تلاش بر پنهان ساختن آن روی‌شان دارند ولی خدا نکند بیرون بزند؛ آن‌گاه خشم در چشم بر هم‌زدنی درون آدمی را برملا می‌کند. همچون گاوی بی‌خیال که در چمنزار می‌چرد و به ناگاه دمش را تازیانه‌وار برای کشتن خرمگسی به پهلویش می‌کوبد. دیدنش آسان نیست. دانستن این‌که غریزه از پیش‌نیازهای آدمی برای بقاست از خود ناامیدم می‌کرد.

نه آدمی - اوسامو دازای
 

_Vina_

ابر های همه عالم شب و روز در دلم می‌گریند.
ارسال‌ها
531
امتیاز
6,548
نام مرکز سمپاد
مانا خوشبخت
شهر
یه جایی تو تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
به نظر مرانش لحظه ی غم‌انگیز ملاقات وقتی بود که شاه روبه سوی او کرد و گفت:کنت عزیز ، امیدوارم این مطلب را درک کنید که من نمیتوانم به ملتم شلیک کنم.

آخرین سفرشاه_ویلیام شوکراس
 

banaz

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
238
امتیاز
7,277
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
مردن در حالی که از آنها متنفر هستی، همان آزادی است.
1984-جورج اورول
 

آلـوچه

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
110
امتیاز
1,857
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1400
+ انسانیت مفهومی متغیر و نسبی است. این را مادرم می‌گفت. عجیب است که مردم به چه چیزها که می‌توانند خو کنند، فقط به شرط آنکه گریزگاه‌های کوچکی باشد که از شدت فشار بکاهد.

+ می‌گويد تا تخم‌مرغ نشکنی که نمی‌شه املت درست کرد. ما فکر کردیم می‌تونیم بهتر عمل کنیم.
آهسته می‌گویم: بهتر؟ چطور میشه گفت این‌طوری بهتره؟
می‌گويد: بهتر بودن معنایش این نیست که بهتر برای همه. بهتر همیشه برای بعضی‌ها یعنی بدتر.

+ آنچه باید ارائه دهم نه چیزی زاده شده، که چیزی ساخته شده است.

+ این آزادی بود. می‌گفتند، غربی شده.


سرگذشت ندیمه، مارگارت اتوود
 

_Hani_

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
367
امتیاز
6,145
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شادشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
هورم هب:《به خدایان سوگند،یک تپاله ی حیوانی که در جاده ای افتاده از نشان حیات او فایده اش بیشتر است. با همه ی این دیوانگی هایش وقتی در چشمانم زل می زند،دستش را روی شانه ام می گذارد و یا مرا دوست خود صدا می زندبه گفته هایش ایمان می آورم، گرچه به خوبی می دانم که حق با من است و او در اشتباه به سر می برد! سینوهه میترسم اگر مدتی طولانی در اینجا اقامت گزینم، مثل ندیمه ها شوم!.》
سینوهه، پزشک مخصوص فرعون، میکا والتاری
 

banaz

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
238
امتیاز
7,277
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
آیا این مردمی که شبیه من هستند، که ظاهرا احتیاجات و هوا و هوس مرا دارند، برای گول زدن من نیستند؟ آیا یک مشت سایه نیستند که فقط برای مسخره کردن و گول زدن من به وجود آمده اند؟ آیا آن چه که حس می کنم، می بینم و می سنجم، سر تا سر موهوم نیست که با حقیقت خیلی فرق دارد؟

بوف کور، صادق هدایت
 

تربچه

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
170
امتیاز
5,859
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
0000
حس می کنم توخالی ام.
مدام به این مسئله فکر می کنم؛ به خلأ درونم.
به خودم می گویم اگر می توانستم به اعماق بدنم نفوذ کنم، قلب و سرم را بشکافم و داخلش را ببینم، احتمالا چیزی نمی دیدم.
هیچ چیز ،جز باد، بیابان و زمین یخ زده ای که در آن هیچ جنب و جوشی نیست...

گذر از زمستان _ الیویه آدام
 

Aynazi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
318
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
_
شهر
سال فارغ التحصیلی
1401
پدرم در اولین مکالمهٔ تلفنی پرسید: «چرا رفتی؟» دلایلم را توضیح دادم. در دومین مکالمهٔ تلفنی هم پرسید: «چرا رفتی؟» دوباره دلایلم را گفتم. تا زنده بود، در هرمکالمهٔ تلفنی ان پرسش را میپرسید. کم کم فهمیدم که برای او«چرا رفتی؟» یک پرسش نبود یک جملهٔ خبری بود: «کاش نمیرفتی!»


#ابراهیم_سلطانی
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
207
امتیاز
1,681
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
او سهولت متداول دروغگویی را به جستجوی بی حاصله درستی ترجیح نمیدهد .
البرو کامو _بیگانه
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
207
امتیاز
1,681
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
لازم است بدانید که عذروبهانه هایتان اغواگرند ،
ترس هایتان دروغ میگویند و تردیدهایتان راهزنان زندگی هستند .
_______________________________________________
فقط کسانی که عمیق عشق میورزند ،اندوه عظیم را میفهمند.
_______________________________________________
بهشت روی زمین ، مکان نیست ،حالت است

باشگاه ۵ صبحی ها _رابین شارما
 

Aynazi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
318
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
_
شهر
سال فارغ التحصیلی
1401
البته این را همین الان بگویم که از خیلی از کارهایم در زندگی پشیمانم اما از اینکه بی وقفه عاشق ادبیات و سینما بودم و گاهی موسیقی، خیلی رضایت دارم.
احساس میکنم آدمی که نتواند با این سه، ادبیات و سینما و موسیقی خلوت کند و مثل حل شدن شکر در آب با آن‌ها آمیخته شود، انگار در تمام عمر زندگی را از پشت شیشه نگاه کرده، یا از توی قوطی تلویزیون.
باران از پشت شیشه لمس نمیشود و بوی جنگل را از توی تلویزیون نمیشود نفس کشید.

- و تنها عشق چاره ساز است/علی سلطانی
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | یه میمون کصخل و تنها
ارسال‌ها
526
امتیاز
6,375
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
{ داد از غریبی! خونم، شرابتان! بنوشید! جسمم، خوراکتان! بدرید! نَفَسم، زندگیتان! بمکید! چشمم، نگاهتان! بخانید! روحم، توانتان! بُکُنید! روزم، شبتان! بمیرید! مویم، راهتان! نروید! رویم، روزتان! بخندید! لبم، مستیِ تان! ببوسید! پایم، راهتان! نخواهید! اشکم، غمتان! ببارید! مستم! مستیم! داد از غریبی! باد! فدا! }

| پوف- نعلبندیان |
 

تربچه

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
170
امتیاز
5,859
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
0000
مگذار در لحظه‌هایی از زندگی، به خاطر کوچک‌ترین چیزها که بزرگ می‌نمایند در چشمانت اشک بنشیند.
اشک‌ها برای غم‌های بزرگ و شادی‌های بزرگ است...
گریزِ دلپذیر _ آنا گاوالدا
 

ɐudɐrgnilɐ⋊.∀

هرچه هستی بمان و داراباش هرچه داری ببخش و مسکین شو
ارسال‌ها
307
امتیاز
1,521
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی ناحیه 1 (طلایه داران سابق)
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
برنز المپیاد فیزیک*
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق قدرت - فیزیک محض
زحمت دارد...
آدم شدن را میگویم...
این را می شود از مترسک ها آموخت...
آن ها تمام عمرشان را می ایستند...
تا بقیه آدم حسابشان کنند...

بوف کور - صادق هدایت
 

kourosh_m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
130
امتیاز
886
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
Ard
سال فارغ التحصیلی
1401
وقتی سراغ زنان میروی تازیانه را فراموش نکن.

چنین گفت زرتشت_ نیچه
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | یه میمون کصخل و تنها
ارسال‌ها
526
امتیاز
6,375
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
دوشیزه سکینه مطلقا به خیالات شیطانی از قبیل هم‌ آغوشی با مردان، شوهر کردن و خیالات روحانی مثل بچه‌دار شدن، اهل زندگی زناشویی بودن، شکم باردار، لالایی و جز اینها، اجازه نمی‌داد در مغزش راه پیدا کنند و شاید به همین علت بود که هرشب دو قرص خواب‌آور استعمال می‌کرد.

سنگر و قمقمه‌های خالی - بهرام صادقی
 
بالا