پاسخ : پاسخ : شخصی نوشته ها
یک چیز را مطمئن بودم...هیچگاه نامم را از دست نخواهم داد...
حال که نامی ندارم به چه چیز میتوانم اطمینان کنم؟...
تنها 15دقیقه...15دقیقه برای 2سال...عادلانه به نظر میاید نه؟...
هنوزم میتونم داد بزنم عشق...اما نه با اون ایمان قبلی
				
			یک چیز را مطمئن بودم...هیچگاه نامم را از دست نخواهم داد...
حال که نامی ندارم به چه چیز میتوانم اطمینان کنم؟...
تنها 15دقیقه...15دقیقه برای 2سال...عادلانه به نظر میاید نه؟...
هنوزم میتونم داد بزنم عشق...اما نه با اون ایمان قبلی

	
    

 ) میتوان سیگار شد و با لب های دوست دخترت کشیده شد بر تن دیوار های این شهر...برای یک شعار..شعاری سیاسی یا شاید شعاری علیه خدا..و میتوان با دست های الوده به رنگ از ترس پلیس در خود رید..اما میتوان کنار رودخانه نشست و پاهای خود را در اب کرد هووووم بو کن بویه نان و پنیر و خیار...به دست های چرکین مردی از جنس دادن ها...اه هنوز خسته ام..






