- ارسالها
- 3
- امتیاز
- 23
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- کرمان
- سال فارغ التحصیلی
- 95
- دانشگاه
- باهنر کرمان
- رشته دانشگاه
- پرستاری
یه سوتی ترم اولی
عاقا خداییش وقتی میری دانشگاه قشنگـــــــــ باید دقت کنی بگی استاد نه خانوم یا عاقا مثلا




مـا هم همچین هواسمون جمع بود به قول خودمون که یه جا ضایع نشیم
یه روز یه جزوه میخواستم پسرا گقتن انتشارات دانشکدس
گفتم اوکی بریم بگیریمشون
وقتی رسیدیم من رفتم داخل بپرسم جزوه ها امادس یا ن
اصلا هم نمیدونم فکرم کجا بود که یهو گفتم:
- استتتتتتتتتتتتتتتتاد جزوه ها ما اماده شده ؟
دیگه خیلی دیر شده بود حتی واسه جم کردنش
خیلی چیزا ممکنه یادم بره ولی قیافه اون همکلاسی عزیز که فقط جلو دهنشو گرفت و صحنه و ترک کرد:eek: امکان نداره یادم بره :eek:
حالا بابا پیش میاد دیگه چرا به رو طرف میارین ،والللللا
عاقا خداییش وقتی میری دانشگاه قشنگـــــــــ باید دقت کنی بگی استاد نه خانوم یا عاقا مثلا




مـا هم همچین هواسمون جمع بود به قول خودمون که یه جا ضایع نشیم
یه روز یه جزوه میخواستم پسرا گقتن انتشارات دانشکدس
گفتم اوکی بریم بگیریمشون

وقتی رسیدیم من رفتم داخل بپرسم جزوه ها امادس یا ن
اصلا هم نمیدونم فکرم کجا بود که یهو گفتم:
- استتتتتتتتتتتتتتتتاد جزوه ها ما اماده شده ؟
دیگه خیلی دیر شده بود حتی واسه جم کردنش

خیلی چیزا ممکنه یادم بره ولی قیافه اون همکلاسی عزیز که فقط جلو دهنشو گرفت و صحنه و ترک کرد:eek: امکان نداره یادم بره :eek:
حالا بابا پیش میاد دیگه چرا به رو طرف میارین ،والللللا


ـه.
چه می دونستم poker چیه... 










روش بر گردوند کارش ادامه داد. طرف ذوب شد رفت تو زمین
ops:

البته اخر همون هفته ک جشن سمپاد بود تو مدرسه بهش گفتن باحالترین خاطره ی این چند سال تدریست رو بگو.ایشون هم در حضور صد و خورده ای نفر گفت اما اسمو نگفت ولی اینقدر دوستان ضایع بازی در آوردن و همینطور خودم!خیلیا فهمیدن

