خاطرات سوتی‌ها

*100RA*

لنگر انداخته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,889
امتیاز
15,745
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
تبریز / میاندوآب
سال فارغ التحصیلی
1404
من یبار داشتم تو راه پله خونمون کفشامو میپوشیدم که برم کلاس زبان
دیرم شده بود و تکالیف رو ننوشته بودم کلا فکرم داغون بود
یهو همسایه بالاییمون از راه رسید
گفت ، سلام آقا صدرا خوب هستین صبحتون بخیر
منم گفتم : (بدون سلام) خوش اومدین بازم تشریف بیارید خوشحال میشیم😂
بدون اینکه حرفی بگه به راهش ادامه داد و رفت 😂😂
_____
مامان آبِ آب‌هویج نمونده؟
_____
دبیر ادبیات : خب آقا صدرا یه بیت شعر در مورد نعمت بگو
من : کفر نعمت نعمتت افزون کند
بچه ها : =)) =)) =))
من تو دلم : وات دِ فاک گند زدم
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,393
امتیاز
18,068
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
یکی از مادر دانش اموزا اومده سراغ مامانم.. گفته افتاده دخترم نتونستم براش کتاب ششم ثبت نام کنم...
مامانم گفته نه باید بشه چرا نشده.. ما اصلا افتاده نداریم.. و بحث ادامه پیدا کرده همینجوری...
بعد خانومه گفته فامیلیش افتاده اس ها😂
مامانم فکر کرده میگفته تجدید شده 😂
________
رفتم باشگاه سه شنبه بعد هیچکی نبود جز یکی از ارشد های کیک بوکس...
بعد گفت چرا این تایم اومدی.. گفتم ی مدت شیفت کردم فیتنس کار میکنم..
بعد گفت این تایم کنگ فوئه.. گفتم نه من خیلی وقته میام فیتنس و فلان اینا..
بعد یکم بحث گفتم روزای زوج میام.. گفت امروز سه شنبه اس.. فرده.. گفتم ااا رفتم بیرون.. بعد بیرون یادم افتاد من همون روزای فرد میرفتم😐
برگشتم گفتم درست اومدم و اینا.. زنگ زد از استاد پرسید کلاس دارن اینا.. این روز زوج و فردشو قاطی کرده... کلیم بهم خندیدن...
بعد میگه سمپادی بودی دیگه😂😂😂
شرفم رفت خلاصه..
خیلی جدیی تاکید داشتم نههه من میومدم... وای خدا
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,816
امتیاز
41,626
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
اون همسایه پرحرفه که میخواد پیاز سیب زمینی بگیره: زینب جان مامانت خونه هستن؟

من دز حال بستن بند کفشام:نه نیستن خواهرم رو بردن کلاس.

همون لحظه مامانم در رو باز کرد تا بهم بطری آبم رو بده...
 

MohamaD.Z

یک عدد INTP هستم :)
ارسال‌ها
186
امتیاز
1,131
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی ۵
شهر
شهرجدیدهشتگرد
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
متاسفانه ندارم :)
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی برق
برای شروع اتفاقی که افتاد باید قبلش چندتا چیزو بگم ، یکی اینکه اقا همونطور که در جریان هستید بنده برق میخونم .
دو اینکه ترم قبل یکی از به های ما وسط تظاهرات تیر خورد
سه اینکه ترم قبل یکی دیگه از بچه های ما مهاجرت کرد رفت المان
حالا داستان :
چند روز پیش یکی از بچه های مکانیک تغییر رشته داده بود اومده بود برق ، بعد همه مشغول خوش امد گویی و این حرفا بودیم .

"و از اون جایی که کاملا واضحه فشار و سختی رشته برق چقدر زیاده و دهن ادم سرویس میشه" یهو بحث کشید به اینکه چرا همه هی دارن میان برق "این ترم 5 نفر کلا اومدن برق" و چرا کسی نمیره 😁

بقیشو عکس اپلود میکنم خودتون بخونین 😂

"1"

1_in1g.jpg


"2"

2_80hj.jpg


"3"

3_olc7.jpg


"4"

4_x0li.jpg


"5"

5_6p2m.jpg
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,393
امتیاز
18,068
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
از پشت ماسک لبخند میزنی از پشت عینک آفتابی چشمک؟؟
خوبی مرد؟
ساقیتو معرفی کن.. نیازمه..
 

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
796
امتیاز
13,189
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
فاضل نظری یه شعری داره که بیت آخرش اینه:
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست/ گاهیی بهانه‌ای ست که قربانی‌ات کنند
ما هیچکدوم سر کلاس المپیاد شعر رو یادمون نمی‌اومد
من در اقدامی جوگیرانه در حالی که چشم تو چشم استاد بودم( استاد هم آقا ) گفتم: همین شعره که می‌گه ای گوسفند انقد خوش خیال نباش که....
نذاشتن کلام منعقد بشه، کلاس ترکید 😂 🤣
حالا من هی تغییر رنگ می‌دم، به استاد می‌گم به خدا منظوری نداشتم، استاد هم به تلافی حرف‌هایی که زنگ قبل بهش زده بودم هی می‌گفت حالا باشه ما باور کردیم با من نبودی🤣🤣
 

*100RA*

لنگر انداخته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,889
امتیاز
15,745
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
تبریز / میاندوآب
سال فارغ التحصیلی
1404
زن همسایه داشت تو پارکینگ دنده عقب میومد
منم میدیدم داره به ماشین دیگه ای میخوره
رفتم زدم رو صندوق گفتم اووووهههههههه
تا ۲ ماه بعدش که از اون خونه رفتیم میخواستم برم بیرون مواظب بودم بنده خدا رو نبینم
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,393
امتیاز
18,068
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
وای زنگ زدم ب مدیرمون ک بگم جلسه برگزار میشه یا ن... بعد همزمان میخواستم بگم شونم شکست...
گفتم کونم و شکست رو نگفته پاره شدم از خنده😂😂😂
یعنی وای.... خوب شد هنوز جواب نداده بود....

سلطان سوتی های خاک بر سری هستم واقعا... واقعا
هر چی فک میکنم ی سوتی ندادم از حالت +18 خارج باشه🤣
همون قضیه گوشی خودش کلماتی ک بیشتر استفاده میکنیو میزاره براته.. دست من نیست... کار مغزمه😂🤦‍♀️
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,816
امتیاز
41,626
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
این آقای قاضی من رو برد پای تخته، گفت میدان رو درس بده به من انگار چیزی بلد نیستم. منم غرق درس دادن شدم گفتم آره این بار که اینجاست، میدان ایجاد میکنه برای این، این چیزه، این یاروهه که اینجا کشیدم، این دایره گیگیلیه!
یه دقه سرمو آوردم بالا دیدم کل کلاس دارن موزاییکو گاز میزنن، قاضی هم با یه لبخند ملیح گفت منظورت E1 عه؟
 

Sety

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
696
امتیاز
16,394
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
اونروز سر زنگ ریاضی سوال اجتماع مردها و مجردها رو داده بود اجتماع زن ها و متاهل ها رو میخواست
یکی از بچه ها داشت کاملا جدی راه حلش و توضیح می‌داد وسطش برگشت گفت از زن و مرد اشتراک میگیریم:))
 

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
796
امتیاز
13,189
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
توی کارتون ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی، در یک صحنه که فیلین و اون دختره هستن، یکدفعه گوشی فیلین زنگ می‌خوره و صدای مهرداد رییسی به عنوان زنگ موبایل می‌خونه: فیلین فیلین....تلفن می‌زنم چرا جواب نمی‌دی، چرا فیلین؟و ......الی آخر
من، محض شوخی اینو گذاشتم روی زنگ گوشیم و چون گوشی‌م همیشه سایلنته، اصلا فکر نمی‌کردم روزی زنگ بخوره، مگر تو خونه.
اون روز توی دفتر سرایداری مدرسه، جلوی دبیر فیزیک یازدهما و یه خانوم دیگه از دبیرا، گوشی‌م زنگ خورد و با بیشترین شدت صدای ممکن از ته کیف‌م این صدا
پخش شد🤣 و من با یک لبخند دستمو تا ته کرده بودم تو کیف‌م تا گوشی رو خفه‌ کنم
دیدم یه لبخندی گوشه لب‌شون نقش بست، عمق فاجعه بود اونجا🤣🤦‍♀️
 

R.Z

xxx
ارسال‌ها
143
امتیاز
449
نام مرکز سمپاد
=-
شهر
پوف
سال فارغ التحصیلی
1406
امروز تو راهپیمایی بچه های علامه حلی که اومدن دوستمون گفت اعه بچه ها پارتنرهامون اومدن بعد پشت سرش معاون مون بود🫠اصلا یه روزی بود
 

Naghmeh08

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
455
امتیاز
5,777
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1405
(سر تخمیر بودیم خواستم راجب پنیر محلی و حفره هاش بپرسم)
-استاد این پنیرای محلی هستن یه جورین سوراخ سوراخن و..
+🗿چجوری؟
-میره تو دیگه
همه اون لحظه:😗
 

*100RA*

لنگر انداخته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,889
امتیاز
15,745
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
تبریز / میاندوآب
سال فارغ التحصیلی
1404
دبیر دینی : یه حدیث در مورد اهداف انسان در زندگی بگو
من : نگاه به نامحرم تیری از تیر های شیطان است که بر دل آدمی میزند
بچه ها همزمان در حال گاز زدن موزاییک
 

Moon Shadow

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
250
نام مرکز سمپاد
G.F
شهر
G.G
سال فارغ التحصیلی
1406
داشتم یه مبحثی رو نشون می دادم که باید از 2 استفاده می شد با دستم علامت 2 رو نشون دادم یکی ک توضیحش کامل شد یکی از انگشتامو باید میبستم تا اون یکیو بگم عدد دو رو با انگشت وسط و اشارم نشون داده بودم . اون انگشتی ک بسته شد انگشت اشارم بود و اون انگشتی ک موند و کلاس و حال من و چیزی ک سمت معلم بود و ....
 

_Vina_

ابر های همه عالم شب و روز در دلم می‌گریند.
ارسال‌ها
662
امتیاز
9,108
نام مرکز سمپاد
مانا خوشبخت
شهر
یه جایی تو تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
بابام عناب گرفته بود و من شک داستن که عنابه یا سنجد ازش پرسیدم
باباا عناب گرفتی یا سنجاب:))
بجای سنجد گفتم سنجاب...خواهرم تا نیم ساعت زمینو گاز میزد:))
 

smile

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ماهشهر
سال فارغ التحصیلی
1406
یه بارسر کلاس عربی بودیم دبیرمون داشت در مورد هشتگ یه سوالی میپرسید منم ژست کاربلدا رو گرفتم اومدم بگم هشتگ داد زدم خخخخخخخشتگ:))))))))))
 
بالا