• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,263
امتیاز
16,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
یکی دیگه از سوتیای امروز...
من:بچه ها 1402 داریم میریم تو 403 یا..
یکی دیگه: نه برعکس😂😂😂
اخرشم از استاد پرسیدیم.401 ایم یا 402😂
screenshot_20230325_144639_com.huawei.android.internal.app_e3o4.jpg

وات؟؟
 

Sanaii

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
188
امتیاز
642
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
؟؟؟آباد
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
دامپزشکی
یه بار یادمه با مامانم رفته بودیم کلاس ووشو ثبت نام کنیم،همینطور که وایساده بودیم تا نوبتمون شه، یه خانمی با بچشم که ۴ یا ۵ ساله بو جلوتر ما داشت با مربی حرف درباره کلاس و هزینه حرف میزد ، یهو خانومه گفت اومد بگه خصوصی (منظور کلاس خصوصی) ، بچش شروع کرد به جیغ و داد ، تو سالن ورزشی جیغ بنفش می‌کشید خصوصیه خصوصی . بعد مامانه تلاش می‌کرد جلوشو بگیره میگفت نه این یه چیز دیگست ( احتمالا نفهمیدید چی شد ، ظاهرا به بچه مذکور تو مهدکودک در مورد جاهای خصوصی بدن آموزش دادن و گفتن که باید اگه کسی در موردش صحبت کرد جیغ بزنید و بچه رو کلمه خصوصی، خیلی حساس شده بود)
 

طوطو

اقامت دائم تورتوگا
ارسال‌ها
471
امتیاز
12,590
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
سراغش نرفتم
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
فعلاً ژنتیک!
امشب برای شام جایی دعوت بودیم و دست من یه جعبه شیرینی تر بود؛ موقعی که میخواستم وارد خونه شون بشم آستین لباسم رفت تو دستگیره در و جعبه هه برعکس پرت شد جلوی صاحب خونه
با اینکه خودشون با خنده و شوخی جمعش کردن ولی خودم آب شدم از خجالت🥲 تا آخر مهمونی هم کسی در جعبه رو باز نکرد :/
 

Retr026

:)
ارسال‌ها
1,743
امتیاز
7,910
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
تلگرام
چند روز پیش رفته بودم یه مغازه جای کوهسنگی یه پیرهن بگیرم
من : سلام . پیرهن چارخونه چی دارین؟
فروشنده : *چارخونه هاش نشون میده*
+ بعد آبی مشکی ندارین؟
- نه متاسفانه
+ قرمز مشکی چطور . قبلتر داشتین؟
- نه متاسفانه
+ یعنی اون همه سیاه مشکی چارخونه قبلا داشتین تموم شده؟
- *سیس وات د فاک گرفته بود*
قشنگ پنج دقیقه کامل داشتم قانعش میکردم سیاه مشکی چارخونه میخوام
یه دونه قرمز مشکی نشونش دادم ولی چارخونه نبود . گفتم مثل این فقط چارخونه ، ندارین؟
گفت :‌این قرمز مشکیه نه سیاه مشکی
من : 🫢🙂 *PAIN*
 

ɐudɐrgnilɐ⋊.∀

هرچه هستی بمان و داراباش هرچه داری ببخش و مسکین شو
ارسال‌ها
343
امتیاز
1,769
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی ناحیه 1 (طلایه داران سابق)
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
برنز المپیاد فیزیک*
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق قدرت - فیزیک محض
همین روزا رفته بودیم شمال...
رفتیم هتل در کمدش رو مامانم باز کرد عقرب دید.. :|
به بابام گفت اگه همین الان حشره کش نگیری مهریم رو میذارم اجرا :/
من و بابام ساعت ۱۲ شب رفتیم حشره کش بگیریم حوصله هم نداشتیم یه سوپر مارکت از خدا بی خبر پیدا کردم رفتم گفتم حشره کش بده...
اونم با لبخند ملیح گفت زمینی میخوای یا هوایی?:D
منم گفتم نه په دریایی!
اونم گفت گرفتی مارو حشره دریایی دیگه چیه?:D
هیچی دیگه دعوا شد من جعبه کاغذ دسمالی پرت میکردم اونم با بالش منو میزد ترکید همه جا پر شد چه نوستالژی شده بود شییه فیلما...:D
 

Retr026

:)
ارسال‌ها
1,743
امتیاز
7,910
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
تلگرام
آخرای ترم ۱ المپیاد بود تقریبا آذر
بعد چون اسکای روم برا معلممون مشکل داشت رفتیم گوگل میت . حساب کن کل بچه های المپیادی ریاضی و کامپیوتر به علاوه فرزانگان ۱ تو کلاس بود
بعد یه نوتیفیکیشن تو خود گوگل میت اومد که قابلیت های وبکم رو ارتقا دادیم
منم گفتم خب بزار یه تست کنم وبکمشو ببینم چطوره . بعد دیدم به غیر از بکگراند تازه میتونه کله ات ایموجی هم بشه و ایموجی هاپو هم گذاشته بودم
یه ثانیه دیدم تو تلگرام دوستم گفته وبکمتو خاموش کن
دقت کردم دیدم از اولی که وبکمو روشن کردم کل کلاس منو دیدن الا معلم چون تو پینت بود
دیگه جوری اون روز آب شدم که نگم بهتره
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,263
امتیاز
16,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
استاد: این گ ِ( این گ است. اینجا گ قرار دارد)
بهار(اروم) : گفت گیه؟
پوکیده بودیم از خنده..
استاد میگه شماها مونده بود همینو سر کلاس بگین ک تکمیل شد ماشالا😂😂
 

*100RA*

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,516
امتیاز
13,392
نام مرکز سمپاد
جایی که اگه اورژانس اجتماعی بیاد چارتا اتوبوس آدم جمع میکنه میبره
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
ندارم متاسفانه
بابام یه همکار پررویی داره که وقتی به بابام زنگ میزنه جواب تلفن نمیده
یبار داشتیم شام میخوردیم که یهو گوشی بابام زنگ خورد : (تمام مکالمات به زبان ترکی انجام شده ولی من فازسی تعریف میکنم )
بابام: آقا صدرا پاشو اون گوشی بیار برا من
من بعد از در آوردن گوشی: بابا باز این اکرمی الدنگه ، پدرسگ مث خوروس بی محل وقت پیدا کرده
بابام بعد گرفتن گوشی : ○_○ (با همین شکل قیافه گوشی رو قطع کرد !
بله گویا وقتی داشتم گوشی رو از جیب کاپشن در میاوردم دستم خورده و به تماس جواب دادم و طرف هرچی که گفتم با فحشا شنیده
واین شد که از اون زمان تا همین الان ایشون به بابام زنگ نزده 😂
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,263
امتیاز
16,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
هشت سالم بود تو عروسی خیلی رندوم دستم خورد دوتا نوشابه ریخت رو پیرهن سفید یکی از فامیلامون که خوشبختانه از اون موقع دیگه ندیدمش
ی جوری نوشتی خیلی رندوم حس میکنم عمدی بوده😂

از حموم دراومدم تیشرتمو پوشیده بودم. بعد داشتم فکر میکردم زیری رو چجوری بپوشم؟؟؟ (محدودیت گفتار چقدره؟ 😂)
بعد عمیق فک میکردم قبلا چجوری میپوشیدم خدایا
بعد یادم افتاد ترتیبو رعایت نکردم😂
یهو گفتم اِ... جنای خونه تعجب کرده بودن😂😂😂


پ.ن. هیچکی اندازه ی من از در و گوهر هاش اینجا نمیگه😂
پای ثابته این تاپیک منم
 

Nightmare8887

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
1,312
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1405
یه بار سر کلاس دفاعی داشتم از رو کتاب می خوندم بعد اسم کتابه دختری در کنار شَط بود بعد خوندمش دختری در کنار شِط بعد معلمه گفت شِط منم کلا حواسم پرت بود گفتم اره شِط خیلیم محکم گفتم دیگه بعدشX_X
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,263
امتیاز
16,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
خیلی جدی داشتم فکر میکردم ماشین حساب چی بود..کلمه اش یادم نمی اومد..
یعد یهو گفتم اها جا سوزنی..
بعد خودم ی قیافه وات د فاک گرفتم...
بدبختی هیچ ربطی بهم ندارن... حس میکنم خیلی زود از تیمارستان براتون پست بزارم..

چند وقت پیشم به جارو برقی گفتم شلوار ورزشی..
منطقیه؟
 

SinaSabetifard

کاربر فوق‌فعال
کنکوری 1403
ارسال‌ها
145
امتیاز
2,391
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
تلگرام
اینستاگرام
سال 97 ، ترم اول هفتم ، آزمون زیست داشتم برنامه رو جابجا خوندم و فکر کردم قرآن داریم:)
هیچ وقت اون صبح که رفتم مدرسه دیدم دوستم دستش جزوه زیست و با پوزخندی بهش گفتم حالا برای فردا زوده از الان شروع کنی و اونم گفتش که امروز زیست داریم میخوای مطمئن شی برو ناهار خوری و منم رفتمو و دیدم همه دارن زیست میخونن رو یادم نمیره.
بدترین سوتی ممکن بود حس میکنم
 

دلآرا

کاربر فعال
ارسال‌ها
30
امتیاز
79
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کیش
سال فارغ التحصیلی
1405
تا حالا سوتی دادین؟؟؟؟؟
خب برا هم همه ما پیش اومده که یه جایی سوتی داده باشیم و بعدش هم ضایع شده باشیم.
خب حالا ببینیم کی جرات داره سوتی خودشو برای ما تعریف کنه؟؟؟؟؟؟؟
ما هم یه خورده بخندیم
یه بار ژست این خانم دکترا رو گرفته بودم بعد مثلا من کلی بیمار دارم و سرم شلوغه تند تند از پله های بیمارستان میومدم پایین ( افکار اسیدی) که پاهام پیچ خورد از خانم دکتر به سوسک له شده تبدیل گشتم
ناگفته نماند سر این خانم دکتر شدن خیالی ۲ هفته خونه نشین شدم :)😂🤌
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
استاد المپیاد زیست مرد هست.

من و @alireza' توی سالن اجتماعات بودیم برای افطار، خانمِ ب. اومد به ما گفت چرا "استادتون" نیومدن؟
من فکر کردم میگه چرا "دوستاتون" نیومدن، و از اونجا که دوستام ا تیشرت بودن و داشتن مانتو میپوشیدن که بیان پایین، گفتم:

دارن لباس می‌پوشن که بیان!

بعد ملینا یهو جواب داد که استاد رفتن خونه، فهمیدم چه سوتی ای دادم... ملینا متوجه نشد(اگه میفهمید که روانیم میکرد:)) ) ولی خانم ب. زل زل نیگام کرد قشنگ داشت با چشماش میگفت مگه چی کار میکردن که دارن لباس میپوشن:))
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,263
امتیاز
16,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
استاد المپیاد زیست مرد هست.

من و @alireza' توی سالن اجتماعات بودیم برای افطار، خانمِ ب. اومد به ما گفت چرا "استادتون" نیومدن؟
من فکر کردم میگه چرا "دوستاتون" نیومدن، و از اونجا که دوستام ا تیشرت بودن و داشتن مانتو میپوشیدن که بیان پایین، گفتم:

دارن لباس می‌پوشن که بیان!

بعد ملینا یهو جواب داد که استاد رفتن خونه، فهمیدم چه سوتی ای دادم... ملینا متوجه نشد(اگه میفهمید که روانیم میکرد:)) ) ولی خانم ب. زل زل نیگام کرد قشنگ داشت با چشماش میگفت مگه چی کار میکردن که دارن لباس میپوشن:))
البته ناگفته نماند من گفتم استاد گفت میخواد بره با خانمش افطاری بخوره.. اونجا بهتره... 🤣
بعدش گفتم البته اینجوری ک ن.. گفت میخواد بره خونه 🤣🤣🤣🤣
 

*100RA*

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,516
امتیاز
13,392
نام مرکز سمپاد
جایی که اگه اورژانس اجتماعی بیاد چارتا اتوبوس آدم جمع میکنه میبره
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
ندارم متاسفانه
زنگو تازه زده بودن
بچه ها همه اومدن داخل و نشسته بودن و منتظر معلم
بعد من اومدم تو
بلند گفتم هرکی سرپا عه ....ه
بعد که به خودم اومدم دیدم تنها کسی که ننشسته خودمم 😄
 

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
748
امتیاز
11,852
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
انتظار...
ساعت هشت شب از سوپرمارکت در حال خروج بودم که به فروشنده با اعتماد به سقف گفتم روز خوش 🤣
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,263
امتیاز
16,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
_با تو و امیرحسین... :-"

پ.ن. طرف مقابل خودش امیرحسین بود🤣 ب من چ خب... یکی محمد حسینه یکی امیرحسین... قاطی میشه خو
 
بالا