کوزت
کوزت
- ارسالها
- 1,651
- امتیاز
- 7,347
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان 3 مشهد
- شهر
- مشهد
- رشته دانشگاه
- مهندسی کامپیوتر
خاطرات ورزشی
یبار استادمون گف شما مشت رو بین دو جناقه سینه باید بزنین
سارا بیا جلو سایه روت برم
من
رفتم جلو
گف سایس نترس
با تمام قدرت مشت زد قلبم تو دهنم بود
گف دیدی درد نداش
منم گفتم اووق آره اووق
یبار دیگه وسطه مبارزه بودم تی چاگی زدم حریفه بعد نمیدونم چی شد اومد جلو ی سیلی زد تو گوشم
گفتم چرا؟استاد خطاس !اخطار بدین
دختره گف آخه خیلی درد داشت واسه این زدم
یبار استادمون گف شما مشت رو بین دو جناقه سینه باید بزنین
سارا بیا جلو سایه روت برم
من
رفتم جلوگف سایس نترس
با تمام قدرت مشت زد قلبم تو دهنم بود
گف دیدی درد نداش
منم گفتم اووق آره اووق
یبار دیگه وسطه مبارزه بودم تی چاگی زدم حریفه بعد نمیدونم چی شد اومد جلو ی سیلی زد تو گوشم
گفتم چرا؟استاد خطاس !اخطار بدین
دختره گف آخه خیلی درد داشت واسه این زدم




...خدا بد نده ، راکت سریعتر از توپ به حریف رسید و ناکارش کرد 









اول زوج ها رو تموم می کنن)










) با هم مسابقه میدادیم بعد از کلاس،آخرین مسابقه مون برای سومی و چهارمی بود،بعدش ما 2 امتیاز عقب بودیم و 1 دیقه مونده بود فقط بازی تموم شه،من از اون سر زمین شروع کردم رسیدم به وسط زمین،هرچی نیگا کردم هیشکی نبود بهش پاس بدم،مربیمونو نیگا کردم گف:خودت شوت کن! آیدا! خودت! منم یوهو اعتماد به سقفم رف بالا بهترین شوت عمرم رو کردم و...گل!
رسمی در حد جام جهانی بود اصن) بعدش من دروزاه بان بودم،1 گل هم عقب بودیم،گفتم من بفرسم که اینا هد نمیزنن،کسیم نمگیرتش،زاویه رو تنظیم کردم،شوت! از بالا سر دروزاه بان اونا گل شد!