مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست؟
تعداد اعداد، در دل هر معادله
تجلی منطق، در دنیای ریاضی است

ترسیم خطوط، در صفحه‌ی سفید
تلاش برای فهم، رازهای بی‌پایان است
 
تعداد اعداد، در دل هر معادله
تجلی منطق، در دنیای ریاضی است

ترسیم خطوط، در صفحه‌ی سفید
تلاش برای فهم، رازهای بی‌پایان است
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
یاد تو در دل من همیشه زنده است
یادگاری از عشق، که هیچ‌گاه نمی‌میرد

یاسمن در باغ عشق، خوشبو و زیباست
یاد تو در دل من، همیشه جاودانه است
 
یاد تو در دل من همیشه زنده است
یادگاری از عشق، که هیچ‌گاه نمی‌میرد

یاسمن در باغ عشق، خوشبو و زیباست
یاد تو در دل من، همیشه جاودانه است
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 
تویی که در دل من، همیشه جاودانه‌ای
تپش‌های قلبم، به نام تو زنده است

تاریکی شب‌ها، با یاد تو روشن است
تویی که در هر لحظه، در جانم نشسته‌ای
 
تویی که در دل من، همیشه جاودانه‌ای
تپش‌های قلبم، به نام تو زنده است

تاریکی شب‌ها، با یاد تو روشن است
تویی که در هر لحظه، در جانم نشسته‌ای
یاد باد انکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
 
یاد باد انکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
دریا چه بی‌نهایت است، در دل تو
دردها می‌کشم، یاد تو می‌نوشتم، به تو
دوریت می‌سوزاند، عشق می‌ورزم
دنیا چه بی‌رحم است، بی‌تو، به تو
 
دریا چه بی‌نهایت است، در دل تو
دردها می‌کشم، یاد تو می‌نوشتم، به تو
دوریت می‌سوزاند، عشق می‌ورزم
دنیا چه بی‌رحم است، بی‌تو، به تو
وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست
 
یکی را ب سر برنهد تاج بخت یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
گلستان کند آتشی بر خلیل گروهی بر آتش برد زاب نیل
لب بر لبت نهادن و جان دادن آرزوست
درعرض شوق حسن ادا بوده است شرط
 
طمع کرده بودم که کرمان خورم
به ناگه بخوردند کرمان سرم
بکن پنبه غفلت از گوش هوش
که از مردگان پندت آید به گوش

شیشۀ می گر معطل مانده از تردید ماست
غافلیم از قدر مستی ورنه هر شب عید ماست
 
شیشۀ می گر معطل مانده از تردید ماست
غافلیم از قدر مستی ورنه هر شب عید ماست
تو امتحان سخت خداوند بوده‌اى
هر كس دچار حادثه‌ات‌ شد هبوط كرد

اين واژه‌ها چقدر به دردم نمى خورند
در وصف چشم‌هاى تو بايد سكوت كرد

استاد سید تقی سیدی، احتمالا از کتاب ساده.
 
تو امتحان سخت خداوند بوده‌اى
هر كس دچار حادثه‌ات‌ شد هبوط كرد

اين واژه‌ها چقدر به دردم نمى خورند
در وصف چشم‌هاى تو بايد سكوت كرد
دو منزل یکی کرد و آمد دوان
همی تاخت بر سان تیر از کمان
شاهنامه فردوسی
 
دو منزل یکی کرد و آمد دوان
همی تاخت بر سان تیر از کمان
شاهنامه فردوسی
نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد
تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی
تو خود این را روا داری وانگه این روا باشد
 
نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد
تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی
تو خود این را روا داری وانگه این روا باشد
در هیچ فرو رفتم و در هیچ گرفتار
بازنده شدن در دل و بر لب همه انکار
 
رسوا شدم از عشق تو ای شاهد دلدار
پنهان نتوان کرد غم دل به رخ یار
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن
 
Back
بالا