مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست
*در حال کشتن خودم برای زنده نگه‌داشتن این تاپیک :)) 🥲

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
 
*در حال کشتن خودم برای زنده نگه‌داشتن این تاپیک :)) 🥲

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
تا چند اسیر عقل هرروزه شویم
در دهر چه صدساله چه یک روزه شویم
در ده تو به کاسه می از ان پیش که ما
در کارگه کوزه گران کوزه شویم
 
تا چند اسیر عقل هرروزه شویم
در دهر چه صدساله چه یک روزه شویم
در ده تو به کاسه می از ان پیش که ما
در کارگه کوزه گران کوزه شویم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
 
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود یا نشود حرفی نیست
اما نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست
 
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود یا نشود حرفی نیست
اما نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 
تا بغایت ره میخانه نمیدانستم
ورنه مستوری ما تا به چه غایت باشد
در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگه یکی کوزه براورد خروش کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
 
در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگه یکی کوزه براورد خروش کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان بلند
هر که دل بردن او دید و در انکار منست
 
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان بلند
هر که دل بردن او دید و در انکار منست
تا ببندی چشم کورت میکند تا شدی نزدیک دورت میکند
کج گشودی دست سنگت میکند کج نهادی پای ، لنگت میکند
 
تا ببندی چشم کورت میکند تا شدی نزدیک دورت میکند
کج گشودی دست سنگت میکند کج نهادی پای ، لنگت میکند
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد ازین تدبیر ما
 
Back
بالا