- ارسالها
- 98
- امتیاز
- 630
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- جیرفت
- سال فارغ التحصیلی
- 1402
- مدال المپیاد
- _
- دانشگاه
- علوم پزشکی جیرفت
- رشته دانشگاه
- هوشبری
همه خفتند غیر از من و پروانه و شمعمحصول سه سال عمر رفته
خاکستر آتشیست خفته
قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
همه خفتند غیر از من و پروانه و شمعمحصول سه سال عمر رفته
خاکستر آتشیست خفته
زیبنده تو نیست چنین نظم واژه هاهمه خفتند غیر از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
یاس خوشبو سلام! میشنوی؟ میچکد عطر یک صدای ضعیفاین تمنایم به بیداری میسر کی شود
کاشکی خوابم گرفتی تا به خوابت دیدمی
فریاد که از شش جهتم راه بِبَستندیاس خوشبو سلام! میشنوی؟ میچکد عطر یک صدای ضعیف
گوییا صاحبش کمی تنهاست و دلش بس شکسته است و نحیف
توسن سرکش تن مانع پرواز شدهفریاد که از شش جهتم راه بِبَستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
هی شهر را با خاطراتش در نَوَردَدتوسن سرکش تن مانع پرواز شده
روح سرگشته و مجنون و در آواز شده
در دلم توفانی ام از موج خونین باک نیستهی شهر را با خاطراتش در نَوَردَد
آینده اش را سایه ای مبهم بگیرد
از گریههای او خدا قلبش بلرزد
از گریههای او نفسهایم بگیرد
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسددر دلم توفانی ام از موج خونین باک نیست
می فشارد در بغل دریا کنار خویش را
تا درخت دوستی بر کی دهداگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان ودست کوته ماست
ما ز یاران چشم یاری داشتیمتا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم.
~لسانالغیب.
می نوش به خرمی، که این چرخ کهنما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا نگرید طفلک حلوافروشمی نوش به خرمی، که این چرخ کهن
ناگاه تو را چو خاک گرداند پست!
~خیام.
شعر «حافظ» در زمان آدم اندر باغ خلدتا نگرید طفلک حلوافروش
دیگ بخشایش کجا آید به جوش
دیدی که مرا هیچ کس یاد نکردشعر «حافظ» در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود.
دردیست غیر مردن کآن را دوا نباشددیدی که مرا هیچ کس یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
نام نیکو گر بماند ز آدمیدردیست غیر مردن کآن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟
~مولانا.
روی از جمال دوست به صحرا مکن که روینام نیکو گر بماند ز آدمی
به کزو ماند سرای زنگار
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیک پایدار
ترسم این قوم که بر دردکشان می خندندروی از جمال دوست به صحرا مکن که روی
در روی همنشین وفاجوی خوشتر است!
~شیخ اجل.
تن آدمی شریف است به جان آدمیتآدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
حافظ