- ارسالها
- 468
- امتیاز
- 6,033
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان ۱
- شهر
- کرج
- سال فارغ التحصیلی
- 1405
یارم چو قدح بدست گیردتو از هر در که باز آیی، بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت، به روی خلق بگشایی
بازار بتان شکست گیرد
حافظ
یارم چو قدح بدست گیردتو از هر در که باز آیی، بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت، به روی خلق بگشایی
در من انگار کسی در پی انکار من استیارم چو قدح بدست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
حافظ
تنت نیازمند ناز طبیبان مباد !در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
درد ما را نیست درمان،الغیاثتنت نیازمند ناز طبیبان مباد !
وجود نازکت ازرده گزند مباد ...
ثمری گر ندهد آه , فغان خواهد داد : ))درد ما را نیست درمان،الغیاث
هجر ما را نیست پایان،الغیاث
دیشب گله زلفش با باد همی کردمثمری گر ندهد آه , فغان خواهد داد : ))
اثری گر نکند ناله , دعا خواهم کرد !
یک عمر به عشقت غم بسیار کشیدمدیشب گله زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودائی
مغرور مشو این همه بر سوز خود ای شمعیک عمر به عشقت غم بسیار کشیدم
بر طعنه ی مردم خط انکار کشیدم
تو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آیدمغرور مشو این همه بر سوز خود ای شمع
کاین سازش پروانه هم از روی حساب است
زندگی آبنماییست که بیهوده در آنتو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود برافروز :)
یوسف گم گشته باز آیدا به کنعان غم مخورزندگی آبنماییست که بیهوده در آن
دست و پا میزنی و دور خودت میگردی
روی پوشاندن و پوشاندن این ماه تمامراه پنهانی میخانه ندانند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
آفتاب از کوه سر بر میزندترسم از آن قوم که بر دردکشان می خندند
بر سر کار خرابات کنند ایمان را : ))
دارم دلکی به تیغ هجران خستهآفتاب از کوه سر بر میزند
ماهروی انگشت بر در میزند
هزار جهد نودم که سر عشق بپوشمدارم دلکی به تیغ هجران خسته
از یار جدا و با غمش پیوسته
مرده بدم، زنده شدم، گریه بدم، خنده شدمهزار جهد نودم که سر عشق بپوشم
نبود بر سرآتش میسرم که نجوشم
می روم چون سایه ای تنها نمیدانم کجامرده بدم، زنده شدم، گریه بدم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت دولت پاینده شدم
ای سرو خوش بالای منمی روم چون سایه ای تنها نمیدانم کجا
خویش را گم کرده ام اما نمیدانم کجا
یاران چه غریبانه رفتند از این خانهای سرو خوش بالای من
ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من
از من چرا رنجیده ای؟!