مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
نه سر و توان گفت و نه خورشید و نه ماه
آه از تو که در وصف نمی آیی آه
همه از چشم تو گفتند و هنرمند شدیند
وای از آن روز که چشمت هنرستان بشود
هرکسی رو تورا دید از این کوچه نرفت
نگرانم ؛ نکند کوچه خیابان بشود
 
همه از چشم تو گفتند و هنرمند شدیند
وای از آن روز که چشمت هنرستان بشود
هرکسی رو تورا دید از این کوچه نرفت
نگرانم ؛ نکند کوچه خیابان بشود
در کار گل و گلاب حکم ازلی این بود
کاین شاعد بازاری و آن پرده نشین باشد
 
هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی کز باغ وصلش بشکفد بی خار باد
دوره ی سعدی و حافظ صحبت از زلف تو بود
نوبت دوران من شد روسری سر کرده ای؟:)
 
در این زمان که خمارم مطیع من میباش
چو مست گشتم ازان پس به اختیار توام!

مولانا
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
 
Back
بالا