مشاعره

[Hecate]

یاد باد انکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی خاک درت حاصل بود

در آستان مرگ که زندان زندگی ست
تهمت به خویشن نتوان زد که زیستم
شهریار

 

[s@rah]

در آستان مرگ که زندان زندگی ست
تهمت به خویشن نتوان زد که زیستم
شهریار

مارا همه شب نمی برد خواب
ای خفته ی روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب

 

[Kiamehr]

مارا همه شب نمی برد خواب
ای خفته ی روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب

بر آستان جانان گــر سر تـوان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

 

[N.S.D]

بر آستان جانان گــر سر تـوان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

در شبی پر ستاره و ارام،دختری در عذاب میمیرد
دختری در عذاب تنهایی،غرق در التهاب میمیرد

 

[Kiamehr]

در شبی پر ستاره و ارام،دختری در عذاب میمیرد
دختری در عذاب تنهایی،غرق در التهاب میمیرد

دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز

شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز

 

[Hecate]

دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز

شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز

زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام بر دام دوست
حضرت حافظ

 

[s@rah]

زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام بر دام دوست
حضرت حافظ

تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت
مسکین دل رنجور من از درد گداخت
(ابوسعید ابوالخیر)

 

[Hecate]

تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت
مسکین دل رنجور من از درد گداخت
(ابوسعید ابوالخیر)

تورا جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی
مگر جان بی تو میماند در این تندیس انسانی؟

 

[N.S.D]

تورا جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی
مگر جان بی تو میماند در این تندیس انسانی؟

یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود
یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا

 

[Hecate]

یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود
یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا

آه ای نفس از نفس افتاده ، کجا رفت
در نای نی افتادن و اهنگ شدن ها

 

[s@rah]

آه ای نفس از نفس افتاده ، کجا رفت
در نای نی افتادن و اهنگ شدن ها

ای بوی آشنایی! دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان، پیوند روح دارد

 

[Kiamehr]

ای بوی آشنایی! دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان، پیوند روح دارد

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

 

[s@rah]

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

یار با ما بی وفایی میکند
بی گناه از ما جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی میکند

 

[Kiamehr]

یار با ما بی وفایی میکند
بی گناه از ما جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی میکند

درد عاشق را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد

 

[s@rah]

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

 

[Hecate]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

تو بی من تنگ دل من بی تو دلتنگ
میان ما دوتا صد کوه و فرسنگ
هزاران سنگ کوهستان شوم من
به پایان میرسد یک روز این جنگ
کیمیا:}

 

[s@rah]

تو بی من تنگ دل من بی تو دلتنگ
میان ما دوتا صد کوه و فرسنگ
هزاران سنگ کوهستان شوم من
به پایان میرسد یک روز این جنگ
کیمیا:}

گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

 

[Kiamehr]

گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

از دوســـــــت به یادگــــار دردی دارم
که ان درد به صد هزار درمان ندهم

 

[GHAZALIIH]

از دوســـــــت به یادگــــار دردی دارم
که ان درد به صد هزار درمان ندهم

ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی زین خوبتر نباشد

 

[Hecate]

ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی زین خوبتر نباشد

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند