- ارسالها
- 212
- امتیاز
- 4,910
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- بیرجند
- سال فارغ التحصیلی
- 1399
- دانشگاه
- شهید بهشتی
- رشته دانشگاه
- زمین شناسی
نی حدیث راه پرخون می کندترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
قصه های عشق مجنون میکند
مولانا
نی حدیث راه پرخون می کندترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
نی حدیث راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون میکند
مولانا
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
حافظ
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق توهر کس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آینهها زود باوریست
من بی می ناب زیستن نتوانمتا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام
رهی معیری
تو کز محنت دیگران بی غمیمن هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
بر جامی بتی و بر بطی بر لب کشت
این هرسه مرا نقد و تورا نسیه بهشت
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجبتو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
تا بوده چشم عاشق در راه يار بودهیک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنویم نا مکرر است
ایرج میرزا
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باشهر شبي گويم که فردا ترک اين سودا کنم
باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
تا توانی پیش کس مگشای رازتنــم از واسـطه دوری دلـبر بگــداخت
جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت
هر که نان از عمل خویش خوردتا کـــی به تمـــنای وصــال تو یـــگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
دردم از يار است و درمان نيز همدرخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
ما زنده به آنیم که آرام نگیریممن چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
مژده دادندکه بر ماگذری خواهی کردمن چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
مرا مادرم نام مرگ تو کردتا عاشق آن یارم بیکارم و بر کارم
سرگشته و پابرجا ماننده پرگارم
مولانا
مرا مادرم نام مرگ تو کرد
زمانه مرا پنک ترگ تو کرد
فردوسی
چقد م تو این صفحه زیاد شد:)