مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو را
من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را
اگر تخت یابی اگر تاج و گنج
وگر چند پوینده باشی به رنج
سر انجام جای تو خاکست و خشت
جز از تخم نیکی نبایدت کشت
 
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
مهدی اخوان ثالث
 
دل زود باورم را به کرشمه‌ ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرد
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم

سعدی
 
آخرین ویرایش:
ای نشسته تو در این خانه پر نقش و خیال
خیز ازین خانه برو رخت ببر هیچ مگو

مولانا
وقت سحر است خیز ای طرفه پسر
پر بادهٔ لعل کن بلورین ساغر
کاین یکدم عاریت در این کنج فنا
بسیار بجویی و نیابی دیگر
 
سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی
نیست ممکن هرکه مجنون شد دگر عاقل شود
دیدار یار غائب دیگر نه شور دارد
ابری که خود نداند،برناکسان ببارد
 
  • لایک
امتیازات: froq
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم
می‌ گویمت از دور دعا گر برسانند
در شکنید کوزه را پاره کنید مشک را
جانب بحر می‌روم پاک کنید راه من

مولانا
 
نظر به روی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد
 
Back
بالا