مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تا زلف تو بر طرف بناگوش فرو ريخت
از هر طرفي گوش به فرمان تو كردم
من ندارم نظری در پی چشمان کسی
به اسارت نبرم من دل خندان کسی
کاروان نیست که دل هرکه که خواهد اید
فکر کردی دل من هم شده ویلان کسی؟
 
من ندارم نظری در پی چشمان کسی
به اسارت نبرم من دل خندان کسی
کاروان نیست که دل هرکه که خواهد اید
فکر کردی دل من هم شده ویلان کسی؟
يار مردان خدا باش كه در كشتي نوح
هست خاكي كه به آبي نخرد طوفان را
 
ای خوشا آن دل که آزاری نمی آید از او

غیـــر کـــار عاشقی کاری نمی آید از او
وارد عرصه دل گر بشوی خود شده ای اما بعد
رفتن و ماندن تو نیست به دستان خودت
 
وارد عرصه دل گر بشوی خود شده ای اما بعد
رفتن و ماندن تو نیست به دستان خودت
تا کی به تمنای وصال تو يگانه
اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه
 
Back
بالا