مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دانی بهشت چیست که داریم آرزو؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست ...
تو را دوست میدارم
من آن شبخیز بیدارم
رهی جز دلتنگی ندارم
حسین را دوست میدارم
 
زار و افسرده چنین گشت عقاب
چو از او دور شد ایام شباب
 
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یا رب ، چه قَدَر فاصله دست و زبان است
ابتهاج
 
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یا رب ، چه قَدَر فاصله دست و زبان است
ابتهاج
ﺗﮏ و ﺗﻨﮫﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ اﻧﺪﯾﺸﻢ
ھﻤﻪ وﻗﺖ
ھﻤﻪ ﺟﺎ
ﻣﻦ ﺑﻪ هر ﺣﺎل ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺎﻧﺪﯾﺸﻢ
ﺗﻮ ﺑﺪان اﯾﻦ را ﺗﻨﮫﺎ ﺗﻮ ﺑﺪان
فریدون مشیری
 
ﺗﮏ و ﺗﻨﮫﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ اﻧﺪﯾﺸﻢ
ھﻤﻪ وﻗﺖ
ھﻤﻪ ﺟﺎ
ﻣﻦ ﺑﻪ هر ﺣﺎل ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺎﻧﺪﯾﺸﻢ
ﺗﻮ ﺑﺪان اﯾﻦ را ﺗﻨﮫﺎ ﺗﻮ ﺑﺪان
فریدون مشیری
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
حافظ
 
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
حافظ
مایه حسن ندارم که به بازار من آیی
جان فروش سر راهم که خریدار من آیی
استاد شهریار
 
یار مرا ، غار مرا ، عشق جگرخوار مرا
یار تویی ، غار تویی ، خواجه نگهدار مرا
مولانا
 
Back
بالا