جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اوس کریم یه شب تا صبی با دلبر قدم زدن بهمون بدهکاریا
بعدا نگی نگفتیا :)
می مونه طلبم ازت
 
همیشه آن کسی که رفته را نفرین نباید کرد...!
کسی که بی محابا دل ببندد، کم مقصر نیست.
 
یکی میگه که:
من تا اونجایی که یارم نامهربون یا آفت جون باشه
میتونم تحمل کنم
ولی اگه بخواد با دیگرون باشه و قدرم ندونه
میزنم صدا سگ بده...
 
یه روز تو زندگیم بودی
همینجا روبروم بودی
اما آرزوم نبودی
فک میکردم از آسمون
باید بیاد یه روزی اون
تا آرزوم بشه تموم
یه اشتباهی کردمو دل تورو شکستمو
نمیبخشم خودمو
حالا پشیمون شودمو
میخوام تو باشی پیشمو
حق داری که نبخشیم
شرمندتم که ستاره داشتمو
دنبال اون میگشتمو
شاکی ازین بودم که من ستاره ای ندارم
ستاره بود تو مشتمو تکیه میداد به پشتمو احساسشو میکشتمو
احساساتو میکشتم...
 
عشق یعنی که به یوسف بخورد شلاقی
درد تا مغز و سر جان زلیخا برود...
 
در این زمانه بی هیاهوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟

به شب نشینی خرچنگ های مردابی

چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرزه علف های باغ کال پرست

رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست

کمال دار برای من کمال پرست

هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست

به تنگ چشمی نامردم زوال پرست

به شب نشینی خرچنگ های مردابی

چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟
 
به امید برگشتن کسی نشینید
چون اگه به فرض محال هم برگرده
دیگه اون ادم قبل نیست
اگر هم برگرده ، تو دیگه اون آدم سابق براش نیستی (:
 
بی سبب درد که هم قافیه با مرد نشد
آدمِ بی‌ غم و بی درد دِگر آدم نیست

تو نبین ساکت و آرام نشستم کُنجی
حرف نا گفته زیاد است ولی محرم نیست
 
Back
بالا