مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • لایک
امتیازات: riri
مقصد آن گونه که گفتند به ما روشن نیست
دوستان نیمه‌ی راهید اگر، برگردید
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر طالب عشقی ز مردن مهراس
مردار بود هر آنکه او را نکشند
 
  • لایک
امتیازات: riri
در مسلخ جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند
در دیر می‌زدم من که ندا ز در در امد
که : درآ درآ عراقی که تو خاص ازآن مایی
 
  • لایک
امتیازات: riri
دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد
چه نکوبخت درختی که بر و بار تو دارد
در این سرای بی‌کسی، کسی به در نمی‌زند
به دشت پرملال ما، پرنده پر نمی‌زند
 
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل ؟
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل؟
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل؟
-باباطاهر
 
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل ؟
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل؟
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل؟
-باباطاهر
لاله از خاک جوانان به در آمد که تو هم
شهریارا به سر تربت شهیار آیی
 
یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش
شبی مجنون به لیلی گفت: کای محبوب بی‌همتا
تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد
 
Back
بالا