مشاعره

[طوطو]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود، یاد سمن نمی کند؟

 

[Hyazinthe]

سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود، یاد سمن نمی کند؟

در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم تشنه دیدار من است

 

[Mojo]

در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم تشنه دیدار من است

تنگ است دل من، در پی انکار من است
تشنه‌ام، مثل خودم، دیدار من است

 

[Hyazinthe]

تنگ است دل من، در پی انکار من است
تشنه‌ام، مثل خودم، دیدار من است

تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار
مستیَت با بغلت هر دو گناهش با من

 

[طوطو]

تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار
مستیَت با بغلت هر دو گناهش با من

نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد

 

[Hyazinthe]

نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد

دردی ست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم

 

[majn0_0n]

دردی ست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم

ما را بجز خیالش فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی زین خوبتر نباشد

 

[majn0_0n]

در قنوتم ز خدا عقل طلب می‌کردم
عشق اما خبر از گوشه‌ی محراب گرفت..

تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست

 

[هناس]

تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست

تا همچو شرر بال ‌گشودم به هوایت
وسعت ز مکان‌ گم شد و فرصت ز زمان‌ها

 

[مثبت]

ای که می‌گویی چرا نامی ز ما باقی نماند
سیل وقتی خانه‌ای را برد از بنیاد برد..

دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد
من نیز دل به باد دهم، هر چه باد باد

 

[majn0_0n]

دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد
من نیز دل به باد دهم، هر چه باد باد

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

 

[black holes]

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

ای مرغک خرد ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه در باغ و چمن چمیدن آموز

 

[majn0_0n]

ای مرغک خرد ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه در باغ و چمن چمیدن آموز

زاهد ار راه برندی نبرد معذورست
عشق راهیست که موقوف هدایت باشد

 

[black holes]

زاهد ار راه برندی نبرد معذورست
عشق راهیست که موقوف هدایت باشد

دوستان همدلم ساز مخالف می زنند

مشکل از ناسازی ساز بدآهنگ من است

 

[Sariii_m]

دوستان همدلم ساز مخالف می زنند

مشکل از ناسازی ساز بدآهنگ من است

تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری

 

[majn0_0n]

تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

[Hyazinthe]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود، ولیکن به سفر رفت

 

[Mojo]

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود، ولیکن به سفر رفت

تنگ است قفس، دل ما در غم سفر رفت
تقدیر ما این بود، که او را ز دست رفت

 

[majn0_0n]

تنگ است قفس، دل ما در غم سفر رفت
تقدیر ما این بود، که او را ز دست رفت

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد

 

[Hyazinthe]

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری