مشاعره

[طوطو]

یار مارا از جدایی غم نبود
در دلش مجنون عاشق کم نبود
برسر پیمان خود محکم نبود
سهم من از عشق جز ماتم نبود

در جهان بال و پر خويش گشودن آموز
كه پريدن نتوان با پر و بال دگران

 

[دژاوو]

در جهان بال و پر خويش گشودن آموز
كه پريدن نتوان با پر و بال دگران

در جهان بال و پر خويش گشودن آموز
كه پريدن نتوان با پر و بال دگران

نسیمِ بادِ صبا دوشم آگهی آورد
که روزِ محنت و غم رو به کوتهی آورد

به مُطربانِ صَبوحی دهیم جامهٔ چاک
بدین نوید که بادِ سحرگهی آورد

 

[Ramtin.H.Mohassel]

نسیمِ بادِ صبا دوشم آگهی آورد
که روزِ محنت و غم رو به کوتهی آورد

به مُطربانِ صَبوحی دهیم جامهٔ چاک
بدین نوید که بادِ سحرگهی آورد

دارمت دوست به قدری که خدا میداند
راز این نکتـــــه فقط باد صــــــبا میداند

 

[دژاوو]

دارمت دوست به قدری که خدا میداند
راز این نکتـــــه فقط باد صــــــبا میداند

دلم جز مِهرِ مَه رویان، طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش، ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحتگو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمی‌گیرد

 

[دژاوو]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری کشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس

ساقی به نور باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما

 

[-Lili-]

ساقی به نور باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما

ای انکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه میفشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت، اما ندارمت

 

[KOURO$H]

ای انکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه میفشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت، اما ندارمت

ترسم تورا ببیند و شرمندگی کشد
یوسف، بگو که هیچ نیاید برون ز چاه

 

[اِئل آی]

هر که گردد مبتلای درد هجر
از وصال دوست درمانش دهند
هر که بر لب آمدش مینای صبر
کی نجات از بند هجرانش دهند

دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

 

[دژاوو]

دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

 

[آفتابگردون]

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

 

[./.]

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

جهنمی که محیط است و او نمی‌بیند
بعید نیست که روزی شود هم آغوشش

 

[ماهی سیاه کوچولو]

جهنمی که محیط است و او نمی‌بیند
بعید نیست که روزی شود هم آغوشش

شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام

 

[Hriend]

شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام

ما توبه شکستیم ولی عهد درستی
با ساقی سرمست ببستیم دگر بار

 

[پریا :)]

ما توبه شکستیم ولی عهد درستی
با ساقی سرمست ببستیم دگر بار

روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد

 

[ماهی سیاه کوچولو]

روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد

دلی دارم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل زپود محنت و تار محبت

 

[Hriend]

تا مرا عین عشق مفهوم است

سر علمم به عشق معلوم است

دلی دارم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل زپود محنت و تار محبت

 

[مرغابی]

تا مرا عین عشق مفهوم است

سر علمم به عشق معلوم است

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

 

[zeynulek]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

 

[مرغابی]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
انچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

 

[Hriend]

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
انچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

دل ما گشته است دلبر ما

گل ما بی حد است و شکّر ما