• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

H4ji

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
1
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!


ای چرخ افسونت چه شد؟
الوند و سيحونت چه شد؟
بر تنب كوچك تا ارس٫
کاوه فريدونت چه شد؟

صفرا طلايه دار كو؟
آن نقطه پرگار كو؟
در شهر آزادي ،دري،
بر قامت ديوار كو؟

شهنامه خاني دير شد ٫ سيمرغ در زنجير شد
آرش، كماندار زمان ٫ آماج زخم تير شد

فريادها بر باد شد ٫ فرياد زير آب شد
ارابه‌ء سردار عشق ٫ افسانه اي در خواب شد...


از دوستان کسی متن کامل این شعر رو نداره؟؟ :D
اگه کسی بتونه بزارتش ،شعر قشنگیه...
 

witted

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
291
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

افسانه عشق و جنون ٫ رفته ز خاطر تاکنون...
آن تک سوار قصه ها ٫ با اسب خود شد واژگون...
بس عهدها بشکسته شد ٫ ديگر خدا هم خسته شد...
در کارزار زندگی ٫ بازوی مردان بسته شد...
ای چرخ افسونت چه شد؟...
الوند و سيحونت چه شد؟...
بر تنب كوچك تا ارس٫...
کاوه فريدونت چه شد؟...
صفرا طلايه دار كو؟...
آن نقطه پرگار كو؟...
در شهر آزادي ،دري،...
بر قامت ديوار كو؟...
شهنامه خواني دير شد ٫ سيمرغ در زنجير شد...
آرش، كماندار زمان ٫ آماج زخم تير شد...
فريادها بر باد شد ٫ فرياد زير آب شد...
ارابه ی سردار عشق ٫ افسانه اي در خواب شد...
 

مهتاب

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
399
امتیاز
390
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
دانشگاه
BUMS
رشته دانشگاه
Med
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

گفته بودند که
از دل برود یار چو از دیده برفت
سال هاست که از دیده من رفتی لیم
دلم از مهر تو آکنده هنوز

بابت تاپیک جالبتون ممنون من عاشق شعر و شاعریم
شعرزین دور بی مروت ما را بس است حکایت رو من خیلی دوس دارم از شما می خوام برید تو قسمت شعر بخونیدش ok?
 

IVERSON

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,163
امتیاز
244
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
محیط زیست
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

به نقل از **mahta** :
گفته بودند که
از دل برود یار چو از دیده برفت
سال هاست که از دیده من رفتی لیم
دلم از مهر تو آکنده هنوز

بابت تاپیک جالبتون ممنون من عاشق شعر و شاعریم
شعرزین دور بی مروت ما را بس است حکایت رو من خیلی دوس دارم از شما می خوام برید تو قسمت شعر بخونیدش ok?
ایرانیا میگن از دل برود هر آنکه از دیده برفت ولی فرانسویا میگن به من نزدیک است قلبش هر آنکه از چشمان من دور است!
 

مهتاب

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
399
امتیاز
390
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
دانشگاه
BUMS
رشته دانشگاه
Med
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

به نقل از IVERSON :
ایرانیا میگن از دل برود هر آنکه از دیده برفت ولی فرانسویا میگن به من نزدیک است قلبش هر آنکه از چشمان من دور است!

فرانسویا راست میگن...
حق با شماست...

من تمنا کرم که تو بامن باشی
تو به من گفتی هرگز هرگز
پاسخی سخت و درشت و مرا غصه ی این هرگز کشت

نظرتون درباره این چیه؟فرانسویا درباره این چی میگن؟
 
  • لایک
امتیازات: demon

desiree

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
119
امتیاز
61
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

سوارکاران
ان شنیده ستم که در میدان کورس
بانوان چابک سواری میکنند
گرد میدان از سحر تا شامگاه
پویه چون باد بهاری میکنند
تا فرا اید زمان امتحان
روز و شب ساعت شماری میکنند
تا جوایز قسمت انان شود
یکه تازان بیقراری میکنند
مردکی گفتا که زنها بی ثمر
سوی میدان رهسپاری میکنند
چون ز اداب سواری عاری اند
بهره ی خود شرمساری میکنند
گفتمش بر دوش مردان سالهاست
این جماعت خر سواری میکنند
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
338
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!


عشق تو کور کرد و کشت مرا
فکرو زکرم تو بودی او روزا یادته
اون دل کوچیکه من جلوی پات بود یادته
رفتیو با رفتنت پا گزاشتی رو دلم
سرم داره گیج میره تو کجایی عشقه من
وقتی میخواستی بری گفتی بهم غصه نخور
دلو سپردم من به تو غصه نخور
گفتم بهت زود بیا دل من تنگه برات
تو نرفتیو میگی آخه عزیز دلت میاد
میگفتی من برمیگردم خیلی زود
دلو جونم همشون فدای یه تاره موت
ولی رفتیو خیلی وقته نامه ندادی تو برام
آخه پس چی شد بگو تو جواب نامه هام
یه نامه همش دادی همون شده آب غذام
نمیدونی یه غمیه بهم میگه باهات میام
من غمو می خوام چکار آخه تو بهم بگو
فقط نگو دوست ندارم جونه من اینو نگو
آخه عاشقت بودم دیوانه وار باور بکن
دل من تنگه به راحت تو منو یاریم بکن
شبا یه غمی میاد تویه سینم باهام حرف میزنه
می خواد نا امید کنه از نا امیدی دم میزنه
شایدم دیگه نیای این جوری که بوش میاد
فکر کنم وقتی بیای ببینی جنازم رو دوش میاد
اون موقع بگو ببینم دلت برام تنگ میشه ؟
این زمین و آب گل برای تو چه رنگ میشه؟
خلاصه کشتی مارو با این ادائو اشوه هات
دل من تنگه برات* تنگه برات* تنگه برات
وای الان صبح میشه هو هنوز که من نخوابیدم
یه روز دیگم تموم شدش ولی من نفهمیدم
دفتر شعرم دیگه پر شده کجایی تو می خوام برم
دیگه کاری ندارم اینجا روی زمین دارم میرم
تو نبودیو غمت عشقه تو کشت مارو
زیر خاک دفنمو خاک خورد مارو
 

shadi joon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
304
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان1مشهد
شهر
مشهد
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

دير زمانيست
براي رهايي از
ز مهريه دست هايت....
جاي قهوه,
ضد يخ مي نوشم!!!!
 

shadi joon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
304
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان1مشهد
شهر
مشهد
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

ادمك اخر دنياست بخند
ادمك مرگ همينجاست بخند
دستخطي كه تو را عاشق كرد
شوخي كاغذي ماست بخند
ادمك خر نشوي گريه كني!
كل دنيا سراب است بخند
ان خدايي كه بزرگش خواندي
به خدا مثله تو تنهاست بخند....
 

mitra

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
176
امتیاز
20
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

آدمک آخر دنیاست بخنــــد
آدمک مرگ همین جاست بخنــد

آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخنـد

دست خطــی که تو را عـاشق کرد
شوخی کاغــذی ماست بخنــد

فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند

صبح فردا به شبت نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند

راستی انچه که یادت دادیم
پر زدن نیست که در جاست بخند

آدمک نغمه آغاز نخوان
به خدا آخردنیاست بخند

شاعر: نغمه رضایی
 

niloofar n

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
162
امتیاز
34
نام مرکز سمپاد
farzanegan1
شهر
mashhad
دانشگاه
????????
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!


ما را به خاطر بياور / ما را كه تازه جواناني بيست ودو ساله بوديم / شور عشق در سينه داشتيم / وپيش از ان كه عاشق شويمسينه بر خاك ستوده / مرديم / ما را به خاطر بياور / ما را كه سينه سرخاني خنياگر بوديم و ده به ده / نه در اسمان و نه در كوهسار / كه در بازارپيش از ان كه اواز خوان شويم / به شاخه اي تكيده از تكيه گاه خويش / جان سپرديم / به خاطر دارم پيامشان را / سرنوشتشان را / اري ... / و هميشه در گذرگاه خاطرم در گذر است / اواز هاي صامت سينه سرخان سينه بر سيخ / و تجسد ارزو هاي بيست و دو سالگان سينه بر خاك / واز تكرار يادشان / شايد پيش از اين كه شاعر شوم / بيست و دو ساله بميرم / امين...
 

niloofar n

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
162
امتیاز
34
نام مرکز سمپاد
farzanegan1
شهر
mashhad
دانشگاه
????????
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

ليلا ي من هميشه پشت پنجره مي خوابد
وخوب مي داند
كه كن
سپيده دمان
بدون دست مي ايم
وياراي گشودن پنجره با من نيست
 

sub_zero

کاربر فعال
ارسال‌ها
32
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
QOM
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

زمین ، سرد
هوا ، سرد
کلاغی روی یک سیم
به من نگاه میکرد

زمین ، برف
هوا ، برف
کلاغ روی آن سیم
نمی زد با کسی حرف

زمین ، باد
هوا ، باد
کلاغ از روی آن سیم
به روی برف افتاد

جعفر ابراهیمی{شاهد}
 

sub_zero

کاربر فعال
ارسال‌ها
32
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
QOM
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

یه سوال

رستگاران(بالا ترین درجه ی آدم همینه دیگه)خوشحالند یا غمگین؟

چرا آدما همه ی چیزای جالب رو دوست دارن
تا یه شعر می بینیم که با بقیه فرق داره زود تاییدش میکنیم

به خودمون ظلم نکنیم :(
 

amir.love

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
782
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

حالم بد است مثل زمانی که نیستی
دردا که تو همیشه همانی که نیستی
وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای
وقتی که نیستی نگرانی که نیستی
عاشق که میشوی نگران خودت نباش
عشق ان چه هستی است نه انی که نیستی
با عشق هر کجا بروی حی وحاضری
در بند این خیال نمانی که نیستی
تاچند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی
 

amir.love

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
782
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

دلم را سپردم به بنگاه دنيا
/ و هی آگهی دادم اينجا و آنجا
/ و هر روز
/ برای دلم مشتری آمد و رفت
/ و هی اين و آن
/ سرسری آمد ورفت
/ ولی هيچ کس واقعا
/ اتاق دلم را تماشا نکرد
/ دلم قفل بود
/ کسی قفل قلب مرا وا نکرد
/ يکی گفت:
/ چرا اين اتاق
/ پر از دود و آه است
/ يکی گفت:
/ چه ديوارهايش سياه است!
/ يکی گفت:
/ چرا نور اينجا کم است
/ و آن ديگری گفت: و انگار هر آجرش
/ فقط از غم و غصه و ماتم است!
/ و رفتند و بعدش
/ دلم ماند بی مشتری
/ و من تازه آن وقت گفتم:
/ خدايا تو قلب مرا می خری؟
/ و فردای آن روز
/ خدا آمد و توی قلبم نشست
/ و در را به روی همه
/ پشت خود بست
/ و من روی آن در نوشتم:
/ ببخشيد، ديگر
/ برای شما جا نداريم
/ از اين پس به جز او
/ کسی را نداريم
 

nazi123

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
13
نام مرکز سمپاد
فرزانگانستان کرج
مدال المپیاد
زیست
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

جعبه مداد رنگی و باز
تو در پیچ و خم پله نمایان می شوی
و من
دستان لرزان تو را می بینم
که با کاغذی سپید
-به سپیدی دلت-
به مهمانی باغ چشمانم آمده است
برق چشمان پر امیدت
نگاهم را خیره می کند
و من در تو غرق می شوم
نیست می شوم
تو حرف می زنی و من نمی شنوم
می نویسی و نمی خوانم
-نمی توانم که بخوانم-
سوال می کنی و من عاجز از پاسخ
البته چیزهایی می گویم
حرف هایی می زنم
اما خودم هم نمی فهمم که چه گفتم
وقتی که می روی
عرقی سرد بر پیشانی ام می نشیند
در صندلی ام فرو می روم
سرم را بر میزم می گذارم
و سعی می کنم که بخوابم
بخوابم شاید که تو را در خواب ببینم
و بگویم آن چه را در بیداری نمی توانم گفت
و تو می روی
و در پیچ و خم های جاده گم می شوی
و نگاه من
در گردنه های عبور تو
گیر می کند
سقوط می کند
نگاهم را از تو می دزدم
دارم تمرین می کنم
شاید بتوانم با دستانم تو را نگاه کنم
یا ...نه این خیال عبثی است
مدتی است که تقویمم را در کمد اتاقم زندانی کرده ام
روز ها و ماه ها و سال هایم را با تو محاسبه می کنم
آن روز که هستی عید است
و چون می روی عزا
وقتی می خندی بهار است
و چون اخم می کنی پاییز
اکنون مدت هاست که درختان آرزویم
در تابستان صدای تو میوه می دهند
و در غیاب تو
سرمای زمستانی وجودم را فرا می گیرد
وقتی که از آینده می گویی
به آینده سفر می کنم
و تو را می بینم
اول خوشحال می شوم
چون می بینم در بالاترین نقطه ایستاده ای
سر فراز و بر فراز
پر امید و پر توان
با گام هایی استوار
و دستانی که دیگر نمی لرزد
و نگاهی که بر خرمن وجودم شراره می زند
و بعد دلم می گیرد
وقتی که می بینم
در کنار تو نیستم
خیلی پایین تر از آن جایی که تو ایستاده ای
ایستاده ام
از آن بالا مثل یک نقطه دیده می شوم
و دیگر هیچ
و سعی می کنم از آینده فرار کنم
و به روز های خوشی که در گذشته با هم بود ه ایم فکر کنم
باز هم می بینم که بیهوده است
کدام روزهای خوش
کدام با هم بودنی؟
ما دو روح بودیم در دو بدن
در دو مکان
در دو فضا
در دو زمان
لحظه ای تامل می کنم
درست که نگاه می کنم
تصویر تو مات و مات تر می شود
انگار که از پشت شیشه بخار گرفته پنجره اتاقم بیرون را نگاه کرده باشم
تصویرت
می شود مثل نقاشی هایی که روی بخار شیشه کشیده ام
شروع به آب شدن می کنی
دفتر نقاشی ام را بر می دارم
می خواهم تا کاملا از ذهنم پاک نشده ای
تصویرت را ثبت کنم
و تو در همان فضای مات و مه آلود و مبهم
به من می خندی
به جعبه مداد رنگی هایم می خندی
می خندی و آب می شوی
محو و محو تر می شوی
جعبه مداد رنگی هایم را باز می کنم
دفتر سفید نقاشی ام را هم باز می کنم
به جعبه نگاه می کنم و دنبال مدادی مناسب می گردم
هنوز صدای خنده هایت را می شنوم
سرم دور خودش می چرخد!!
گیج می شود
همه چیز را دوباره مرور می کنم
پله ها را
جاده ها را
دستانت را که می لرزند
جشمانت را که می خندند
و صدایت را که زندگی می بخشند
تصمیم خودم را می گیرم
مداد سفید را بر می دارم
و شروع می کنم به کشیدن تصویر تو
تویی که نمی شناسی ام
 

amir.love

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
782
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

درود به همه دوستان
اولین بیتی که به ذهنتون میرسه(که معمولا شعریه که دوستش دارید)بنویسید
(2تا هم اشکال نداره)!
 

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

ديروز پسري زير پله ها نشسته بود


و گريه ميكرد

او غم بزرگي در دل داشت

پدر او مرد نبود

من فكر كردم از او خوشم مي آيد

من نشستم و فكر كردم

و تصميم گرفتم كه براي او يك پدر بسازم

كه مرد باشد

و دعوا هم بلد باشد

و كتك هم نخورد

من براي او يك پدر ساختم

كه مرد بود

و دعوا بلد بود

وكتك هم نمي خورد

فردا آن پسر زير پله ها نشسته بود

و گريه ميكرد

او غم بزرگي در دل داشت

پدر او مرد بود

او فكر ميكرد حتما مرد خواهد شد

او نتوانسته بود مرد شود
 

amir.love

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
782
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

حالمان بد نیست غم کم می خوریم/کم که نه !هرروز کم کم می خوریم!
زندگی عشق عجب زندگیست/زنده که عاشق نشود زنده نیست
 
بالا