

 با ی بلیط 2 بار رفتم  

 
 :-[  
بابا من خودم تاپیک رو زدم. بعد کلی رفت وآمدبه نقل از Mahsa.Z :اعتراف میکنم که داشتم آخرین پستها رو میخوندم بعد صندلی داغ رتبه برترها رو دیدم.نوشته بود امیرعطا (فینگلیش)خوندم آرمیتا!یعنی برم خودکشی کنم...تازه کلی هم شاد که یه دختر تو ریاضی رتبه برتر شده...
پ.ن:تا وقتی نرفتم تو تاپیک هم نفهمیدم![]()
  اومدم تو تاپیک میگم آرمیتا رو کی دعوت کرده این جا  
   
 
 آخه همیشه تو کیفم یه دَم باریک داشتم و اهتمام زیادی در کشف کاربردهای جدید برای این ابزار بسیار کاربردی داشتم 

 
.... 
 

این که خوبه!به نقل از $0Ha :اعتراف میکنم وقتی ابتدایی بودم ماهی قرمز عید که میرد واسش فاتحه می خوندم
)، از صُب تا شب گریه کردم و بعدش یه مراسم تدفین براش برگزار کردیم؛ تا دیروزم هنوز لباس مشکی تنم بود!!! 
 تازه میخواستم براش نماز شب اول قبر ـَم بخونم که با تمسخر دیگران مواجه شد و بی خیالش شدم! 

 
بعد فک میکردم این اکرم میشه مامان حضرت مخمد 
(سمپاد حق منه 
 
)

 
 
 
) مامان بابامو پیچوندم تا با اکیپ بریم بیرون صفاااااا 
 



   
