اعتراف میکنم هر وقت بخوام مامانمو بپیچونم نرم مدرسه, شبِش خیلی عادی ُ اینا رفتار میکنم, اما وقتی بخوام بخوابم, عمدا لباس نازک میپوشم ُ پتو روم نمیندازم یا پنجره رو باز میزارم! بعد صبحش پا میشم ُ از استعداد فراوانم در نقش یه ادم سرما خورده بازی کردن, بهره میگیرم ُ نمیرم مدرسه, و جای جالب ترش این که مامانم هر چی بهم قرص میده, میخورم اما بعدش میرم تُف میکنم.تو مدرسه هم عمدا ماسک میزنم یا وقتی که دوستام زنگ میزنن بهم, یه تیکه نون میزارم تو دهنم که صدام بَم تر به نظر برسه! یه دستمال کاغذی رو هم نمدار میکنم هی میملالم به دماغم که یعنی ابریزش بینی دارم.حالا اگه شرایط بحرانی تر باشه, دستامم میزارم تو یخ که دستام یخ کنن فک کنن تب ُ لرز دارم!
هنوزم ترفندم همینه!
اعتراف میکنم با این سنم شبا تنها تو اتاق نمیرم بخوابم میترسم [nb]یعنی نمی ترسما ولی خوابای آشفته می بینم [/nb] :-s وسط حال می خوابم [nb]این دیگه ته اعتراف بود [/nb]
اعتراف میکنم تا 5سالگی فک میکردم این اسمایی هس واسه خداها فک میکردم هرکدوم از اینا یه خداس
اعتراف میکنم 3روزه هیچی درس نخوندم اما به مامان میگن 8ساعت خوندم که ناراحت نشه
اعتراف میکنم دوس دارم با یکی حرف بزنم
اعتراف میکنم از رفتار بعضیا حالم بهم میخوره :-& :-& ولی باید یه جوری رفتار کنم که انگار شیفتشونم..!!! :-$ :-$
یه اعتراف دیگه اینکه هیچوقت یه دوست واقعی نداشتم...!!
اعتراف ميكنم شب ها اگه در اتاقم بسته نباشه خوابم نمي بره و حتي تو تابستون هم با پتو ميخوابم
اعتراف ميكنم 5 ساله كه بودم در حموم روم قفل شد زدم با سنگ پا پنجره رو شكوندم از پنجره پريدم بيرون
اعتراف میکنم در دوران طفولیت فک میکردم میرن سر اسب مطلب [nb]اصل مطلب[/nb] و فک میکردم اسب مطلب همیشه زن خواستنه [nb]آخه همش تو خواستگاریا تو فیلما میرفتن سر اسب مطلب [/nb]
اعتراف میکنم تازگیا روزانه هزار تومن شارژ مصرف میکنم و مخفیانه با پول توجیبیای خودم شارژ میخرم مامانمم فک میکنه هر دو هفته یه بار شارژم تموم میشه بله ما بچه مثبتی هستیم برای خومان