اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی کوچیک بودم گلاب به روتون، روم به دیوار، شماره 2 که دسترنج خودم بود رو یه بار گذاشتم زیر فرش، بعد پای مامانم رفت روش و پ ....ی پ......ی چسبید به زمین!!!!!!!!! =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
=)) =)) =)) =))
:-&
^#^
:-"
:P
:-[

اعتراف میکنم الان دارم با خودم میگم:
«بابا یه پ.خ به من بزنید تنگ شد دلم واسه پ.خ.... :-<»
^#^
:-"
من در حال دیدن اونجا که نوشته : پیغامهای خصوصی [1]
=P~ =P~ =P~
^#^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم عادتم بود با تلفن خونه زنگ بزنم به خونه ، ببینم مشغوله یا نه ;;)

اعتراف میکنم بچه که بودم عادتم بود دستمو تا آرنج بکنم توی کیسه برنج ، آی حال میداد ، آی حال میداد \:D/
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تو بچگی علاقه شدید به خوردن زرشک خشک داشتم ;;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هنوزم نمی فهمم اون سرودی که ساعت 19اول اخبار از شبکه ی 1پخش می شه توش الله اکبر هم داره چی می گه!
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از نسریــــن :
اعتراف می کنم تو بچگی علاقه شدید به خوردن زرشک خشک داشتم ;;)
اعتراف میکنم هنوزم دارم! ;))
اعتراف میکنم اون کسی که با گچ رو صندلی معلم فحش نوشت من بودم ;))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم که هنوزه از صدای تایر تایره آدم آهنی میترسمم :-"

اعتراف میکنم تو شش ماهگی خواهر کوچیکم همیشه حریره بادومشو. میخوردم :-"

اعتراف میکنم دلم میخاد یه بار خیلی جدی به نرگس بگم اینا موییه یا هویج :-"

اعتراف میکنم روسری خواهرمو تو ده سالگی قیچی کردم یه لنگ از دمپایی که خیلی دوست داشتو تو پونزده سالگی پرت کردم رو پشت بوم تو دستشویی حیاط :-"

اعتراف میکنم هنوزم که هنوزه وقتی برام پ.خ میاد با خوشحالی میگم آخ جون پ.خ :)) :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قرار بود دیگه سایت پست ندم :-" :-"
اعتراف میکنم وا3 این دوباره پست دادم ک دیدم چند نفر ک واسم خیلی مهم بود لایکام ازشون بیشتر باشه داشتن بهم میرسیدن تو لایک :-" :-" :-" =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از Limooo torsh :
اعتراف میکنم روسری خواهرمو تو ده سالگی قیچی کردم

:)) :-"




اعتراف میکنم که حداقل 3 تا از تیشرتا و پیراهنای دادشمو با قیچی پاره کردم و بعد گفتم به جالباسی گیر کرده پاره شده! (البته آخری ها این عذاب وجدانه ولم نمی کرد!)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو اوج اعصاب خوردی اول بلند بلند گریه میکنم تا جونم دراد
بعد یه آهنگه جوادُ تا جایی که بتونم زیاد میکنم پا میشم میرقصم باش تا خسته میشم بعد میگیرم میخوابم
خیلی کاره جالبیه اصن حال میکنم باش ;D

:-"

* میدونم سالم نیستم نمیخواد هی بگین :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اوایل که عضو شده بودم عقده ی +داشتم.واسه همین یه اسپم دادم رفتم یه بار دیگه عضو شدم کلی +دادم!البته بعدا پاک شدا!
 
پاسخ : اعترافگاه !

وختی بچه بودم فک میکردم مورچه ها ی رئیس بزرگ دارن ...وختی میکشتمشون خودمو آماده میکردم واسه جنگیدن با رئیسشون... خوابم میدیدم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

آغا ما اهتراف می کنیم ملت کهتو بانگ هاشون میگن که مارو بکشینو (نقاشی بکشین)من دفعه اول فک کردم که میگن ما روبُکشین.... :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميکنم وقتي بچه بودم، مو چين مامانمو کردم تو پريز برق بعد يهو فيوز پريد!! سر موچين هم ذوب شد اما برق منو نگرفت!
 
پاسخ : اعترافگاه !

# اعتراف میکنم پسرخاله ــم مدرسه ــم که میرفت شبا خودشو خیس میکرد.. تا این حد که هروقت خونه باباجونم بودیم شب که میشد باباجونم به خاله ــم میگف ببرش خونه اینجا نخابه... :))


# اعتراف میکنم یه بار نوه عمه مامانم اینجا بود بعد این هستی 5 سالشه بعد تنهایی نمیره دسشویی بعد اون روز من و اونو مامانم تنها بودیم بعد این رفت دسشویی بعد مامانمم نماز میخوند بعد اینم هی صدا میزد که بیاین کارم تموم شده و اینا.. بعد منم نه که خیلی با حیام و اینا نرفتم تا مامانم نمازش تموم شد ;;) بیچاره هستی پا درد گرفته بود :-""" :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم میرفتم بالا ساختمون، آب میریختم رو سر آدمایی که از تو خیابون میگذشتن!!!یه بار جو گیر شدم شیلنگ ور داشتم گرفتم به سمتشون!!!یکیشونم با دادُ بیداد اومد کلی دعوام کرد!!!مامانم از دستم عصبانی شد فرستادتن حموم(از این تنبیها هستن که بچه وقتی اذیت میکنه میندازن تو یه جایی که کسی نباشه تا بترسه،اینم از همون تنبیها بود!!)منم که دیدم حوصلم سر میره 3 بار متوالی حموم کردم!!مامانم که در ُ باز کرد X-( بود!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

# اعتراف میکنم هیچوقت نتونسم سیب و خیار رو اونطوری پوست بکنم که پوستش یه سره بشه ... یعنی تیکه تیکه نشه ;D

# اعتراف میکنم در تمام عمرم پرتقال رو مثل لیموشیرین پوست کندم ... ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم علاقه شدیدی به دیس دادن به کاربر جدیدا دارم! ;))تا میبینم یکی دیس داده فوری دومیشم خودم میدم X_X ^#^
اعتراف میکنم اگه ببینم یه پستی مثلن 9 تا یا 19 تا لایک خورده یه دونه هم خودم میدم که رُند بشه ;))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از یکی از دوستام متنفرم
اعتراف میکنم وقتی از چیزی میترسم(مثل سوسک) به جای اینکه جیغ بزنم دهنم قفل میشه هیچ چی نمیتونم بگم
 
Back
بالا