اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
"اعتراف میکنم خستم فقط دوروز باقی مونده بعدش تموم میشه یا شایدم تمومش کنم"
واقعا متاسفم : (
 
اعتراف میکنم فکر میکردم اگر اونی بهش علاقه دارم و ردم کرده اگر ازم درخواست کمک کرده یعنی من هیچکسی رو نداشته به من رو انداخته و من باید کمکش کنم

الان فکر میکنم شاید چون در دسترس ترین ادم مشتاق بودم شایدم اولین نفر لیستش بودم.

احمقیم بخدا
 
اعتراف میکنم من تو ۲۲ سال زندگیم هیچوقت با خواهر برادرم یه کلمه هم تو خونه یا بیرون، ترکی حرف نزدم درحالیکه با پدر و مادر، همکلاسی ها و اصن هرکی بیرون ببینم به همون زبان مادری صحبت میکنم. نمیدونم چه طور شده که این اتفاق افتاده. احتمال میدم شاید خواهرم میخواسته تو بچگی، فارسی یادم بده و من فکر کردم دیگه باید باهاش همیشه فارسی حرف بزنم. برای خودم عجیب نیست ولی برای دور و بری ها عجیبه، مثلا یه بار با خواهرم رفته بودم لباس بخرم با فروشنده ترکی حرف میزدیم و بین خودمون فارسی. بنده خدا اولش فکر میکرد اهل اینجا نیستیم و بعد که دید بلدیم تعجب کرد، نمیدونست الان بزنه تو کدوم کانال :)).
 
Back
بالا