اعترافگاه!

[Chandler.]

اعتراف میکنم در بدو ورودم به سایت اسم ایمان ریج (@Iman Rage )رو امام رضا خوندم!
چرا واقعا؟؟ (خدایی شبیهن)))

 

[armin_att]

اعتراف میکنم همیشه بجای کرگدن میگفتم و مینوشتم "کرگردن"
خیلی ضایعست .... آره -_-

 

[MaH:D]

اعتراف می کنم پشمام از تاریخ اولین ارسالی های این تاپیک ریخته !
لامصب 2012 ... !

 

[SARA.MA]

اعتراف میکنم همیشه بجای کرگدن میگفتم و مینوشتم "کرگردن"
خیلی ضایعست .... آره -_-

من هنوزم اینجوریم)
تازه الانم همش وقتی پیشرفت مینویسم باید حواسم جمع باشه که پیشترفت ننویسم))

 

[Melishanka]

اعتراف میکنم بچگیام خیلی لجباز بودم تا حدی که میگفتم آقاها چرا ریش دارن نباید داشته باشن خوشم نمیاد
بعدم گریه میکردم'-'

 

[hanita.ard]

من اگه این اعترافامو جمع کنید میتونید ازم اخاذیم کنید حتی...
من تا یکی دوسال پیش فک میکردم اوراف اوراق بهادار در واقع اوراق بهادرِ
همیشم فک میکردم خب چرا بهادر؟؟
تا اینکه تو یه موزیک شنیدم اوراق بهادار
اون خوانندهه خیلی واضحه تلفظ میکرد بهادار رو اونجا کشف کردم ک ااا من اشتباه میگم

 

[MmmSampadi]

اعتراف میکنم از آموزش مجازی متنفرم متنفررر

 

[SARA.MA]

اعتراف میکنم روز خواهر دوستم برای خواهرش استوری گذاشته بود..بعد منم گفتم لابد تولدشهتولد خواهرشو تبریک گفتم

 

[MarMari]

اعتراف میکنم همیشه بجای کرگدن میگفتم و مینوشتم "کرگردن"
خیلی ضایعست .... آره -_-

من به کرگدن میگفتم کربدن

اعتراف میکنم که نمیدونم چطوری باید تاپیک بزنم

 

[Gadfly]

قابلیت بوکمارک تو سمپادیا رو تازه کشف کردم |:

 

[آرتمیس]

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم می خواستم سیبیل بنفش داشته باشم

 

[hosam.r]

من بچه‌تر که بودم وحشتناک خجالتی بودم
البته نه تو جمع دوستام و جمع‌های صمیمی‌تر
طول هم نمی‌کشید که صمیمی شم.
ولی تو برخوردهای اول و جمع‌های غریبه فوق‌العاده خجالتی بودم
یادمه یه بار به خاطر اینکه تو آرایشگاه به آرایشگره گفته بودم موهام رو بیشتر کوتاه کن تا چند روز حس غرور داشتم (هیچ وقت نمی‌گفتم و هر چی‌ می‌گفت می‌گفتم باشه)
یا حتی تو خیابون هم که می‌رفتم سعی می‌کردم از جلوی همسایه‌ها رد نشم!
از تو پس‌کوچه‌ها خودم رو می‌رسوندم خونه

 

[Ramzi]

من اعتراف میکنم که هیچوقت دعای فرج رو درست یاد نگرفتم .فقط همراه بقیه لب خونی مبکرم

 

[Karenn]

اعتراف میکنم تا دو سه ماه پیش
تمام سعیمو میکردم تو هیچ کدوم از تاپیکا دیده نشم و سعی میکردم حرفامو وقتی بزنم که به چشم نیام...
...
الان یخم انقدر وا شده که با همتون احساس راحتی میکنم

 

[Roham.Phys]

اعتراف میکنم تا یه زمانی فکر میکردم غرب شرقه و شرق غرب

 

[mohad_z]

اعتراف می‌کنم بچه بودم شیطونک میذاشتم زیر لباس عروسک‌هام باردار شن.

 

[dark shadow]

امروز که اومدم اینجا
تاپیک "پیمان ازدواج" رو دیدم و در کسری از ثانیه گفتم @maleck :) ازدواج کردددد؟!
بعد سریع خودم،خودم رو مسخره کردم بابت فکرم
و خب مسئله اینجاس الان که دارم این رو مینویسم؛یه لحظه گفتم نکنه واقعا ازدواج کرده یا یه ربطی به ازدواج کردنش داره؟!
و خب رفتم تاپیک رو چک کردم!
خدایا رفتم چک کردمش!

من جدّا نمیدونم چم شده

 

[نسیـم]

اعتراف میکنم اینجوری خودمون شکلک درست میکنیما مثلا اینجوری میشه://
من تا مدت ها فک میکردم گوشی من خرابه اینا رو درست نشون نمیده )

 

[قاصدک آبی]

اعتراف می کنم من چون قبل سمپادیا با فضاهای مجازی دیگه ارتباط صمیمی نداشتم مثل بیشتر فضاهای واقعی اوایل که اینجا اومده بودم فلسفه ی این کدای شکلک رو نمی دونستم به خاطر همین مثلا فکر می کردم ^ یعنی ذوق و هر وقت کم ذوق می کردم یدونه ^ و هر وقت زیاد ذوق می کردم تعداد زیادی ازشون رو میذاشتم مثل ^^^ بعدا فهمیدم در حقیقت ذوق قیافه های فضایی یه چشمی و سه چهار چشمی و اینا رو ترسیم می کردم
همین اواخر که دیدمشون درست شون کردم تا همین چند هفته پیش نمونه هاش تو بانگام بود

 

[Sahaʀ]

اعتراف میکنم دوران طفولیت تا مدت مدیدی گزینه options رو اُپتیسیونس میخوندم..دقیقا نمیدونم چرا..بهش میاد اسم یک فیلسوف یونانی باشه