پاسخ : اعترافگاه !
ی بار تنبلیم شد هسته و اینای سیب رو بندازم تو سطل، خوردمشون ، بعد از اون روز ب بعد همیشه تمام قسمتای سیب رو میخورم...چوب، هسته، اون چیزای وسطش
همچین آدم گشادیم
ی بار تنبلیم شد هسته و اینای سیب رو بندازم تو سطل، خوردمشون ، بعد از اون روز ب بعد همیشه تمام قسمتای سیب رو میخورم...چوب، هسته، اون چیزای وسطش
همچین آدم گشادیم


}منصرف کنم تا بی نهایت اسگل کردم و به یکی گفتم عاشق پسرعموم شدم...به یکی گفتم عاشق پسرداییم به اون یکی هم گفتم عاشق ی مشاور کنکور!!






)))))







خو می ترسم دیگه چی کار کنم.