اعترافگاه!

[fitmal]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با دیدن مناظره امروز از ساختمان پزشکان هم بیشتر خندیدم

 

[roya0112]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم میرفتم پشت مبل موهامومیچیدم بعدمگفتم من نچیندم عروسکم چید

 

[jh.hamideh]

پاسخ : اعترافگاه !

عاغا من وقتی بچه بودم همیشه فک میکردم تو ازدواجای فامیلی چون بچه نمیتونه درک کنه که مثلا چطوری باباش هم باباشه هم پسر عمه ی مامانش به خاطر همین ممکنه عقب مونده باشه !!
البته الان میدونم که این طوری نیس ولی دقیقا نمیدونم دلیلش چیه؟!!

 

[big_bang]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اگه تادو ساعت دیگه بابام نیاد خونه دیگه بچشو زنده نخواهد دید !

 

[پوریا]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با وجود سن بسیار و خرس گنده بودن!بلد نیستم بند کفشم رو درست ببندم و هر دفعه ب جای بستنش ی گره مسخره میزنم و بقیه اش رو(تقریبا همش رو!)میذارم توی کفش زیر پام ک نیاد بیرون بره زیر پام

 

[ســایــنـا]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بچه بودم میرفتیم در خونه ی همسایه ها ی مادرجونم که نمیشناختنمون اوناهم کنجکاومیومدن دمدر بعد ازشون امضامیگرفتیم تازه اگه ساختمون سازی بود میرفتیم(بادخترعمه هام)از کارگراش امضا میگرفتیم

 

[pershia]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با اینکه آهنگای مرلین منسون رو گوش میدم (و کلی میخندم و غیره )، ولی همچنان ازَش میترسم! (کمی تا قسمتی البته!)
در این مابین اعتراف میکنم که من کَر هم هستم B-)
شاید گفتم ولی:
اعتراف میکنم که همچنان ایمان دارم که کلمه ی "وابسته" به صورت "وابسطه" نوشته میشه! و هرچقدر هم بگن، بعد از چند خط دوباره همون "وابسطه" رو مینویسم

 

[H.E]

پاسخ : اعترافگاه !

+ دیدین اذان پخش میشه ... نماز جماعت بعدش پخش میکنن ؟ یه مدت تو دبستان...به این حاج آقایی که نماز جماعتو میخوند اقتدا میکردم ...بعد فک میکردم چه آدمه خوبی هستم همه نمازام جماعته ...حالا طرف چند سال پیش مرده بود... ...من به مرده اونم از تو تی وی اقتدا میکردم....

 

[ســایــنـا]

پاسخ : اعترافگاه !

معترفم که به شدت گوشی تاشودوست دارم تا وقتی عصبانی شدم محکم ببندمش

 

[ghazale.gh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فکر میکردم ک « شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه » ، نوعی تبلیغ ـه لپ لپ هست !

 

[jh.hamideh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو دیسوگرافی اول میرم سن فرد رو میبینم اگه باهام هم سن بود بقیشو میخونم!! B-)

 

[مهدی]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که موقعی که بچه بودم.(البته الانم بچم.اون موقع بچه تر بودم.
بهترین بازیم این بود که با دوستام رو یه خط وامیسادیم و تف میکردیم جلو.
هر کی که تفش بیشتر میرفت برنده بود.
بعد یه بار در حین انجام مسابقات،تف کردم.رفت خورد به یه شخص محترم...
اگه اون شخص اینجا بود...

 

[fitmal]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قبل این دفعه 2 بار تو سمپادیا هربار ب مدت 1 هفته عوض شدم و اون موقع به نظرم خیلی جای چرتی بودو ادما رو بیکار میدونستم ک میان اینجا

 

[ftnt]

پاسخ : اعترافگاه !


اعتراف میکنم همیشه ببرُ پلنگُ باهم قاطی میکنم!

 

[Bittern]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می نمایم تا حالا به اون صفحه آبیه که اولین صفحه ای هست موقع اومدن به سمپادیا برام باز میشه به اندازه ی سر سوزنی توجه نکرده بودم.... امروز تازه از وجودش با خبر شدم!

 

[bohlo0l]

پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم که یکی از دغدغه های بچگیم این بود که وقتی بیسکوییت مادر رو میزدم تو شیر سالم در بیاد بخورمش
یعنی خدایی هر دفعه یا سفت بود هنوز یا نصفش میوفتاد تو شیر

 

[mahsa7]

پاسخ : اعترافگاه !

لازمه اعتراف کنم که تایکی دوسال پیش فک میکردم جزوه بنی هاشم یه کتابی ـه درموردِ سیره وسنت پیامبروپیشوایان دین

 

[ابوالفضل]

پاسخ : اعترافگاه !

لازمه اعتراف کنم که تایکی دوسال پیش فک میکردم جزوه بنی هاشم یه کتابی ـه درموردِ سیره وسنت پیامبروپیشوایان دین

در راستای این پست باید اعتراف کنم.......هنوزم نمیدونم جزوه بنی هاشم چیه........یادمه اولا که بچه ها تو سایت میگفتن بنی هاشمی خوندیم فک میکردم میگن یعنی سرسری خوندیم

 

[M a н d i s]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم... نه تا همین چند سال پیش. ... فک میکردم فردی به نام آقا شجاع وجود دارد و تازه محلی به نام بوم آقا شجاع هم هست
حالا جالب اینه ک خونشم شناسایی کرده بودم فک میکردم همسایه مامان بزرگمه

 

[saraxcen]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم سر این فیلمی که هالیوود درباره ی پیامبر ساخته بود می گفتن بهش فیلم موهن فک می کردم اسم فیلمه موهنه