اعترافگاه!

[shinymoon]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هروخ پ.خ نظری چیزی داشته باشم کسی اسمایلی بزاره من وامیستم نگا میکنم حرکتشو بکنه!!!!! ^#^

 

[negin y]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعضی وقتا که میرم دستشویی با خودم کتاب می برم :-&(البته فرنگی)

 

[mohammadjb]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا بعد از دو ماه فعالیت تو سمپادیا نمی دونستم "پ.خ" مخفف چیه.
تا دو سه روز کلمات مختلف رو روش آزمایش می کردم.

 

[shadiiii]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم امسالم مث هر سال تصميم گرفته بودم درس بخونم اما باز نخوندم

 

[Quf]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم، وقتی دارم با یکی صحبت میکنم، به یکی دیگه نگاه میکنم و طوری رفتار میکنم که انگار با اونم؛ بعد طرف گیج میشه میپرسه با منی؟ میگم نه!

 

[Nafas 21]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم ديشب يه عالمه پسر عمومو دور از چشم مامان باباش زدم و تهديدش كردم اگه بره بگه بيشتر مي زنمش :-$
آخه خيلي فضولو و پروست

 

[nima_fallahian]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا دیروز فک میکردم ح ب همون پ خ هست.. بعضیا اشتباه مینویسنش.. الآن حدس میزنم که حرف بزن باشه..

 

[شاكسول]

پاسخ : اعترافگاه !

دوستان هي ميگفتن نميخوايم حمل برخود ستايي باشه و فولان بنده غلط ميگرفتم ك نوچ حمده بر خود ستاعيه و اينا...!
الان پس ِ مدتها شك كردم ك كدوم درسته اگه كسي اطمينانه كافي داره ك كودوم درسته بم بگه كلي ثواب ميبره بوخودا!

×لازمه اشاره كنم ك يك اعتراف حتما مجبور نيس ك با "اعتراف ميكنم ك...." شورو بشه؟

 

[ابوالفضل]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اون دفعه خواب بودم تو اتاق ......بعد بیدار شدم دیدم یک تعداد زیادی از فامیلامون که زیادم باهاشون راحت نیستم(رودربایستی داریم) اومدن خونه ما >:p >:p........حالا منم بی حوصله اونام تعدادشون زیاد. :-s.....(حوصله نداشتم برم سه ساعت احوال پرسی کنم)
همینجوری دراز کشیدم تا بلکه برن خودشون.....
مگه میرفتن؟؟ هی وایستادم وایستادم نرفتن .....هیچی دیگه حوصلم سررفت :-\ :-\ ......رفتم احوال پرسی و اینا .......
هیچی دیگه بعد 10 مینت رفتن

 

[fa_t]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امروز بعد دوماه به سر و روی اتاقم یه دستی کشیدم
اونم چون مجبور بودم (امشب مهمون داریم که من باهاشون رودربایستی دارم)
مامانه بیچارمم میگه: کاش ما همیشه مهمون غریبه داشتیم

 

[1tA]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک تا چن وخت پیش ـا نمیدونستم اون BUZZ!!! توی مسنجر "بـاز" خونده میشـه !
همیشـه "بوز" میخوندمش !

 

[SHAMIM.J]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم لباسا براآدماکوچیک میشن ن اینکه آدمابزرگ میشن!!
خواهرم ی ساعت خوشگل داشت ک خیلی دوسش داشت اعتراف میکنم من خرابش کردم ب روی خودمم نیاوردم!!

 

[علــی[میم]]

پاسخ : اعترافگاه !

جا داره اعتراف کنم تا هم اکنون در سن هفتده سال و ۴ ۵ ماهگیم وقتی میخوام بگم راست یا چپ اول چک میکنم ببینم کدوم دستم شکسته بود همونو میگم راست

هیچوقتم تلاش نکردم حفظ کنم

 

[shinymoon]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اون قدیم قدیما که تازه عضو شده بودم تقریبا بزا بگم دیگه (6000000 هزار سال پیش) فک میکردم حتما باید یکیو جز دوستام کنم که بتونم باهاش حرف بزنمو اینا تقریبا کل کاربرارو قرمز پررنگ میدیدم!!!!!!!
الان دیگه نه ها سنی ازم گذشته!

 

[shadiiii]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم ترسيدم و ممد(مطهري ) و مث بابام ميديدم كه بهش پناه بردم

اعتراف ميكنم كم كم دارم تصميم ميگيرم كه همه رو از زندگيم بندازم بيرون

 

[melika...]

پاسخ : اعترافگاه !

آقا یه سوسک از حوالی دستشویی خونه رد شد من الان چند هفتس دارم تو مدرسه میرم دستشویی!
الانم فصل امتحانا...چه فشاری رومه

پ.ن:دوستان اسم تاپیک اعترافگاه میباشد چرا بازم اول پستاتون میگید اعتراف میکنم؟

 

[Alien]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اگه 2 تن هندونه بیارین تنها میخورم

 

[Nafas 21]

پاسخ : اعترافگاه !

ديدين تو تلوزيون يا جاهاي ديگه مثلا اين طوري شماره تلفن ميدن:
7-53546785
وآخرش مي گن 5 الي 7
تا يه مدت پيش همش به اين فكر مي كردم كه اين خط تيره رو از رو تلفن چطوري بايد زد

 

[فاطمه م.]

پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم هنوزم نمیتونم درست پنجره رو باز کنم! همیشه گیر میکنه به پرده، منم انقد در گیر پرده میشم لای پرده پیچ میخورم!

 

[igin]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بچه بودم تخمه مرغ هارو از تویخچال درمی آوردمشون لای ی چیز گرم میذاشتمشون
منتظر میموندم تاجوجهشن :-[