نمیفهمی منو واقعا در کل
تو منو واقعا درک کن
حرف بزن هی حالمو بد کن
زخم بزن من را ب را الکل
همیشه ترسیدم از دوست داشتنت
یه بارم نگفتم ولی دوست داشتمت
به خریت زدنو قبول دروغا
یه وفتایی معنای دوست داشتنه
خنده ها برا تو
غصه ها برا من
تو فکر حرفای خوب تو لحظات با منی
من عشق می کنم که تو در ارتباط با منی
من عشق می کنم که تو دنبال می کنی منو
هر بار میرسی به من خوشحال می کنی منو
من عشق میکنم اون شبی که حرف میکشم ازت
تو ناز میکنی و منم ناز میکشم فقط
چشمای تو مال تو نیست من سهم دارم از نگات
یک بار عاشقم شدی صدبار میمیرم برات
زیبای لحظه های من دلت ازم شاکی نشه
رو چشم من قدم بزار تا دامنت خاکی نشه
اون منم بچه پولداری که دستش تو جیبشه و باهات پیش میره جلو
آره منم همونی که کارت وی آی پی داره و راش میدن توی هر کازینو
اون خود منم پسری که تو دوست داری باهاش بمونی و هر شب قر بدی جلوش
آره منم که قیافم خیلی خاصه
ذهن و فکرمم با کلاسه
اشکاتو کی میشمره وقتیکه دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی دنیا مگه زیباتر از این هم میشه؟
تو خیلی چیزا رو نمی فهمی من خیلی حرفا رو سرم میشه
امروز اگه از من جدا باشی دلواپس فردای تو نیستم
دنیا شبیه روزگارم نیست من مرد رویاهای تو نیستم
میرم با اینکه عاشقت هستم با اینکه چشمای تری دارم
ای کاش بفهمی که برای تو آروزهای بهتری دارم
خندت تو خونم جا نمیگیره سهم تو خورشیدِ نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو گاهی چه دلچسبه فراموشی
باور کن این روزا به غیر از من چیزی تو رویاهات اضافی نیست
باید با قرصام مهربون تر بشم بعد از تو روزی دو تا کافی نیست
ما قول دادیم مال هم باشیم ما قول دادیم اینو میدونم
با گریه میگیم مرده و قولش نامردم و قولم رو میشکونم
مثل فرشته ها شدی امشب تو این لباس روشن توری
با گریه گم میشم تو مهمون ها دیدی یه جاهایی رو مجبوری
خندت تو خونم جا نمیگیره سهم تو خورشیدِ نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو گاهی چه دلچسبه فراموشی
باور کن این روزا به غیر از من چیزی تو رویاهات اضافه نیست
باید با قرصام مهربون تر بشم بعد از تو روزی دو تا کافی نیست
اشکاتو کی میشمره وقتیکه دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی دنیا مگه زیباتر از این هم میشه؟
تو خیلی چیزا رو نمی فهمی من خیلی حرفا رو سرم میشه رضا یزدانی/آدم یه جاهایی رو مجبوره
(ورس سوگند ):منتظر
بشینه
دنیا بپره از خوابش
تا کی
بخونه
دنیا بشنوه فریادش
برو
ببینه
ایران پاک شده از یادش
ایران پاک شده از یادش...
(ورس عرفان)
مست کنه / لش کنه
بی حسّ بشه / لا توتونش هش پره
نی حسّ زندگی
آره خوشحاله این اسمشه
ولی صبح پاشه خوب تا کی این حسشه
ایرانی بودن طلسمشه
ایرانی بودن یه اسمه که
از بچگیامون طوطی وار حفظ شعر
6 میلیونمون بیرونیم این هجرشه
سنگ کورش و داریوش و بزن به سینه
بگو عرب نیستیم
بذار بمونه کینه
بگو ۷۰۰۰ سال تمدن ما اینه
ولی چند قرن فرهنگ بدون صیغه
بزور تیغه / مهمون زندونه دینه
از هر طرف وطنمون میدون مینه
یه قدم از غرب
یه قدم از شرق / یه قدم عرب
حالا منو تو میمونیم ۳ قدم عقب
اه!!!
ه شب مهتاب، ماه میآد تو خواب
منو میبره، کوچه به کوچه
باغ انگوری، باغ آلوچه،
دره به دره، صحرا به صحرا،
اون جا که شبا، پشت بیشهها
یه پری میآد، ترسون و لرزون
پاشو میذاره، تو آب چشمه
شونهمیکنه، موی پریشون...
یه شب مهتاب، ماه میآد تو خواب
منو میبره، ته اون دره
اونجا که شبا، یکه و تنها
تکدرخت بید، شاد و پرامید
میکنه به ناز، دسشو دراز
که یه ستاره، بچکه مث
یه چیکه بارون، به جای میوهش
سر یه شاخهش، بشه آویزون...
یه شب مهتاب، ماه میآد تو خواب
منو میبره، از توی زندون
مث شبپره، با خودش بیرون،
میبره اونجا، که شب سیا
تا دم سحر، شهیدای شهر
با فانوس خون، جار میکشن
تو خیابونا، سر میدونا:
عمو یادگار!، مرد کینهدار!
مستی یا هشیار، خوابی یا بیدار؟
مست ایم و هشیار، شهیدای شهر!
خوابیم و بیدار، شهیدای شهر!
آخرش یه شب، ماه میآد بیرون،
از سر اون کوه، بالای دره
روی این میدون، رد میشه خندون...
تو دونسته بودی چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی
تو گفتی یه بیتاب
تا گفتم دل کو؟
تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه
که عاشق ترینی
توی جمع عاشق
تو صادقترینی
همون لحظه ابری
رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وااااای
مبادا دروغ گفت
هنوزم تو شبهات
اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
توهم مثه منی نه
دلت خیلی گرفته ، میدونم
ولی خب همینه
مثلا”..
یه وقتایی دلت میشه مفت
یه وقتاشم که نمیشه گفت
میشی به حرمت این اشکا خیس
بحث احترام و حرمت و این حرفام نیست
چون..
زندگی یه قمارِ و یه تاسِه
ولی افسوس فقط یک تا سه
خبری نی از چهارو پنج و شیش و
خوب بلده بگیره واست دست پیشو
به هر دری میزدیم بسته میشد
ثانیه میرفت و ما هم دست به ریشو همه روزامون غروب جمعه بود
که تو دل ما در میکرد غم خستگیشو
این روزایی که شدیدا” بی قرارم
این شبایی که شدیدا” خرابم معنی نداره هیچی که برا من
من حوصله ی هیشکیو ندارم
وقتی که شب ستاره ها آروم میان تو آسمون
گریه نکن گریه نکن ، گریه نکن برای اون
برای اون روزایی که حسابی نوجوون بودی
برای اون روزایی که تو عاشق و جوون بودی