sepi
کاربر فوقفعال

- ارسالها
- 93
- امتیاز
- 174
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- Tehran
- دانشگاه
- تهران یا بهشتی!
پاسخ : مشاوره
گذر زمان حلش میکنه و کمکت میکنه فراموشش کنی، مطمئن باش!
به نقل از Empty :سلام من يه مشكلي دارم ولي لازمه يه چيزاييرو قبلش بگم:
١. من به خدا و فراطبيعت اعتقادي ندارم ( موضوع بحثم هم نيس پس لطفا چيزي در اين مورد نپرسيد)
٢.قبل از اتفاقي كه قراره بگم من كاملا تنهابودم و مشكلي هم نداشتم باهاش و ندارم... پس فكر نكنيد براي فرار از اون دستبه اينكار زدم
خوب داستان اينه كه يكي از دوستام كه تقريبا با هم صميمي بوديم يه دوستِ دختر داشت كه ميدونسم رابطشون عاشقانه است و هر دوتا خيلي همو دوست دارن بر اثر يه اتفاق كاملا اتفاقي ديدمش و عاشق اون دختر شدم (ديوانه وار و بدونيد اين عشق اصن مربوط به ريخت و قيافه و اينا نيس عاشق منش اون شدم و خواستم كاملا اخلاقي با اًن دوستم مبارزه كنم و توجه و علاقه اون دخترو به خودم جلب كنم چون اون نيروي عشق من پوچ گرا و اتئيست و زنده كرده بود و اميد به زندگيمو وحشتناك افزود... تا اين كه يه اتفاقي افتاد و من كه كاملا برون ريزم هر چي تو دلم بود به اون دختر گفتم و اونم كاملا منطقي عمل كرد ( همين خوب بودنش ديوونم كرد) ولي گفت به هيچ وجه از دوستم نميكذره و همونطور كه من عاشق اونم اونم عاشق دوستمه اين شد كه خواستم فراموشش كنم نتونستم و هر كاري كردم نتونستم با اين موضوع كه منو نميخاد كنار بيام... و ديگه از اين موضوع خسته شدم و اين حسو دارم كه هيشكي منو تو اين دنيا نميخاد... هيشكي... پس قصد خود كشي دارمو كاملا جديم ... ميخواستم بدونم اگه جاي من بوديد چي كار ميكرديد؟ و به نظرتون كاري هست كه بتونم انجام بدم؟و اينو بگم دليل نميشه چون خدارو قبول ندارم اخلاق هم قبول ندارم و كاملا اخلاق گرا هستم پس فكر ناجور نكنيد...و خواهشا كمكم كنيد...
گذر زمان حلش میکنه و کمکت میکنه فراموشش کنی، مطمئن باش!


اصن تو خیلی کارای کوچیک هم میترسم ریسک کنم.. فکر کنم به همین خاطره که اعتماد به نفسم خیییییلی پایینه! و خیلی هم خجالتی هستم. یعنی خیلی از مشکلاتم به همین خجالتی و ترسو بودنم و اعتماد به نفسم برمیگرده. این اخلاقام گاهی خیلی اذیتم میکنه
آدم حساسیم هستم زود گریم میگیره
بعضی وقتا خیلی از حرفامو نمی زنم. به همین دلایل. کلی تو ارتباط هام با دوستان... مخصوصا اونایی که واسم مهم ان، مواظبم ی وقت لحنم یا جمله بندیم جوری نباشه که اشتباهی ناراحت شن
مخصوصا اگه تو یه جمعی باشه که غریبه هم باشم. سخن رانی که اصصصصلن فکر نمیکنم یه روزی بتونم... فکر کنم این چند سال اینطوری شدم 

اصن دوست ندارم آدم خجالتی باشم! اصن بعضی وقتا باید جواب بعضیا رو داد! ولی واقعا نمیتونم 

من الان یه عادت خیلی بدی که پیدا کردم چند وقتیه اصلا درس نمیخونم
میخوام ترک کنم این عادتو ولی نمیتونم.مخصوصا چون که این ترم درسایی دارم که همش به درسای قبلی نیازه ولی چون من اونارو نخوندم میترسم برم سراغشون.خیلی تلنبار شده از طرفیم اگه این ترم درس نخونمم بدبخت میشم چون درسا خیلی سنگینه!خلاصه اینکه هر کار میکنم نیم دقیقه هم نمیتونم برم سراغ درس.نمیدونم چیکار کنم!اگه مشاوره بدید در این زمینه ممنونم :)
ولی چند روزه دوستام بهم کمک کردن وباپشتیبانم درس هارو تقسیم بندی کردیم چون خودم میترسیدم بودن کس دیگه مث یه روحیه دادن بود 