قتل

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع amirali
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : قتل

کلا کشتن سوسک و زنبور و مگس و سایر حشرات که به کلاس ما پا میذارن با منه ;D
 
پاسخ : قتل

من وقتي بچه بودم يه علاقه ي خاصي داشتم كه پروانه بگيرم بعد دونه دونه بالاشو بكنم بعدشاخكشو و اينا :-"
مورچه هم كه تا دلت بخواد اما لهشون نمي كردم،مي سوزندمشون!!! :-[
ولي 2تا جوجه داشتم يكي سبز بود يكي زرد اون سبزرو خعلي دوس داشتم كه يه روز گربه اومد بردش و اينا!!!! :((
من از غصه اومد دراز كشيدم تو كف اتاقم شروع كردم به گريه!!!جوجه زرده هم كه تنها شده بود لامصب اومد دم گوش من شرو كرد به جيك جيك مي كرن منم اعصابم داغون با دست پرتش كردم محكم خورد به ديوار شد جزئي از كاغذ ديواري اتاقم! :|
اول ناراحت بودم ولي بعد فك كردم اتفاقا كار خوبي كردم از دنياي بي روفا راحتش كردنم و اينا ;D
 
پاسخ : قتل

بچه که بودم با داداشم پارچه پلاستیکی آتیش میزدیم میریختیم رو خونه ی مورچه ها میسوختن دود بلند میشد ازشون لذت میبردیم ;D
یه جوجه (بچه مرغ) رو هم پرت کردم هوا پرواز یاد بگیره. افتاد مرد نمیدونم چرا ;D
یه بارم با سنگ زدم به جوجه م سریع بدوئه عادت کنه خورد تو سرش مرد ;D
 
پاسخ : قتل

تا دلت بخواد با فندک اتمی مورچه و حشره کشتم . خیلی حال میده یه صدای باحالی هم داره ولی وقتی میسوزه بوی بدی داره.
البته این کارا مال دوران جاهلیت بود نه الان. /m\
 
پاسخ : قتل

بچه که بودم پسرخالم یه خرگوش داشت منم ازش بدم می اومد گذاشتمش توجعبه خرما گذاشتمش تو
فریزر نمیدونم بیچاره چرا یخ زد اون همه پشم داشت
 
پاسخ : قتل

یه بار داشتم تو خیابون راه می رفتم؛بعد دخترخالم ایناپشتم بودن. بعد یه دفعه دیدم یه صدا اومد (قرچ)بعد دخترخاله هام جیغ کشیدن من برگشتم دیدم یه کبوتر خوشگلو له کردم.
اون کفشمو دیگه نپوشیدم.
 
پاسخ : قتل

من تاحالا یه جوجه رو زنده به گور کردم .... >)
البته بچه بودما...
 
پاسخ : قتل

منم قبلا یه جوجو داشتم . بعد می خواستیم بریم مسافرت گذاشتیمش پیش عمم . بعد یه روز پسر عمه هام اومدن درش بیارن کلش مونده لای در قفس.
عمه ام هم می خواسته درش بیاره سرشو گرفته کشیده کلش کنده شده :(( :(( :(( :(( :((
 
پاسخ : قتل

یه بار تو اردو زنبور لای ویفر گذاشتم خوردم X_X
یه بارم تو باغ ران ملخ خوردم ملخ بیچاره لنگ شده بود سرشم بریدم :-&
یه بارم یکی از فامیلامون 3 جوجه داش.گردن یکی رو گاز گرفت مرد.اون یکی رو فشار داد تا روده هاش از دهنش بریزه بیرون. یکیشم گربه برد ;D
پسره تازه3سال داره.
 
پاسخ : قتل

یه بار با دوستم کل ماهیای آکواریوممو آوردیم بیرون تشزیحشون کردیم بعدشم رفتیم خاکشون کردیم هنوز اون صحنه رو یادم میاد حالم بد میشه (تازه اون موقع 5 سالم بود)
 
پاسخ : قتل

4 سالم بود ، بابام برام جوجه خریده بود ، بعد زمستون بود و اینا ... جوجه ه هم تو حیاط بود و اینا ...
بعد من با خودم گفتم جوجه ه سردش باشه شاید ؟! :-? رفتم تو باغچه آتیش درست کردم جوجه رو انداختم توش :-"

ولی من فک کنم اخلاقمشبیه عبد المالک ریگیه :-" آخه یه زمون تفریحم شده بود این که 10-20 تا مورچه رو روشون چسب ( از این چسب قوطی ای بزرگا ;D ) می ریختم بعد همینجوری چسب می ریختم تا یکی دو متر اونور تر ! بعد از این طرف آتیش می زدمش 8-^ عین فیلمای اکشن :-"

اونموقه قیافه ام : >)
الان قیافه ام : ^#^
 
پاسخ : قتل

من یه خلگوش سفید با چشای قرمز داشتم که خعلی دوکسش میداشتم بعد من یروز اینو با یه طناب از سقف آویزون کرده بودم
طناب هم متصل بود به گردنش
بعد من هی اینو تاب تاب ابازیش میکردم که دیدم دیگه صدا نمیده مامانو صدا کردم اومد بعد دید مرده کلی دعوام کردد
 
پاسخ : قتل

بچه بودم ی مدت با داداشم تیریپ خشانت بر داشته بودیم مورچه ازاری میکردیم
شبا که وقت کار و بار کشی مورچه ها بود شمع روشن میکردیم پارافین داغ میریختیم رو مورچه ها ی بوی مورچه سوخته ای هوا میشد که همسایه ها اومدن به شکایت که شما شبا اسب داغ میکنین که اینجوری بو میاد بابامون مارو دعوا کرد از فرداش افتادیم دنبال پرنده ها و گربه های کوچمون تا ی مدت محل عاری از هر گونه موجود غیر انسان بود اما کوچه خیابون پر خون بود تا دوباره همسایه ها اومدن شکایت دیگه ما هم این کارای ضد محیط زیستی رو رها کردیم
الان مهربون شدم سوسک و زنبور و مگس میکشم
راستی ی بارم پای جوجمو که از دستگاه جوجه کشی مدرسه عمل اومده بود سوزوندم
 
پاسخ : قتل

منم وقتی 5 سالم بود جوجمو با خودم برده بودم حموم کلی سرشو شامپو زدم انقد جیک جیک کرد ولی بعدش که از حموم اوردمش بیرون هرچی صبر کردم خشک نشد با حوله افتادم به جونش ..... خودم موندم این چجوری تا شب دووم اورد و نمرد(درهر صورت همون شب مرد دیگه.....) بعد از اینم کلی جوجه کشتم
یه بارم ادرکمو از پشت بوم پرت کردم پایین مغزش متلاشی شد(اون موقع تحت تاثیر کارتون تام و جری اون قسمتی که جوجه اردکه میخواد پرواز کنه بعد تام نمیزاره همش با تفنگ میره دنبالش بودم ;D)
3سال پیشم همسترمو شب گذاشتم بیرون صبح دیدم مرده.... فکر کنم از سرما یخیده بود ;D
 
پاسخ : قتل

من فقط یه بار از روی علاقه(!)جوجه مون رو دودستی خفه کردم :o!تازه بعدشم تعجب کردم که چرا حرکت نمیکنه! =))
 
پاسخ : قتل

با داداشم وقتی بچه بودیم مارمولک ها رو می گرفتیم بعد دمشون که کنده میشد ، به بدنشون نخ می بستیم و چند دور بالای سرمون می چرخوندیم ،بعدش محکم می کوبوندیم به دیوار!
 
پاسخ : قتل

یه بار رفتیم کوه یهو دیدم یه صدای استخون له شدن اومد
زیر پامو نگا کردم دیدم یه مار رو زیر پام له کردم ;D
 
پاسخ : قتل

من توی باشگاه تیراندازی دو سال پیش اتفاقی به یکی تیراندازی کردم (البته تقصیر خودش بود که رفته بود توی خط آتش من !) ولی تا به حال کسی رو نکشتم !
 
پاسخ : قتل

دختر دایی من یه جوجه اردک داشت ! عاشق این بود ! یه بار داییم داشت با تلفن صحبت میکرد بعد یه دفعه دیدیم گف : آخ اینجام جای جوجه گذاشتنه آخه؟
متاسفانه پای داییم رفته بود رو جوجه هه و جوجه ترکیده بود ! ;D
 
پاسخ : قتل

من 2/3 سال پیش جنون گرفته بودم مورچه هارو با کبریت زنده زنده میسوزوندم X_X X_X....حالا مث چی پشیمونم .... :(( :(( :(( :(( :(( :(( :((
 
Back
بالا