قتل

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع amirali
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : قتل

با دختر داییم اینا بودیم 2 تا جوجه پیدا کردیم ! ;D میخواستیم ببینیم کدوم میتونه بلند تر پروازکنه ! ;D
از پنجره طبقه سوم انداختیمشون پایین مردن ! :|

من اصلا به ماهیامون غذا نمیدم :-" نمیمیرن ! اصلا هم نمیمیرن ! ;D شما اگه تو ماهی کشتن مهارت دارید بیاین اینا رو بکشید ! خیلیه که زندگی کردن ! jk ! ;D

من همیشه فکر میکردم گربه ها جوجه نمیخورن ! به گربم گفتم ! ببین این جوجهه دوسته تو ! نخوریشا ! ;D بعد رفتم اومدم دیدم جوجم... :|
 
پاسخ : قتل

به نقل از xxfairladyxx :
من همیشه فکر میکردم گربه ها جوجه نمیخورن ! به گربم گفتم ! ببین این جوجهه دوسته تو ! نخوریشا ! ;D بعد رفتم اومدم دیدم جوجم... :|
حتما گربت حسودیش شده واسه همین خوردتش
یه بار اب ماهیهامون رو عوض کردم فرداش دیدم تو تور ماهی ها دو تا ماهی گیر کرده بودن من نفهمیدم مردن 8-^
 
پاسخ : قتل

همتون بي رحمين...........
من هر وقت ميام تو اين تاپيكتون روحم آزرده ميشه..... X_X X_X X_X X_X
من بچه بودم ماهياي عيدم همون قرمزا همونايي كه بقيه بيس روز به زرو نگرشون ميدارنو تا عيدسال بعد نگه ميداشتم...
يه بار خونه نبوديم گربه اومده بود و خرده بودشون(حالا از كجا اومده بود تو خونه هنوزم واسم سواله؟)
اونشب اونقدر گريه كردم كه نفهميدم چه جوري خوابم برد :(( :(( :(( :((
 
پاسخ : قتل

من بی گناهم !!! :( من اصولا از شعاع 100 متری سوسک ها رد نمیشم ! اگه نزدیک تر باشم که :-ss :(( !! ;D ولی یه روز ما از مسافرت برگشتیم ! من رفتم تو حال که تلویزیون رو روشن کنم (جوراب هم پوشیده بودم و هنوز لباسام رو عوض نکرده بودم ) که دیدم یه چیزی زیر پام صدا شکستن داد ! گفتم شاید ! چسبی ، پلاستیکی ، اسباب بازی ای چیزی باشه ! پام رو بلند کردم دیدم سوسکه ! " جـــــــــــــِـــــــــــــــــغ !! "

------------------------------------------------------------------------------------

معلم حرف و فنِ مون امسال بهمون یه سری کرم ابریشم داد ! گفت که اینا رو پرورش بدین ! پیله کرد ! برام بیارین ! بهتون + میدم ! ;D بنده نمیدونستم ادکلن روش تاثیر داره !! یکیشون دار فانی رو وداع گفت ! و اینکه ! یه بار ! تو بالش بازی با داداشم یکی از بالشا خورد به خونه زندگی این کرما ی ابریشم ! یکی دیگشون هم مرد !! X_X و اون آخریه هم نمیدونم چه شکلی مرد ! :))
خوبی ِ حرفه و فن اینه که گروهیه ! نمره رو گروه میده نه فرد ! بقیه کرم ها رو آوردن ! من هم + گرفتم ! :x :>
 
پاسخ : قتل

من یه جوجویی داشتم...خیلی ناز بود....
;D >:D<
بعد این جوجو رو بردم تراس...قشنگ داشتیم بازی میکردیم....
بعد من رفتم خونه..جوجو مون اونجا...یادم رفت ورش دارم!! :-"
بعد که برگشتم دیدم نیس...
پایینو نیگا کردم دیدم...پرت شده پایین!! ;D
بعد به همراه پسر خاله...جسد ش رو به خاک سپردیم....
:(
روح جوجوم شاد!!!!
 
پاسخ : قتل

من از بچگی بچه ی کنجکاوی بودم! ;D

یه بار رفتم جوجه رنگی خریدم! >:D< بعدش می خواستم روش یه چیزی رو امتحانکنمدر قفسش رو باز کردم و گردنش رو گذاشتم لای درش بعد محکم فشار دادم و کلش ....! :(

خیلی ناراحتم بدبخت الکی مرد!

ولی یه بار دیگه جوجه خریدم! ;D این دفعخوب داشتم مواظبت می کردم که وقتی بردمش تو حیاط یهو گلاب به روتون دستشوییم گرفت! ;D بعدش رفتم که برم دستشویی این جوجه هه سریشم شده بود! منم بدی نکردم و پامو گذاشتم روش! بدبخت له شد! ;D

یه بار یه سوسک رو کشتم و رفتم خاکش کردم! :)) براش مراسم تشیع جنازه هم گرفتم! ;D (البته اون موقع 5 سالم بود)
 
پاسخ : قتل

به نقل از saranaz - Eblis :
حتما گربت حسودیش شده واسه همین خوردتش
یه بار اب ماهیهامون رو عوض کردم فرداش دیدم تو تور ماهی ها دو تا ماهی گیر کرده بودن من نفهمیدم مردن 8-^
به قیافه کوچولوش نمیخورد =((
خیلی مهربون بود ! ولی اگه میگفتی زشته یا ازش میترسیدی میومد ناخونت می کشید ;D
 
ی جوجو داشتم از نمکی خریده بودم;-D بعد انقد نرم بود با دوتا دستم گرفتمش
گفتم وااااای:x
ابراز علاقم یکم با فشاره زیاد همراه بود جوجوم مرد یعنی له شد:-(( =((

یبار ماهی واسم خریدن گفتم وای بابا این داره خفه میشه:-O
دس کردم تو آب درش آوردم:-O
گفتم آخیش نفس بکش حالا:-(
 
پاسخ : قتل

بابا من یکی پاش بره رو مورچه خل میشم چه برسه به اینکه بخوام بکشمش ! :-s
یه بار یه پشه هه داشت دیوونم میکرد قشنگ ! بعد دیگه چاره ای نداشتم کشتمش ! :((
دستامُ 40 بار شستم کلیم اصابم خورد شد ! :-s
نه که با کشتن سوسکُ پشه مخالف باشما ! ولی خودم اصن نمیتونم این کارُ بکنم ! :-ss
 
پاسخ : قتل

یادمه یه ماهی کنده خوش گل داشتیم
یه روز بد جور مریض شد گذاشتیمش توی تشت با یخ تا بهتر بتونه نفس بکشه
هر چند وقت یه بار هم تو آبش فوت می کردیم هوا کم نیاره
بعد من یه لحظه خواستم برم دستشویی تور ماهیگیری رو تو آب ول کردم گیر کرد به ماهیه چرخید ماهیه افتاد بیرون هنوز هم بخاطرش عذاب وجدان دارم
ولی واسه بقیش عذاب وجدان ندارم
مثلاً یه دفعه تو اردو یه سوسک رو با بوگیر پا کشتم(البته نفهمیدم که واقعاً همون کشتش یا نه هر چی که بود حشره کش که نبود بو گیر پا بود البته بعدش هم چیزی که ازش مونده بود را با ماهیتابه زدم تو سرش ماهیتابه شکست ازمون پولش رو گرفتن)
یه بار هم با جارو برقی لونه مورچه هارو تخلیه کردم
 
پاسخ : قتل

من جوجه هامو میکشتم. ;D
به شدت علاقه داشتم که روبان ببندم دور گردنشون بعد گاهی اینقدر گره پاپیونی روبانرو سفت میبستم که خفه میشدن ;D
گاهیم با گردن از رو زمین بلندشون میکردم خفه میشدن...
مورچه هارو هم میشستم نیگا میکردم و بهشون دستور میدادم کدوم وری برن اگه نمیرفتن پامو میذاشتم روشون 8-^
گاهیم مسابقه میذاشتم بین حشرات چندتاشون میکردم تو شیشه اینقدر وایمیسادم تا یکیشون زنده بمونه اونو آزاد میکردم ;D
 
پاسخ : قتل

یادمه دوس داشتم مورچه بسوزونم
بعد همیشه هم دوس داشتم مورچه زنده باشه ;D
یه بار خواستم قتل عام راه بندازم تا یه هفته مروچه میکردم تو شیشه
بعد ووقتی خواستم بسوزونمشون دیدم نصفشون جنازن
پشیمون شدم
بعدش اول لهشون کردم بهد ریختم توی ظرف آهنی گذاشتم رو گاز
چند تاشونم زنده بودن
اینقدر قشنگ بود صحنه که نگو >) >)
 
اینو همیشه داداشم مسخرم میکنه سرش
ی جوجو داشتم
داشتم بازی میکردم باش
بعد به حالت دستشویی(از نوع ایرانیش)نشسته بودم تا جوجو از پشت از زیرم رد شه بیاد جلو
جو جو داشت از پشت میومد جلو من نشستم
بعد دیدم جوجو نیس!
جوجو؟جوجو؟کجا رفتی؟
از جام بلند شدم دیدم روش نشستم م3 لواشک چسبیده رو زمین
انقد گریه کردم که دیگه نزدیک بود غش کنم
 
پاسخ : قتل

یادش بخیر حدود دوم سوم ابتدایی من عاشق اکتشافات بودم یه ذره بین بزرگ درست و حسابی خریدم ( هنوزم دارمش ) بعد هی میرفتم تو حیاط کاغذ می سوزوندم :-" اگه تا حالا این کار و کرده باشید می بینید که در حالت معمولی میسوزه ولی شعله و اینا نداره بعد ما گفتیم یه کار باحال بکنیم تو حیاطمون مورچه زیاد بود این بدبختا داشتن حرکت میکردن ما هم ذره بین رو می گرفتیم بالای سرش تا کباب شن یه بوی بدی هم میداد :-& ;D
بعد سال 2 راهنمایی تو کلاس معلمون گفت بچه ها دیدین وقتی مورچه رو می کشید یه بویی میده میدونید دلیلش چیه بعد من دست بالا کردم گفتم منظورتون همون بویی که وقتی می سوزونیمشون میدن بعد بچه هاو معلم : هان !؟ من : :-" :-" :-[
 
پاسخ : قتل

هر بار که امید کسی رو ازش گرفتم...
هربار که کسی رو تحقیر کردم...
هربار که تلاش کسی رو به سخره گرفتم...
اون شخص رو کشتم...
انسان نا امید مرده متحرکه...
امیدوارم از این به بعد به جای کشتن زنده کنم....
 
پاسخ : قتل

بسم الله الرحمن الرحیم الهه ص هستم از شهرستان رفسنجان میخوام در مورد همکاری تو یه قتل گزارش بدم: 4 سالم بود.... داداشم یه جوجه داشت که به من گفته بود بهش دست نزنم یه روز که داداشم رفته بود بیرون در یک اقدام غیرمسلحانه جوجه رو کش رفتم بردم باهاش بازی کنم! همینطور که در حال شکنجه دادنش بودم داداشم اومد خونه منم از ترس حوله ای که کنارم بود رو انداختم روش تا دیده نشه و داداشم هم اومد از روش رد شد و جوجه دار فانی را وداع گفت! باور کنید من پشیمونم و حاضرم هر مجازاتی رو قبول کنم.... :-< :-< :-<
 
پاسخ : قتل

کوچیک که بودم برام 2 تا جوجه خریدن.
یکیشونو از تو یه سوراخ خیلی ریز رد کردم بدبخت له شد ولی زنده موند!
بعدش اومدم گذاشتمشون زیر رخت خوابا که مثلا بخوابن.خودمم نشستم روشون!!!!!!
مامانم اومد گفت جوجه هات کجان؟حالا منم اینجوری: :|
مامانم به زور بلندم کرد با کلی دردسر رخت خوابا رو برداشت دید این 2 تا پرش شدن اون زیر ولی نمردن!!!!!!!!
خلاصه مام که کمر همت بسته بودیم به قتل اینا سر یکیشونو کندیم!!!!!!!! X_X(برای بازی!!!!!!)
اون یکیشم یادم نمیاد چطوری کشتم!!!!!! ;D
یه بار هم یه قورباغه گرفتم گذاشتمش رو زمین از دور دویدم با پا رفتم روش!!!!!(عمدا البته!!!!! ;D)
زبونش نارنجی درومد به اندازه 10 سانت!!!!!!!
بذارین بازم یادم بیاد تا بقیه رو هم بگم.
اصولا قاتل حرفه ای ای هستم!!!!!!!! :))
 
پاسخ : قتل

یادم میاد دبستان که بودم هر وقت میرفتم خونه پسر داییم تو باغچه خونشون یه سوراخ مورچه بود از این مورچه گنده ها . ما هم ترقه روشن میکردیم مینداختیم تو سوراخشون . آخ چه حالی میداد
 
پاسخ : قتل

یه بار یه قورباغه گرفتم تو دهنش گل کردم بعد آب کردم تو دماغ و دهنش تا دار فانی را وداع گفت!!!!!!
یه بار یه خرمگس گرفتم تو لیوان آب و کف حمومش دادم بعد تو یه دستمال کاغذی به عنوان حوله پیچوندمش.بعدشم خشکش کردم.ولی مرد.بعد اومدم با یه دستمال کاغذی دیگه کفنش کردم و در آخر هم تو جاک گلدونمون قبرش کردم و یه تابلو هم با چوب کبریت ساختم و یه کاغذ هم بهش چسبوندم و روش هم نوشتم:روحش شاد!!!!!! :)) :)) :)) :)) :)) :))
یه بار بال یه پروانه رو پاره کردم بیچاره دیگه نتونست پرواز کنه!!!!! :-s
البته من قاتل حرفه ای مورچه ها هم بودم.می رفتم سرشونو می بریدم بعد لذت می بردم از این که بدنشون همین طوری راه می رفت و عین خیالش هم نبود که مثلا سر نداره!!!! =))
مگس ها رو هم زیادی نصف کردم!!!!!!اونا هم مثل این که اصلا نیم تنه پایینشون براشون مهم نیست!!!!!!آخه بدون اون هم تا مدت ها زندگی می کنن!!!!!!!(به جون خودم!!!!!!).
 
پاسخ : قتل

ما با فامیلامون که سن خودم بئدن
رفتیم اردک خریدیم اردک پسر عمم خیلی
شیطون بود هی از دستمون فرار میکرد ماهم
دنبالش کردیم بیچاره ازیه پرتگاه افتلد پایین پاش
شکست بعدش افسرده شد مرد =(( :((
ماهم خاکش کردیم و یه سنگ قبرم براش درست کردیم
تازه براش شعرم سرودیم :(( :((
 
Back
بالا