ملیک
کاربر فعال
  
			
			
				
				
	
		
			
		
		
	
			
		- ارسالها
- 25
- امتیاز
- 247
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان1
- شهر
- مشهد
- مدال المپیاد
- ریاضی
- دانشگاه
- هر جا شرایط بهتر باشه..
- رشته دانشگاه
- داروسازی
پاسخ : خاطرات شیرین از کلاس درس
سال پنجم تو کلاسای تیزهوشان یه معلم ریاضی مرد چاق خپل داشتیم که همیشه صندلیش رو میذاشت کنار من...
یه روز یکی از دوستام یه سوالی رو پایه تخته اشتباه نوشت...
استاده بلند شد توضیح بده منم مدادم افتاد رو زمین...
اومدم برش دارم سرم رو صندلی معلممون قرار گرفت تو همین لحظه استادمون نشست...
منم داد زدم:کمک خفه شدم کمکم کنین آقا بلند شو خفه شدم 
  
 
				
			سال پنجم تو کلاسای تیزهوشان یه معلم ریاضی مرد چاق خپل داشتیم که همیشه صندلیش رو میذاشت کنار من...
یه روز یکی از دوستام یه سوالی رو پایه تخته اشتباه نوشت...
استاده بلند شد توضیح بده منم مدادم افتاد رو زمین...
اومدم برش دارم سرم رو صندلی معلممون قرار گرفت تو همین لحظه استادمون نشست...
منم داد زدم:کمک خفه شدم کمکم کنین آقا بلند شو خفه شدم
 
  
 
 
	 
    
 پار سال یه مدرسه بود و یه 2/a.
پار سال یه مدرسه بود و یه 2/a.  یه معلم شیمی داشتیم واقعا اسکول بود.نکته
یه معلم شیمی داشتیم واقعا اسکول بود.نکته 6تا از ما شیطون تر ومعروفتر بودن )یه بار تصمیم گرفتیم دسته جمعی خودکارا رو بندازیم بعد همه دولا شیم  ورشون داریم.خلاصه,انداختیم ولی اون 6 نفر و 2-3 نفر دیگه خندشون گرفت.این اینجوری
6تا از ما شیطون تر ومعروفتر بودن )یه بار تصمیم گرفتیم دسته جمعی خودکارا رو بندازیم بعد همه دولا شیم  ورشون داریم.خلاصه,انداختیم ولی اون 6 نفر و 2-3 نفر دیگه خندشون گرفت.این اینجوری  برگشت گفت :بی شعور بیشعور خفه شو خفه شو.حالا ما همه اینجوری
 برگشت گفت :بی شعور بیشعور خفه شو خفه شو.حالا ما همه اینجوری  مونده بودیم چون این اصولا فحش نمیداد.تا اخر زنگ پشت سرش مسخرش کردیم خندیدیم.
مونده بودیم چون این اصولا فحش نمیداد.تا اخر زنگ پشت سرش مسخرش کردیم خندیدیم.  خلاصه این ب ایها رفتن مارو لو دادن.مدیرمون قدش کوتاهه اومد تو هرچی فحش تو دهنش بود داد بعد شروع کرد به کندن تزیینات.یه صحنه ای بود این زنه انگار دخیل بسته اویزون شده بود به نوارا و اینا رو میکشید.رسید به پنکه که بهش نوار اویزونده بودیم.این هی روی پاهاش بلند میشد که دستش برسه نمیرسید.برای اینکه ضایع نشه گفت:ب...... بیا اینارو بکن تا نکندمشون!
خلاصه این ب ایها رفتن مارو لو دادن.مدیرمون قدش کوتاهه اومد تو هرچی فحش تو دهنش بود داد بعد شروع کرد به کندن تزیینات.یه صحنه ای بود این زنه انگار دخیل بسته اویزون شده بود به نوارا و اینا رو میکشید.رسید به پنکه که بهش نوار اویزونده بودیم.این هی روی پاهاش بلند میشد که دستش برسه نمیرسید.برای اینکه ضایع نشه گفت:ب...... بیا اینارو بکن تا نکندمشون! 
 
 
		


 
 
		
 بچه ها صفت بگید فحش ندید !
 بچه ها صفت بگید فحش ندید ! 


 بخدا کاریش ندارم
 بخدا کاریش ندارم  
  
 
		
 ] ) بعد یهو دبیرمون صدام کرد گفت : چیکار می کنی؟
] ) بعد یهو دبیرمون صدام کرد گفت : چیکار می کنی؟



 
 
		
 
 
		
 
 
		 
 
		 
 
		 ؛ واسه همین بازبون خوش گفت: چی شده بچه ها؟ چیزی خوردید که تلخ و بدمزه بوده که قیافه هاتون این شکلی شده؟
؛ واسه همین بازبون خوش گفت: چی شده بچه ها؟ چیزی خوردید که تلخ و بدمزه بوده که قیافه هاتون این شکلی شده؟ 
