آوای روح ( دلنوشته های ناقوس)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع negar73
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

طبق مشورت هاي بسيار عده ي کثيري گفتند اسم خودم خيلي خوبه.
(نگار.م)
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

آفرین خیلی قشنگ بودن
البته مشکل هم داشتن
ولی درکل قشنگ بودن
---------------------------
احساستون جاری ;)
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

3شعرجديد و يک نثرهم درراهه اما قول ميدم مثه قبليا ديرنشه.
مرسي ازهمتون
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

دوستان عزيز.اينم شعر جديد.مثل هميشه ميگم
"نظرنشه فراموش"


°ماه ميتابيددررقص باله ها
جامه ي ازتن جداپروانه ها
طول شب بامن سخن ميگفت از
دست تودردست من،
آوازه ها
نغمه ي ي بوفو شب تنهاي من
دست من خالي در اين ويرانه ها
کوچه ي تاريک وسردپرزبرف
عشق تو چون ردپاي واژه ها
نغمه ي آوازپايت برسرسردتنم
گوي تنهايي وخم مي دراين کاشانه ها
چشم خيس من دراين تک جنگل بي شاخ وبرگ
اشک من چون گوهري شدهديه آلاله ها
چون سحررفت ودلم تنهاشدوتنها بماند
جان من بگذشت از عشقت چو اين پروانه ها
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

واما شعربعدي


°شام دل ميگذرد،تشنه ي يک نگاه توست
اشک دوديده مي چکد،کلبه ي اشک وآه توست
چون نفس گرم تنت ازشب من گذرکند
مست وخمارميشوم، جامه به تن چو ماه توست
عشق بهانه کرده أم درشب سردبي کسي
هرم نفس هاي تو و عشوه ي من گناه توست
قطره اي از سبوي لب بردل مست من چکيد
نوش چو شد،رخت تنم بانگهت چوکاه توست
مشق شب ستاره ها باقلمم نوشته شد
درلحظات بي کس کنج دلم تباه توست
خواه سفرکني ولي دل به تومن سپرده ام
فاصله ي دوبازويم، عشق پناهگاه توست
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

"شام دل ميگذرد،"
از نظر وزني لطمه به كل شعر مي زند
با اضافه كردن يك ضمير م به آخر واژه ي دل
وزن روان مي شه
معناي زيبايي در كل شعر احساس مي شود
انسجام نسبتا خوبي هم دارد
ولي از رديف مناسب توست و قافيه ي آه نيز به خوبي بهره نجسته ايد
و اين مستلزم تكرار و تمرين بيش تر و بيش تر است
...
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

باتشکراز جناب حافظ
منظورتون از انسجام خوبي داشت رو ميشه شرح بدين
مرسي
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

از نظر وزنی کلی راه تغییر داره
ارتباط آهنگی و معنایی هم بین بیتا اصلا وجود نداره
از شما بعید بود نگار خانوم
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

يعني اينقدربد بود صامت خان؟
ميشه بگي کجاش هماهنگى آهنگي نداشت؟!!!!
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

چرا که نه
این جا هایی که میگم یه جورایی بود:
°شام دل ميگذرد،تشنه ي يک نگاه توست
هرم نفس هاي تو و عشوه ي من گناه توست
نوش چو شد،رخت تنم بانگهت چوکاه توست---این بیت هیچ ارزش معنایی و احساس نداره
خواه سفرکني ولي دل به تومن سپرده ام


شرمنده غلط گرفتم ولی واسه خودته
شما که میخوای شعر بگی به معنیش هم توجه کن
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

دوست ندارم شعرتون رو از نظر فنی باز کنم
فقط احساس قشنگتون رو تو شعرهاتون تحسین میکنم
با این قسمت هم خیلی حال کردم:
مشق شب ستاره ها باقلمم نوشته شد
سبز باشید
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

خییییییییییییییییییلی قشنگ بودن تحسینت میکنم به خاطر این همه ذوق و استعداد!!! =D> :x
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

خووووووووووووووووش به حالت با این قافیه هاااااااا :( :( :(
خیلی قشنگ بود ولی گاهی مشکل وزنی داشت وگااهی شعر نو باقافیه های زیادی می شد ......
ولی هم حسی جالبی ایجاد میشد....
کلمات ترکیبی قشنگی بکا بردی.....
و....
قافیه هاااااااااااااااااا.......
برای تو در همین لحظه می نویسم
زیرا تو به این زمان تعلق داری
شعر زیاد بخوان
وزن زیاد بده
و قافیه هارا......
به بازی بگیر
با کلمات برقص...
با حروف در گیر شو...
تو برنده میدانی....
ببخش خیلی زشت شد ولی حس شعرات من رو وادار کرد همین الان اینطوری بنویسم...
چرت و پرت هایم را به قلب عاشقم ببخش.... ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

قبل از گذاشتن شعرا گفتن ايراداشو بگير بعد بزار اما حالا ميگم
انشاء...در 2مهر 1390 اشعاربه صورت کتابچه ميخواد دربياد اسمش هم احتمالا
"آواي روح"باشه.
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از !Negar! :
قبل از گذاشتن شعرا گفتن ايراداشو بگير بعد بزار اما حالا ميگم
انشاء...در 2مهر 1390 اشعاربه صورت کتابچه ميخواد دربياد اسمش هم احتمالا
"آواي روح"باشه.
چه خوب!!!
من از الان بگم یه نسخه شو باید برام بفرستی!

شعرات عالی بود از اونجایی که با شعر نو و نثر بیش تر حال می کنم از این آخری ها بیش تر خوشم اومد! :x


راستی اون ماه می تابد اشکال تایپی نداره؟!
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به راحتي دراوج سختي به چاپ ميرسه
مثل کتابچه شعر راحله کريمي(دبير زبانمون)
اسم کتابچش "من آن زنم که راه به جايي نبرده است"
بخريد بخونين خيلي قشنگه
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

تاپیک اسپم زدایی شد
در صورت تکرار قفل میشه
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

صبح باراني امروز،پس از تاريكي
قلمي تنها بود
و من از ظلمت اين شهر غريب
به فراسوي سخن هاي تو مي انديشيدم
واژه هايي پرنور
همچو دلتنگي يك ابر سپيد
كه قلم را به نوا ميدارد
و چه دور است دلت
از همين شاخه ي عشقي كه ز آبست برون
گوش كن حرف مرا
كه هنوز در طلب دست دلت پابرجاست
تك پر شاپرك قصه ي جنگل با تو
عشق را مي خواهد
و دلش در سدد
لحظه ي انديشه به توست
لحظه اي پرترديد
خواستن يا كه دل از عشق بريدن
اما
باز هم مي ماند
تا كه شايد روزي
شمع شب هاي دل غمزده ي او باشي
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از !Negar! :
يعني هيچکس نظري نداره وا3 اين شعر؟!!!
من وقتی شعر از نظرم خوب باشه نظر نمیدم فقط مثبت میدم آخه اسپم و اینا که دیگه خودتون میدونین
در ضمن آقا آرمان مگه هشدار ندادن
واقعا شعر متفاتیه از شما
هیچکدوم از شعراتون اینجوری نبود
 
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از !Negar! :
يعني هيچکس نظري نداره وا3 اين شعر؟!!!
نگار عالي بود!!!!
گفتي چي بگم؟
خط 9 منظورت چيه؟
 
Back
بالا