آوای روح ( دلنوشته های ناقوس)

kosarb

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
قم و اصفهان و تهران
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از !Negar! :
تخلص ثناء انتخاب شد. <D=
نه !
اصلا به روحیه و شعرات نمی خوره!!!!!!
یه چیز ملایم تر لطیف تر و عاشقانه تر!

البته خود دانی !!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #22

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

اينم از شعر ديشبم.دوتا ديگش باشه واسه بعد

چشم به راه دوخته ام تا كه مرا نظر كني
بنده ي عشق بازيم،گاه مرا خبر كني
قطره اي از سبوي عشق كنج دلم گرفته است
شهر شبسياه من،روز شود گذر كني

برف شوم اگر كه تو كوه ستان من شوي
گريه ي غنچه اي شوم گر كه تو باغبان شوي
دانه ي اشك مي چكمد برسر سرد آرزو
عمر همه قفس كنم،گر كه تو ژاسبان شوي

راهگشاي كوچه ام گاه كه خواب مي كني
مست ز كوزه اي بوم كو تو به آب مي كني
در شب عشق بازيم،خواه صداي كن مرا
بهر دل سياه خود بوسه ي نا ب مي كني

راه هزار رفته ام تا به تو من رسيده ام
سخت بود لحظه ي غم،دل ز تو من بريده ام
عقربه ي ساعت عشق كند رود به سوي وصل
بهر فضاي بي كسي هم نفسي خريده ام

عشق حراج كرده اند<خواه خبر كنم تورا؟
ماه ستاره مي بردعخواه نظر كنم تو را؟
قطره ي كنج دل چكيد،عقربه وصل تو نديد
بهر شب سياه دل،روز گذر كنم تو را؟!

_____________________________________________________

نظر نشه فراموش!
 

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,086
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

سلام -شعر خشگلی بو فقط چند تا مشکل داشت
-------------------------------------------------------------
1.برف شوم اگر كه تو كوه ستان من شوي
گريه ي غنچه اي شوم گر كه تو باغبان شوي
دانه ي اشك مي چكمد برسر سرد آرزو
عمر همه قفس كنم،گر كه تو ژاسبان شوي
تو مصرع اول بعد ستان من اومده ولی تو مصرع بعدی کلمه ای به وزن من نیووردی وبلافاصله باغبان اومده-که وزنو بهم ریخته
---------------------------------------------------------------------
2.عشق حراج كرده اند<خواه خبر كنم تورا؟
ماه ستاره مي بردعخواه نظر كنم تو را؟
قطره ي كنج دل چكيد،عقربه وصل تو نديد
بهر شب سياه دل،روز گذر كنم تو را؟!
کلمه ی خواه تو دو مصرع اول تناسب نداره-یا اگه هم داره من نفهمیدم-لطفا توضیح بدید
قطره ی کنج دل چکید هیچ ربطی به عقربه ی وصل نداره-در ضمن عقربه ی وصل هم معنی نمیده-اگه معنی داره توضیح بدید
---------------------------------------------------------------------------------------------

چشم به راه دوخته ام تا كه مرا نظر كني
بنده ي عشق بازيم،گاه مرا خبر كني
قطره اي از سبوي عشق كنج دلم گرفته است
شهر شبسياه من،روز شود گذر كني
تو مصرع آخر شهر شب سیاه من وزنو بهم ریخته در ضمن شب همیشه سیاهه و چیز عجیبی نیست
---------------------------------------------------------------------------------------------
راهگشاي كوچه ام گاه كه خواب مي كني
من نفهمیدم راه گشای کوچه ربطش به خواب کردن چیه؟-لطفا توضیح بدید
--------------------------------------------------------------------------------------------
راه هزار رفته ام تا به تو من رسيده ام
سخت بود لحظه ي غم،دل ز تو من بريده ام
عقربه ي ساعت عشق كند رود به سوي وصل
بهر فضاي بي كسي هم نفسي خريده ام
این دو بیت خیلی قشنگ بودن >:D<
----------------------------------------------------------------------------------------
درکل شعر قشنگی بود ولی نسبت به کارای قبلیتون یه ذره افت داشت
مثلا شعر بگو من دوستت دارمتون خیلی قشنگ تر بود
یه مشکلی که داشتید این بود که خیلی زور زدید تا شعر بگید
من هروقت این کارو کردم شعرم خراب شده
سعی کنید هروقت که حس شعر گفتن میاد دست به قلم ببرید
---------------------------------------------------------------------
مرسی از شعر خوبتون
به امید کارهای بهتر
 

علی.ص

کاربر فعال
ارسال‌ها
74
امتیاز
142
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد
شهر
مشد
دانشگاه
احتمالا کامبیوتر شریف
رشته دانشگاه
هوافضا شایدم مهندسی بزشکی ن
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

اینم یک شعر از ما (;

سلامت میکنم تنها ترین معشوق شبهایم
صدایت میکنم زیباترین تصویر رویایم

اگر تنهایمو ردی ز دستانت ندارم من
نگاهت میکنم بالاترین امید فردایم

میان گریه های هر شب مهتاب. غمگینم
در اوج خنده ی اطراف هم . شادی نمیبینم

اکر دوریمو از بودن دلیل گریه هامان نیست
مهم اینست که در دوری وصالی من نمیبینم
=((
 

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,086
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

خانم نگار یه چیزو یادم رفت بگم
من با شعرتون حس خوبی بهم دست داد
و این مهم ترین ویژگیه شعره
حرفایی رو که بالا زدم رو بیخیال :D
فقط خواستم یه نقد ادبی کرده باشم
مرسی از شعر خوبتون
 
  • شروع کننده موضوع
  • #26

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

مرسي از نقدت آقا رضا.اما به نظرم چندتاشو گير داده بوديا...نگي نگفتم.:-D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #27

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

شرمنده..یه شعر گفته بودم واسه دهه فجر :-d
ازش یادم شده بود
حالا میذارمش تابازم با نظراتونراهنماییم کنید.





زمستانی به لطف و نرمی گــــــل بهارانی تهی از ســــرو و ســـــنبل
به یکباره طبیعت واژگون شـــــــد سر سرو وصنوبر ســــــاجدون شد
درخت بید و مجنون بی قرار است ز ایثار شقایـق شـرمســــــار اســــت
کبوتر های عاشق پر کشـــــــــیدند شقایق های خونین بر دمــــــــــــیدند
بسان دشت لاله در بـــــــــــــهاران وطن گلگون شد از خون های یــاران
چه شیرین است یاد ککتل و سنگ بود شیرین تر از آن رفـــتن نـــــــنگ
تو ای بهمن همیشه باش جاویــــــد بـرای عــــــــــــاشــقان پــیغام امـــید
مبارک بادشان رخت شهــــــــادت گـــوارا بادشـــــــان شهــــد شهــــادت
جوانان شهد شیرین نوش کــــردند بـه پیغـــــام ولایــت گــوش کـــــردند
 
  • شروع کننده موضوع
  • #28

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

اینم تعدادی دیگه از شعرام تو یه مدت کوتاه


خسته ام از اشک شب های دل غمگین خویش
بسته ام دل را به تنهایی بیش از پیش خویش
ناله ام را بهر نفرت گویمت ای بی حیا
اشک و آه و ناله هم حدی بود در پیش خویش

دل به جان دادن بود اسان تر از این اشک ها
چشم های بسته ام خون می چکد چون مشک ها
خسته ام فریاد رس خواهم خدای بی کسان
قلب و دست و د همه بشکسته شد چون سنگ ها

بهر جان دادن دلم را بسته بر کویت کنم
اشک های عشق را هم چون پرستویت کنم
خسته ی دلها و شب های سپید غربتم
کاش می شد ماه را خط دو ابرویت کنم

_________________________________________________________________________________

نخستین نامه​

این اولین نامه ای که شبام واست جا میزارن
تو رو خدا یه بار بخون اگر که اشکام مزذارن
نامه که نیست درو دل،قصه ی تلخ غصه هاست
خسته بودم نوشت دلم کوله ای از نگفته هاست
بزار بگم که اون شبا چیا می گفتی به چشام
اما حالا میشه فقط اشکارو دید توی نگام
خسته بودم از همه چیز،پنجره ها خیالی بود
نگفته بودی که چرا آخر عشق جدایی یود
بعد همه خستگی هام دلم دوباره جون گرفت
اما به جای خنده ای،تیره و رنگ خون گرفت
عاشق اون لحظه بودم که پشت خط داد میزدی
کجایی ای قشنگ من؟عشقمو فریاد میزدی؟
خودت می گفتی که واست ستاره بارون شبم
حالا کجاست دنیای من وقتی تو کوچه ی غمم؟
به هر کی که می رسیدم عشقتو فریاد میزدم
کاش می رسید لحظه ای که وصل تو رو داد میزدم
دلم می خواد صدایی رو که با صدام گریه می می کرد
با خنده هام می خندید و به شونه هام تکیه می کرد
اما میخوام حالا شبا واست نوشته بزارم
یه نامه که آخرشم اسم فرشته بزارم
خسته بودن فاصله ها از دوری دستای ما
نفهمیدم خسته تر قلب تو از فاصله ها
هر جا که گفتی رسیدم به پای عشقت دویدم
چه شب هایی دنیامو من تو خونه ی غم می دیدم
نگام به راه جاده ها یه نقطه کرده بود کمین
تا که ببینه یه روزی رد پاتو روی زمین
چشام به برفا خشک شدن اما خبر از تو نشد
نگفتی رفتنی بودی،رفتی و عشق جدایی شد
حالا شبا خستگی هام به یاد عشقت اسیره
اما هنوز دلم واسه صدای نازت می میره
میگن دلت جای دیگست،عیبی نداره عزیزم
مهم منم که اشکامو هنوز به یادت می ریزم
امیدوارم دلش نیاد اشکو تو چشمات ببینه
تو لحظه ای که با توء ، چشاش کسی رو نبینه
هر کی که هست مبارکه،من که فقط تو رو میخوام
خوشحال باشی واسم بسه،هیچی تو دنیا نمی خوام
بزار بگن دیوونتم دلم همین حرفو میخواد
که اسم من به هر طریق کنار اسم تو بیاد
این ولین نامه ی شب، با چشمای گریون من
منتظر بعدیا باش عزیز ترین مهمون من

______________________________________________________________________
اینم شعری که سر کلاس ادبیات شنبه گفتم


صحنه ی سرد کلاس
و من از پنجره ی بسته ی امید دلم
به تو می اندیشم
همه در تاب و تب اند
فارغ از عشق و شب اند
و هم اکنون امروز
به صدای نفس هر شب تو می نگرم
در پس رویاها
تخته ی سبز کلاس
چه نمایان شده است
می نویسم بر آن
با گچی از همه اشک و همه تنهایی ها
"عشق را می خواهم"
در فراسوی شب یخ زده ام
تک پلی می بینم
که قلم را به شهاب نگهت می آرد
و من همراه قلم
پا به صحرای نگاه تو که می اندازم
"عشق را می بینم"
عشقی از رنگ سراب
هم چو برگی بر آب
که روان است به سوی دگری
و فقظ ثانیه ای بس کوتاه
در کنار دل من می ماند.
____________________________________________________________________-

[size=20pt]نظر نشه فراموش[/20]
 

marlik

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
519
امتیاز
717
نام مرکز سمپاد
شهید صدوقی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع - صنایع
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به طور کلی هیچ نظره تخصصی راجب شعر نمیتونم بدم چون واقعا نمیدونم چیزی ازش

اما اون چیزی که به عنوان یه فرده عامه دیدم ، خیلی خوب بود ، ممنون
 

kosarb

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
قم و اصفهان و تهران
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

اونی که سر کلاس ادبیات گفتی واقعا عالیه! x:


یه جایی خوندم:

از کلیشه باید مثل طاعون پرهیز کرد!


پ.ن: منظورم موضوع شعراته!
قبلا گفته بودم!؟ :-?
 
  • شروع کننده موضوع
  • #31

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

يعني شعرام کليشه اي شده؟ميشه واضحتر بگي
 

kosarb

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
قم و اصفهان و تهران
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

به نقل از !Negar! :
يعني شعرام کليشه اي شده؟ميشه واضحتر بگي

خب یه جورایی آره
موضوع همشون یه جوره
ولی همشون خیلی قشنگن x:
اگه سعی کنی در باه ی موضوعات دیگه هم شعر بگی خیلی خوب تر می شه :)
این جوری خواننده ها از خوندن شعرات خسته نمی شن :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #33

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

عشق تا جايي مقدسه که اگه جدايي اومد بازم به يادش باشي و خوبي شو بخاي و هميشه عاشق باشي و...
ولي راست ميگي قاصدک جون
سعي ميکنم با موضوعات متنوع بيام بعد از اين...
 

stevendeljoo

داماد مسعودی
ارسال‌ها
1,351
امتیاز
2,642
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1391
مدال المپیاد
ندارم
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

ی کوچولو وزن بعضی جاهاش خراب نیست؟
راه هزار رفته ام تا به تو من رسيده ام
سخت بود لحظه ي غم،دل ز تو من بريده ام
عقربه ي ساعت عشق كند رود به سوي وصل
بهر فضاي بي كسي هم نفسي خريده ام
 

stevendeljoo

داماد مسعودی
ارسال‌ها
1,351
امتیاز
2,642
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1391
مدال المپیاد
ندارم
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

ثقیله !یا حداقل من این جوری حس می کنم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #36

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

با عرض معذرت بسیار اومدم دیگه.امیدوارم قشنگی شعرا جبران کنه نبودشونو...........


ترس از راه وصال

گاه و بی گاه در این روز تنم می لرزد
گنهی کرده همه عمر دلم می ترسد
خواستم پر کنم آغوش دل خسته ی خویش
جهل کرده ،ندانسته ؛ تنم می ارزد

شب شد و دیده به راه ماندم و او نرسید
بار ها یخ زده شد پلک من از صبح سپید
خواستم تا که مرا یار بود در همه عمر
پای اثبات علاقه که رسید او ترسید

کم ترین حرف دروغ دل من باور کرد
عشق را خواست ولی من به خودش کافر کرد
خواستم بهر علاقه محکی بر زنمش
عشق من را نگرفت و سخنم باور کرد


گفت من را چه بسا خاطره بسیار بود
دوری عشق تو چون گریه ی دلدار بود
سختی راه وصالت چو مرا طاقت نیست
دل من در غم عشق تو عزادار بود

همه لحظه دلکم مانده ولی ناچارم
"سردی دوری تو خرده نگیرم یارم"
همه ی عمر به شوق نگهت خواهم ماند
"گرچه از دوری این فاصله ها بیزارم"

______________________________________________________________________

اون روزکه مشهد برف اومد وتعطیل شدیم یهو از پنجره اتاقم که بیرون ونگاه کردم یه منظره ای رو دیدم که نا خودآگاه دلم گرفت و این شعرو گفتم :-s

و دوباره روز برفی


دیروز دلم گرفته بود بازم هوای تو رو داشت تمام کوچه های شهر ردپاهای تو رو داشت
برف اومـد و خیابونا سفید شــدن مثل قـــــدیم اما بازم آسمونا رنگ چشای تو رو داشت
پنجــره ی اتاق من که باز به رات نشسته بود ترک می خورد مثل قدیم،سنگ صدای تو رو داشت
رفــــته بــودم تو کوچه ها رد پاتو نگـــاه کنم عشقتو دیدم که بازم دستای دیگری رو داشت
راه دلم گرفته بود،خـسته بودم از هـــمه چیز تنهایی هارو خط زدم،تنهایی رنگ شب رو داشت
قطره ی اشکی که دلم بــرای تو گذاشــته بود به شوق لحظه ای چکید،که مجنونی لیلی رو داشت
هرچی که خواستم بشینم شــعراتو معنی بکنم نشد واسه اینکه هنوز دلم صدای تو رو داشت
خــســـتگی تنــم شــبا تنها با یاد تو می رفـت عمری بود از دوری تو تنم یه کوله بارو داشت
هنوز نمیشه باورم که تو باشی عـاشــــق اون غریبه ای که هر نفس تصویر دیگری رو داشت
بازم به یاد تو شـــبا اشکامو پنهــــون می کنم وقتی که دنیای تو بود،دستای من گرمی رو داشت
رفتی و تنها شدم و چشام به برفا خشک شدن عیبی نداره عزیزم،چون که دلم خدارو دااشت

_____________________________________________________________________________________



چند وقتیست قلم با دل من بیگانه است
گریه های سحرم را غم دل کاشانه است
شبرو عشق من و مست خراباتی تو
دل چندین گوهر پاک دگر دردانه است
آن که از هیبت اسمش همگی کرده قیام
عاشق و رند الهه،هوس مستانه است
جام پر باده ی عشقش چو بنوشی هردم
به امید شب مستی دل تو غمخانه است
خنده از بهر کلامی چو کنی در هر دم
خنده ی ناب دهد چون نگهش مردانه است
تو و عشق و شب شور و همه امید وصال
همه فکر دلش خم شب میخانه است
 
  • شروع کننده موضوع
  • #37

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

منم که خود بيت پيشنهادي رو انتخاب نميکنم.فقط ميخوام دوستا کمک کرده باشن در بهتر شدن اشعار
بالأخره هرکي يه نظري داره ديگه.
نظرتونو راجع به خودشعر نگفتيد؟!
 

kosarb

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
قم و اصفهان و تهران
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

بالاخره این وصال شعر سرکار علیه فرارسید!! :))

واقعا عالیه !
مخصوصا اون آخریه!

به نقل از damad masoodi :
هیچکس نباید به خودش این حقو بده که تو شعر تو دست ببره
این آفریده ی توه و مال توه
اگه ما دخالت کنیم اصالتش از بین میره
آشپز که دوتا شد.........
چرا خودت سعی نمیکنی اصلاحش کنی؟

فکر می کنم کار بدی نباشه !
مسلما اون کسی که می خواد یه ایده ای براش بزنه مضمون رو در نظر میگیره!! :-?

نگار یه سوال
تو برای آشنایی با وزنا چی کار کردی؟ همین جوری بالفطره بود یا تمرینی چیزی کردی؟
یه سوال دیگه چند ساله شعر میگی؟

خیلی حرف زدم!
بای بای
 
  • شروع کننده موضوع
  • #39

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

هه.چه جالب.تو اتوبوسم الآن :-D
آشنايي باوزنا درحد همون کلاساي مدرسه و چندتا ازکتاباي مامانم اما تمرين وا3 وزنا نداشتم
يک سال و 4ماه فکرکنم بشه که شعرميگم اما نثر از راهنمايى مينوشتم
 

Rubiker

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
541
امتیاز
653
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
دانشگاه
ان شاء الله &quot;علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
ان شاء الله &quot;پزشکی&quot;
پاسخ : و اما مجموعه ی اشعارم...

واقعا عالي بود اما تخلصي چون ثنا براي شاعر خوش سخني چون شما كمي اف دارد باز هم هرچي خودت بگي <D=
 
بالا