ترس از مرگ

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع ibtkm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

از مرگ می ترسید؟


  • رای‌دهندگان
    94

ibtkm

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,678
امتیاز
3,395
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
سلام.

در روز ممکنه از بغل یک قاتل رد شیم!
در روز ممکنه از یک ماشینی که ممکنه بهمون بزنه رد شیم.
در روز ممکنه از یک جایی پرت شیم پایین
در روز ممکنه ی سکته ای چیزی بکنیم!
....
و هزاران خطر دیگه.

خیلی ها می گن ما در هر صورت از مرگ نمی ترسیم. خیلی ها می گن من از مرگ های ارام نمی ترسم. ایا این حرف ها همگی درست هستند؟!

بذارید یه جور دیگه بگم. بذارید یه مثال فوق العاده مسخره بزنم.

فرض کنید یکی خانواده ی شما رو گروگان گرفته و می گه اگه خودت رو از این جای بلند پرت نکنی پایین خانوادت رو می کشم. خیلی اوقات در همچین شرایطی خیلی هایی که می گن ما از مرگ نمی ترسیم از مرگ بترسن. چون که اون موقع در این موقعیت قرار نگرفته بودن و یه حرف همین طوری زدن. شاید هیچ وقت فکر نمی کردن در همچین شرایطی قرار بگیرن.

شما جزو کدوم دسته هستید؟ از مرگ می ترسید؟ چرا؟ از مرگ نمی ترسید؟ چرا؟
 
پاسخ : ترس از مرگ

والا من می گم اقای قاتل شما هر کاری می خوای بکنین بکنین...اصن تعارف نداشته باشین برادر قاتل...فقط بذار من زنده بمونم...
نه...اصن فک نکنین من ترسواما!نه اصلا :-" ولی در هر صورت که دارم نگاه می کنم من کوچکترین عضو خانوادم ... خودشونم می دونم راضی نیستن من خودمو به خاطره اونا فدا کنم.... ;D
 
پاسخ : ترس از مرگ

به نقل از کلــــــــــــــوز :
والا من می گم اقای قاتل شما هر کاری می خوای بکنین بکنین...اصن تعارف نداشته باشین برادر قاتل...فقط بذار من زنده بمونم...
نه...اصن فک نکنین من ترسواما!نه اصلا :-" ولی در هر صورت که دارم نگاه می کنم من کوچکترین عضو خانوادم ... خودشونم می دونم راضی نیستن من خودمو به خاطره اونا فدا کنم.... ;D
بعد یعنی اگه کوچک ترین عضو خانواده نبودید هیچ ترسی از نرگ نداشتید؟
در ضمن اونی که شما گفتید مربوط به احساس می شه. ترس خیلی با اینی که شما گفتید فرق داره. من می گم دلیل ترستون چیه؟
 
پاسخ : ترس از مرگ

از مرگ نباید ترسید ولی باید به یادش بود.
 
پاسخ : ترس از مرگ

طبق تجربه من و آدم هایی که میشناسم، آدما تو یه دوره ای از زندگیشون (سن ما و یکم کمتر) خیلی به مرگ فکر میکنن،بعد که کاملا به بلوغ فکریی رسیدند دیگه با این قضیه کنار میان.البته به اعتقادات آدم هم بستگی داره.یه سریا کلا به نظرشون اون دنیایی وجود نداره.(البته اینا تجارب شخصی منه.)
 
پاسخ : ترس از مرگ

من خیلی میترسم حاضرم هر کی بمیره غیر خودم چون میدونم خیلی گناه کردم که خدا میتونه مجازاتم کنه :((
 
پاسخ : ترس از مرگ

طبق تجربه من و آدم هایی که میشناسم، آدما تو یه دوره ای از زندگیشون (سن ما و یکم کمتر) خیلی به مرگ فکر میکنن،بعد که کاملا به بلوغ فکریی رسیدند دیگه با این قضیه کنار میان.البته به اعتقادات آدم هم بستگی داره.یه سریا کلا به نظرشون اون دنیایی وجود نداره.(البته اینا تجارب شخصی منه.)
حتی اگه کسی اعتقاد به وجود دنیای دیگه نداشته باشن ترس از مرگ می تونه دلایل دیگه ای داشته باشه. مثلا اینکه دردناک بمیره.

به نقل از ho0ligen girl :
من خیلی میترسم حاضرم هر کی بمیره غیر خودم چون میدونم خیلی گناه کردم که خدا میتونه مجازاتم کنه :((
به نقل از ho0ligen girl :
من خیلی میترسم حاضرم هر کی بمیره غیر خودم چون میدونم خیلی گناه کردم که خدا میتونه مجازاتم کنه :((
الان ترس شما از گناهانتونه؟ مثلا اگه گناه کم داشتین از یه مرگ فوق العاده دردناک نمی ترسیدید؟
 
پاسخ : ترس از مرگ

مرگ که حقه و ترسی نداره ولی مثلا شخصی گناهی مرتکب شده و هنوز ان گناه خودرا جبران نکرده همیشه می ترسه که اگه بمیره تا ابد در جهنم ه و عذاب می بینه پس از مرگ میترسه وگرنه اگه یه ادم همیشه کارای خوب کرده باشه هرگز از مرگ نمی ترسه ، اون مثالیم که شما زدین اینطوری میشه اگه فرد انتخاب کنه که خودشو بندازه پایین دیگه خونواده شو نمی بینه اگه مرگ خونواده رو انتخاب کنه بتزم نمی بینه پس فقط انتخاب براش سخت میشه نمیشه گفت ناشی از ترسه
 
پاسخ : ترس از مرگ

من از مرگ بدم میاد چون که کلی کار نکرده دارم!از درد میترسم پس از مرگ دردناکم میترسم ولی با مرگ بی درد مشکلی ندارم فقط الان نه!
البته من همیشه کنجکاوم که بعد از مرگه کی چیکار میکنه پس دوست دارم همه فکر کنن مردم ولی زنده باشم!خیلی خوب میشه 8-|
 
پاسخ : ترس از مرگ

به نقل از *sarina * :
من از مرگ بدم میاد چون که کلی کار نکرده دارم!از درد میترسم پس از مرگ دردناکم میترسم ولی با مرگ بی درد مشکلی ندارم فقط الان نه!
البته من همیشه کنجکاوم که بعد از مرگه کی چیکار میکنه پس دوست دارم همه فکر کنن مردم ولی زنده باشم!خیلی خوب میشه 8-|
منم تقریبا مثل شمام! :دی
از مرگ بدم میاد چون ارزو هایی دارم که هنوز بهشون نرسیدم. از مرگ دردناک هم می ترسم. بعضی اوقات که حوصلم سر می ره به این فکر می کنم که اگه از یه جای بلند پرت شم پایین و سرم محکم بخوره به زمین چه قدر درد داره!!! :دی

بنده نیز در اینکه بعد مرگ چی می شه تقریبا خیلی مطمین نیستم! ولی خیلی دوست دارم زنده باشم. ولی می ترسم اون دنیا حوصلمون سر بره! :دی( قبلا در این رابطه تو فروم تاپیک ایجاد کرده بودم! :دی)
 
پاسخ : ترس از مرگ


بيشتر بحث مذهبيه.
من از اون دسته هاي جون دوستم.
از مزگم ميترسم.چون آمادگيشو ندارم.
 
پاسخ : ترس از مرگ

به نقل از هيدن زاده :
بيشتر بحث مذهبيه.
من از اون دسته هاي جون دوستم.
از مزگم ميترسم.چون آمادگيشو ندارم.
بحث امادگی یه چیزه بحث ترس یه چیز دیگس! مثلا ممکنه شما اماده ی یه اتفاق باشی ولی خب بترسی.

فکر نمی کنم دلیل ترسی بتونه دلایل مذهبی باشه. دلایل مذهبی خیلی اوقات فقط می تونن دل شما رو ناارام کنن( !) یا .... و گرنه خیلی ها بیشتر از اینکه دلایل مذهبی داشته باشن دلایل دیگه ای مثل اینکه شاید دیگه بلند نشن یا اینکه مرگ درد داره یا ...
 
پاسخ : ترس از مرگ

ازا ینکه خودمو مجبور کنند خودکشی کنم می ترسم اما اگه یکی بخواد منو بکشه اصلا نمی ترسم.مرگ خوبه ادمو راحت می کنه از این دنیا
 
پاسخ : ترس از مرگ

به نقل از ساز خاموش :
ازا ینکه خودمو مجبور کنند خودکشی کنم می ترسم اما اگه یکی بخواد منو بکشه اصلا نمی ترسم.مرگ خوبه ادمو راحت می کنه از این دنیا
یعنی شما الان زندگیتون اینقدر بده که مرگ رو ترجیح می دید و از مرگ نمی ترسید؟
 
پاسخ : ترس از مرگ

به نقل از ibtkm :
یعنی شما الان زندگیتون اینقدر بده که مرگ رو ترجیح می دید و از مرگ نمی ترسید؟
زندگی من بد نیست اما به این نکته رسیدم که دنیا خیلی نامرده.خیلی ناعادلانه است و اگه بخوای توش خوب باشی اذیت میشی زیاد واسه همین میگم مرگ خوبه.
 
پاسخ : ترس از مرگ

خب مرگ دردناک واقعا ترسناکه! کلا زجر کشیدن موقع مردن جالب نیست! :o
در مورد پرش از ارتفاعم فکر کنم قبل از این که مغزم رو زمین متلاشی بشه از ترس سکته کنم!
اگه یه روزی بیاد که وجودم برای هیچ کس مهم نباشه مردن برام خیلی راحت میشه چون وقتی یه نفر میمیره اطرافیانش بیشتر زجر میکشن! :((
 
پاسخ : ترس از مرگ

خوب معلومه که میترسم.
بالاخره جون، شیرین ترین چیز برای هر فرده
 
پاسخ : ترس از مرگ

من از مرگ میترسم.دلیلش قطعا گناهایی که کردم نیست.گناهام اونقد بزرگ و زیاد نیستن که از عذابش یا جبران نکردنشون بترسم.
دلیل ترسم یک عالمه کار نکرده ایه که به نظرم هر آدمی تو مدت زمانی که موهبت زندگی رو داره باید انجامشون بده.گرچه این افکار باعث وابستگی خیلی خیلی زیادم به این دنیا و چیزای توش شده.حداقل در این دوره از زندگیم به جرئت میتونم بگم خودکشی احمقانه ترین کار ممکنه!
دلایل هیچ کدوم از ما اونقد کافی نیست که آدم خودشو بکشه!
اگر توی اون موقعیت قرار بگیرم این احتمال زیاده که خودمو پرت کنم پایین!
طبیعتا زندگی 2-3 نفر بیشتر از زندگی یک نفر می ارزه!در ضمن،باید عامل جوگیر شدن رو هم در اون لحظه در نظر گرفت!آدرنالین زیادی ترشح میشه و از سر جوگیری امکان داره هر کسی خودشو پرت کنه پایین!
 
پاسخ : ترس از مرگ

دنیا به نظر من سرابه ! هی میدویی دنبالش چون فک میکنی چیز خوبیه اما وقتی میرسی میبینی پوچ بود باز اگه جای دیگه ببینی میری به امید اینکه شاید ..اما بازم پوچه .. کارای نکرده زیاد دارم هنوز خیلی چیز ها رو تجربه نکردم اگر چه میدونم سرابه اما دوس دارم تجربشون کنم .. اما وقتی تجربه کردم و گناهام جبران کردم اونوقت دوس دارم سرم رو بذارم زمین دیگه بلند نشم .. تا شروعی باشه بر پایان من
 
پاسخ : ترس از مرگ

به نقل از شواليه سبز :
دنیا به نظر من سرابه ! هی میدویی دنبالش چون فک میکنی چیز خوبیه اما وقتی میرسی میبینی پوچ بود باز اگه جای دیگه ببینی میری به امید اینکه شاید ..اما بازم پوچه .. کارای نکرده زیاد دارم هنوز خیلی چیز ها رو تجربه نکردم اگر چه میدونم سرابه اما دوس دارم تجربشون کنم .. اما وقتی تجربه کردم و گناهام جبران کردم اونوقت دوس دارم سرم رو بذارم زمین دیگه بلند نشم .. تا شروعی باشه بر پایان من
ولی به نظر من دنیا اصلا مثل سراب نیستش. اینکه ادم به یه جای پوچ برسه یا نه به خود ادم بستگی داره. منم کلا دوست دارم چیز های تازه تو زندگی رو تجربه کنم.
شاید یکی از دلایلی که من از مرگ تو این سن می ترسم این باشه که به اندازه ی کافی این دنیا رو تجربه نکردم. من به دنیا نیومدم که با این تجربه ی کم از دنیا برم.

راستی یه سوال مسخره! : کسایی که پرت می شن پایین اول درد رو احساس می کنن بعد می میرن یا اول می میرن و دیگه دردی احساس نمی کنن؟
 
Back
بالا