به نقل از هيدن زاده :
این از ایران...به نقل از آبجي مرضيه :
اونایی رو هم که میدونم شاید کامل ندونم. اگه بگیم 70 درصدش رو میدونم، با 55 درصدش مخالفم. مثلا: من اعدام رو قبول ندارم، به نظرم حبس ابد بهتره ( یعنی برای مجرم بدتره ) ، حکم هایی مثل دست بریدن و این مدلی ها رو قبول ندارم، بعد طلاق سرپرستی بچه با باباش باشه رو قبول ندارم، زن حق طلاق نداره رو قبول ندارم، این قانون مزخرف صیغه که گذاشتن رو قبول ندارم، اینکه بعد مرگ پدر، سرپرستی بچه با خانواده پدریه ( مطمئن نیستم قانونش همین باشه، ولی اگه همینه) قبول ندارم، اینکه سر حجاب شالت تا 5 سانت میره عقب جد و آبادتو میارن جلو چشت قبول ندارم و خیلی چیزای دیگه که این روزا حرفش هست... کارهایی که هر کس میکنه رو خودش احساس میکنه باید بکنه...به نقل از هيدن زاده :
به نقل از هيدن زاده :
اعدام : این حکم خیلی نیازه واقعا شما تا حالا در این بحث نبودید دعا میکنم هیچ وقت هم نباشید ولی واقعا برای اولیای دمِ مقتول این یک انتقام و دلگرمیه و اگر نبودبه نقل از پگاه :خیلی وقتا مخالفت کردن ها منطقی نیست، بیشتر از روی تنفر از شخص / اشخاصه قانون گذاره نه صرفا به خاطر اون قانون! چون کسی رو که قانون رو گذاشته قبول نداریم، با خود قانونش هم مشکل پیدا میکنیم حتی اگه درست حسابی باشه.
قوانین ایران: قانونای ایران رو من همه شو که نمیدونم
یعنی در چندین حالت فرزند به مادر میرسه مثله:1- معتاد بودن
این موضوع رو به نیرو انتظامی گشوندند که بعد از حدودا 20 روز این حکم توسط رئیس
آره خوب...چون قانونا از نظرت بیشتر اثر گرفتن باعث میشه بیشتر قبولشون داشته باشی... .به نقل از مهسا.ق :
اینجا در کل منظورت از هنجار چیه؟به نقل از prabd.chess :ببین...در حالت کلی به نظرم درستش اینه:هنجار=>قانون
اما خیلی وقتا میخوان این کارو کنن:قانون=>هنجار...اونجاست که وجدان من نمیذاره اون قانون رو حتی در حد قانون(و نه حتی در حد هنجار و اعتقاد)بپذیرم...
حالا بگذریم از این که من کلا به هتجارشکنی ایمان دارم...ولی کلیت کار به نظرم اینجوری بود
تعریف هنجار در عین اسون بودن سخته...چون چیزیه که هر روز باهاش سر کار داریم...شاید قانون نانوشته بهترین تعبیر برای هنجار باشهبه نقل از Mr.Mamareza :
به نقل از prabd.chess :
خب نه دیگه روژین...منم همینو میگم...درستش همینه...اما پست اولم رو بخون...به نقل از ROzhiN :
ببین اگه یه قانونی جریمه خیلی زیادی داشته باشه...ولی فرد راه در رفتن ازش رو بلد باشه خیلی راحت زیر پاش میزاره... .به نقل از ' Shek8fe ' :تاپیک میاد بالا
خب ؛ من فکر میکنم به قوانین مدرسه خیلی کمتر از بقیه احترام میذاریم و شاید دلیلش مجازات کم اهمیت تره ! همین طور مجازات قوانین خونه کم اهمیت از ایرانن ! برای همین
ما قوانینی رو بیشتر رعایت میکنیم که مجازات سخت تری دارن ! مگر اینکه خودمون به اون تفکر رسیده باشیم ! مثن من ( نوعی ) انقد می فهمم که عین دیوونه ها رانندگی کنم
واسه جامعه خودم بده ! پس کلا باید مردم خودشون به قوانین برسن!
به نظر من توی همچین محیط هایی که شما مثال زدید کاری نمیشه کرد جز اعتراض و اینکه مثلا منطقی بریم اون قانون رد کنیم!
خیلی وقتا فرد قبول نداره "سود جامعه=سود فرد"به نقل از ' Shek8fe ' :
طبیعتاً راهش مجازات خارجی نیست .به نقل از سـحر :چقد تاپیک قدیمیه .
خُب با این بحث هایی که صورت گرفته فکر میکنم همه به این رسیده باشن که لازمه ی اجرای قوانین درونی شدن‌شونه . یعنی اینکه فرد باید به این آگاهی برسه که رعایت قوانین نه تنها در جامعه اثر میذاره بلکه طبیعتاً تو زندگی شخصی خودش هم بی تاثیر نیست و چه بسا به نفع‌شه .
ولی درونی شدن خیلی حرف کلّی‌ایه . خُب چی کار کنیم درونی بشه ؟
