• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,238
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
راستش من تجربه نوشتن ندارم... :D متن نمینویسم، خاطره نمینویسم، کلا هیچی. ادبی هم اصلا نمیوتم بنویسم! راهنمایی 90% مواقع انشاهام عامیانه بود ، سر امتحان های زبان فارسی هم که میگن یه بند بنویسین پدرم در میاد، چرت مینویسم! ولی خب هر چیزی یه شروعی داره دیگه... :D الان این هم ناخودآگاه بود، در واقع دومین متن طولانیه که واقعا یه جا نوشتمش و ادبی هم هست :D... زیاد روش وقت نذاشتم، خودش اومد همینطور... سعی شده یکی از مشکلات جامعه گفته بشه توش...:-"
هر نظری دارین بدین ، فقط به کل ذوقمو کور نکنین :D :D


میخواهم نشانت بدهم، بیا و ببین. قرارمان امشب بعد از ساعت 10 شب
یک خیابان دراز که میرسد به یک برج کوچک، شب ها خلوت است و چراغ قرمز هم ندارد، پایت را روی پدال گاز فشار میدهی و تا برج دیوانه وار میرانی بعد از آن بپیچ سمت چپ، ، بعد از آن به راست و... همین جا! اصلش همینجاست، از همینجا شروع میشود و به کوچه پس کوچه ها و خیابان های کوچکی که تهشان بسته است ختم میشود.

همین خیابان اصلی هم یک طرفش بسته است، سیل ماشین ها تا تهش میروند و بعد دور میزنن، تفریح شان بعد از ساعت 10 همین است، اوجش تا 11 است بعد از آن... بعدش را نمیدانم... بعدش را من تا به حال نبوده ام که ببینم.

اینجا رقابت سر ماشین است، هر چه مدل بالا تر ، کلاسش بیشتر، کمترینش 206 است، هر چند این هم دیگر کم پیداست، و نهایتش بنز های بدون سقف قرمز و بی ام و های بدون سقف نقره ای. مرفهان بی درد .. نمیدانم... شاید آنها هم دردی دارند که من و تو از آن بی خبریم... سن هاشان از 18 شروع میشود و از 30 بالاتر نمیرود ،هم دختر هست و هم پسر، یک سریشان دارند میروند خانه هاشان، اعصابشان از این همه ماشین که با این سرعت کم میرانند خرد شده، یک سری دیگر هم برای تفریح... خب... دختر ها....ظاهرشان... من قضاوت نمیکنم ولی ظاهرشان مناسب نیست، شده اند شبیه چراغ های چشمک زن که از چند کیلومتری داد میزنند من اینجا هستم، از پوزخندشان پیداست منتظراند یک نفر بیاید شماره بدهد و شماره بگیرد، پسر ها هم... 4 چشمی نگاه میکنند ببینند کدام ماشین دختر دارد. میدانی اینجا نسبت ها مساوی نیست، دختر ها کمتراند، همینش جای بسی خوشحالیست، حداقل نشان میدهد دختر ها بیشترشان ... بیشترشان با این هایی که امشب خواهی دید تفاوت دارند... بیشتر از این نمیگویم، خودت حتما مانند این ها دیده ای دیگر، اگر هم ندیده ای امشب خواهی دید.

پسر ها کله هاشان را جوری از پنجره بیرون آورده اند که انگار از پنجره ی ماشین کناری رفته است تو! اصلا جلوشان را نمیبینند، همین چند شب پیش سر ماشین را کج کرده بود همینطور داشت می آمد و کله اش یک طرف دیگه بود، داشت لهم میکرد! خب جلویت را نگاه کن! سرعتشان کم است، اصلا جلو نمیروند، دارند شماره رد و بدل میکنند و تیکه می اندزاند و... خلاصه میگویم دارند تفریح میکندد. پدرم میگوید: ترافیک فرهنگی! خودت امشب خواهی دید.

دیشب 2 تا دختر سر خیابان ایستاده بودند، یک مرد هم کنارشان، نمیدانم آشنا بود یا مزاحم! ماشین ها یکی یکی می آمدند و کسانی که داخل بودند کله هاشان را بیرون می آوردند که اگر دختر ها با آن مرد نرفتند سوارشان کنند! شاید تو بگویی چه بی شرم! اما من چیزی نمیگویم، من قضاوت نمیکنم، من فقط آنچه دیده ام را برایت میگویم.

همان نزدیکی ها نشسته بودیم...صدای جیغ آمد ، من برگشتم ببینم صدا از کدام طرف است ... مادرم اما واکنشی نشان نداد، هیچ یک از کسانی که آت اطراف بودند واکنشی نشان ندادند. رو به مادرم گفتم صدای جیغ آمد ، گفت شنیدم، گفتم همین؟! گفت از این جیغ و داد ها زیاد میکنند. میخواهند بگویند هستیم، جلب توجه است، با تعجب نگاهش میکردم ، گفتم چون عده ای بی دلیل جیغ میزنند بی تفاوت شده ای؟! اگر جیغش واقعی بود چطور؟! شاید واقعا کمک میخواهد ، شاید دارند بلایی سرش میآورند! اگر من جیغ کشیده بودم چطور؟! چه حسی پیدا میکردی وقتی میدیدی هیچکس اهمیت نمیدهد، به من ؟! نگاهش خیره ماند... گفت... گفت میدانم... حق با توست... با خودم فکر کردم دستی دستی شده ایم چوپان دروغ گو! قربانی مان کرده اند! قربانی تفریحشان شده ایم! مادرم در جواب گفت میدانم، اما نمیدانست، آدم ها فکر میکنند این اتفاق ها هیچوقت برای عزیزان خودشان نمی افتد...


هر شب این ها را میبینم، تو هم امشب خواهی دید ولی... من قضاوت نمیکنم، نمیگویم کارشان درست است یا نه، نمیدانم مشکل از کجاست، نمیدانم این اصلا مشکل است یا نه، من امر به معروف و نهی از منکر نمیکنم! پدرم میگوید وقتی جوان های مملکت اینطوری اند ، چه انتظاری داری؟ بروی جلو بگویی کشور ، آینده ، پیشرفت نمیفهمد! میگویم تفریح نیست، تفریح ندارند، تو یک تفریح دیگر بگو به جای این! میگوید کتاب هم ندارند؟ بروند یک چیزی بخوانند لااقل! یک کار مفید در زندگی شان میگویم: همه اش که خواندن نیست، تفریح هم باید باشد... جوابم را نمیدهد... افکارش جای دیگر است، طوری که به من قضیه نگاه میکنم نگاه نمیکند، او پدرانه میبیند، من بچگانه....

همانطور که از بین ماشین ها رد میشوم و همه ان را پشت سر میگذارم، درست قبل از اینکه همه شان از دیدرسم خارج شوند می ایستم، برمیگردم، نگاهشان میکنم و زیر لب میگویم: مردم کشور من!

امشب تو هم با من بیا، بیا و ببین، اما قول بده قضاوت نکنی، قول بده نروی جلو و نصیحتشان کنی، قول بدی وقتی میبینیشان زیر لب ناسزا نگویی، چپچپ نگاهشان نکنی، قول بده که فقط ببینی و بی صدا پیش خودت فکر کنی و بعد... وقتی از بین ماشین ها رد شدیم و همه شان را پشت سر گذاشتیم ، قبل از اینکه همه شاد از دیدرسمان خارج شوند، بایستی ، 2 تایی به چشمان هم نگاه کنیم و زیر لب بگوییم مردم کشور من!

پس قرارمان امشب، بعد از ساعت 10، منتظرم.
 

robo94

عــلــــی (مهندس سابق)
ارسال‌ها
781
امتیاز
1,702
نام مرکز سمپاد
دبيرستان شهيد اژه اى
شهر
اصفهان/تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
تـــهـــران (دانشکده فنـے )
رشته دانشگاه
مهندسی بــرق
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

ببخشید دیره اما نکاتی رو باید یادآور شد :

اولن : برادران و خواهران اونطرفا با ماشین در اند صفا و صمیمیت در کنار یکدیگر قدم میزنن (اتوبوسا رو زدن شهروند الکترونیک کردن اینم روش!)

دویمن: اونایی که سر خیابون وایمیسن جلب توجه می کنن بی شرمی رو تا آخر رسوندن (دیگه چیزی نگو و چپ نگاه نکن نداره) حتما دزدی و اینا هم میکنن (ما که تهمت نمیزنیم!)

سیمن: این که چیز جدیدی نیست :)

چهارمن: هر کی میگه تو ایران تفریح نیست تفریح رو فقط تو "د ی س ک و " و "ک ا ز ی ن و" و یه جای دیگه میبینه پس مشکل این نیست که تفریح نداریم!!

پنجما : مردم تفریح رو در خرید و چرخ زدن تو خیابونا میبینن مشکل فرهنگ سازیه نه نبود تفریح!

بقیش برا بعدن (;
----------------------------------------
ولی در کل خوب نوشته بودین (; بازم از اینکارا بکنید !
 

hermes

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
908
امتیاز
2,876
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیداژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
صنعتى اصفهان
رشته دانشگاه
مكانيك
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

از همشهريمون به خاطر ياد اوري اين نكات تشكر ميشه


پسره با بي شرمي تموم جلوي مرد ميانسال يا يه زوج جوون پشت چراغ قرمز مزاحم دختر مردم ميشد.....


ماشينه گذاشته بود دنبال 2 تا دختر پياده......(هرچند كمي هم مشكل در ظاهر دخترا بود) اما نه درحدي كه با ماشين دنبال دوتا دختر جوون پياده باشه....فمر ميكنم فقط من شنيدم و ديدم كه اونا مزاحمن....كاري از دستم برنميومد...سه تا كرگدن تو يه ماشين....
 

hk hk

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
302
امتیاز
264
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

من خودم اينكاره بودم ترك كردم :(( :-<
ولي اون موقع ها (يكي دو سال پيش) به بدي الان نبود
الان هر پسري رو نگاه كني، چشش تاب ميخوره رو يه دختري كه جلوشه
البته اينم بگم كه دخترا هم كم نذاشتن
و سرو ظاهر نگاه كني انگار خودشون رو آماده كردن برن ساحل تو L.A
بهرام راست مي گفت:(خواهر روسري سرت كن كه من تحريك نشم)
پسراي الان هم خيلي بي حيا تر شدن، ما اونموقع ها چيزي به نام تجاوز به فرد رو نداشتيم، ولي الان پر شده از كسايي كه به زور ............................................ :(( :(( [-( [-(
بالاخره چيكار ميشه كرد
طبق قوانين مملكت همه آزادن
ولي احتمالا اين مملكت اسلامي نيست
اگه اسلام ما الان اينه خدا به داد صد سال ديگمون برسه
(ميدونم لحن نوشتنم خوب نيست، ولي خودمو خالي كردم)
 

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,265
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

من توی جمعشون بودم (یعنی حرفاشونو و انگیزشونو شنیدم ازشون)
خیلی از اینی که به نظر میاد غمناکتره
پریروز 1.5 ساعت گریه میکردم
نوشته هات عالین و جراتت
حالا فهمیدم چرا همه ی نوشته هامو میسوزونم
خیلی خوب بود
و جالبتر:
بعد از دو سه شب همشونو میشناسی
یه سری آدم ...
نمیشه محکومشون کرد
پوچی پرشون کرده :-<
بعد از 11 هم همه میرن باغ یه نفر مهمونی...!
 
ارسال‌ها
1,901
امتیاز
14,051
نام مرکز سمپاد
شهید حقانی
شهر
بندرعــباس
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

به نقل از نمكي :
از همشهريمون به خاطر ياد اوري اين نكات تشكر ميشه


پسره با بي شرمي تموم جلوي مرد ميانسال يا يه زوج جوون پشت چراغ قرمز مزاحم دختر مردم ميشد.....


ماشينه گذاشته بود دنبال 2 تا دختر پياده......(هرچند كمي هم مشكل در ظاهر دخترا بود) اما نه درحدي كه با ماشين دنبال دوتا دختر جوون پياده باشه....فمر ميكنم فقط من شنيدم و ديدم كه اونا مزاحمن....كاري از دستم برنميومد...سه تا كرگدن تو يه ماشين....
به نظرم بیشترش به همینه که مشکل از ضاهره بابا من وعموم رفته بودیم بیرون تو خاقانی 2 تا دختر وایساده بودن بعد هر ماشینی که توش پسر بود جلوشون ترمز میکرد و یه چیزی میگفت اونا هم خیلی راحت می خندیدن یا جواب میدادن همین جوریم وایساده بودن 2 قدم راه نمیرفتن تو حکیم نظامی تا تاکسی بگیرن همون جا منتظر بودن تا بیان سراغشون
من وعمومم با ماشین رفتیم جلوشون بهشون هیچی نمیگفتی می خواستن سوار شن
 

hermes

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
908
امتیاز
2,876
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیداژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
صنعتى اصفهان
رشته دانشگاه
مكانيك
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

من گاهي وقتا وقتي با خونواده پياده هستيم يا پشت چراغ خطر وايساديم اين صحنه ها رو ميبينم اب ميشم :-[

رومو اونور ميكنم...بهشون ميگم بريم...يا كاري ميكنم متوجه اون منظره نشن كه خودم خجل نشم :-[....نميدونم چرا :D
 

Samaneh.Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,137
امتیاز
1,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
کرج
مدال المپیاد
مدال نقره‌ی المپیاد نجوم‌و‌اخترفیزیک ..
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

راستش با کمال پررویی اینا نسبت به کرج خوبه به نظرم ! توی کرج یه پارک هست ( اسمشو نمیگم!) ، توی روز روشن( عصر) هم چشمای آدم گرد میشه ! انواع گشت ها هم از پس این ملت بر نمیان ... حتی گشتیشم دیدم که تیکه میندازه و سر و گوشش میجنبه ( در این گونه مواقع نمیتونم فحش ندم ! )
متاسفم ... به شخصه خیلی از این جور آدما دیدم( حتی تو مدرسه) ... :-< گاهی اوقات این آدما ترحم انگیزن ... از نظر من بیشتر این آدما خیلی حقیرن ...
 

hermes

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
908
امتیاز
2,876
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیداژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
صنعتى اصفهان
رشته دانشگاه
مكانيك
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

وقتی که کسی "بوق" میزنه، بالاخره بین کسایی که بوق رو میشنون،کسی هست که بخواد تقلید کنه، و کسی هم بالاخره پیدا میشه که واکنش بده به "بوق" !


وقتی "الافی"باشه همین میشه،پوچی و بی سروپایی رو بالاخره با خودش میاره! حالا هرچقدر پلی بیاد تیر این ماشینارو قفل کنه،بنزین گرون شه، بازم این جماعت میرن!

اسمش هم "دور دور" ، شایدم دیده باشین مینویسن "2ر 2ر " . "دور دور"هایی که تو یک مسیر خاص انجام میشه، بدون هدف!البته یه سری هدف هست :|
 

fatima !!!!!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
2,573
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

خب حتما یا خود دختره خوشش میاد تو چشم باشه یا بعضی وقتا دختره خوبه پسرا کلن کخن !
البت پوشش یه خرده ناجورم خب موثره ! درس باشی صاف میری صاف میای که گرگه شاخت نزنه ! اگم زد دیگه مشکل خود کخ کخ طرفه ! که در این صورت اگه دختره خوب باشه یکی واقعا پیدا میشه که به پسره یه چیزی بگه ! البت امیدوارم !
 

mamareza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,664
امتیاز
1,999
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی
شهر
تهران
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

آه تاسف باری کشیدم ... .
با اون تیکش که حق رو به این افراد میدی کاملا موافق نیستم... .
ولی واقعا وقتی خودمون و اطافیانمون تو این جامعه هستیم یه ترسی آدمو میگیره... .
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,610
امتیاز
22,373
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

خیلی اصرار داشتم که این جامعه درست میشود...
که پیشینه ی این مردم دین است...اسلام است...بلکه حجاب است...
اما...چیزی که در جامعه میبینم رویم را به روی گذشته ی مملکتم میبندد...
ملتی که رابطه ی ج ن س ی نیز برایشان یک لذت است و در گروی یک مبادله...همین :) :-<

خیلی به"من"ایمان داشتم و شکی نبود برایم که فرهنگ مردم در چنگان من و امثالم است...میتوانیم با تز هایی و بلکه با عوام فریبی هایی آنها را بیاموزیم زندگی فقط بخشی از بدنشان نیست...اما...
اما حال دیگر نه تنها ایمانی به اصلاح تدارم...بلکه به اصلاح نشدنشان ایمان دارم :-<
و در حال حاضر تنها چیزی که آرزویش را دارم این است که بکوشم خود مانند آنها نشوم...
 

mh.darya

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
597
امتیاز
3,794
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی معدن
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

واقعا نمیدونم چی بگم...
حقیقتیه که این روزا خیلی باهاش رو به رو میشیم
.
.
.
.
.
سکوت بهتره...
 

جام طلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
577
نام مرکز سمپاد
فرزانگان اهواز
شهر
اهواز
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

در کشوری زندگی میکنیم که بعضی ها نجابت دختر را به خاطر عقب افتادگی و بی کلاسیش میدونند.
اینکه اینقدر وقیحانه به هر دختری, به هر دختری شماره میدهند...
کجاست اون غیرت مردانه؟ چرا فکر میکنند فقط آمریکا و اسرائیل به کشور تجاوز میکنند در صورتی که هر روز و هر روز هزاران نفر به دختران بی گناه حمله میکنند و وقتی هم علت رو جویا میشی میگن: حجاب دختر مشکل داشت, اگر حجابش سفت و سخت تر بود دچار این مشکل نمیشد..... .
 

mamareza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,664
امتیاز
1,999
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی
شهر
تهران
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

به نقل از جام طلا :
در صورتی که هر روز و هر روز هزاران نفر به دختران بی گناه حمله میکنند و وقتی هم علت رو جویا میشی میگن: حجاب دختر مشکل داشت, اگر حجابش سفت و سخت تر بود دچار این مشکل نمیشد..... .
این قسمت حرفت رو قبول ندارم... .
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,610
امتیاز
22,373
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

به نقل از Mr.Mamareza :
این قسمت حرفت رو قبول ندارم... .
محمدرضا اتفاقا من از کل حرفش این تیکه رو واقعا درک کردم...
م3 این میمونه که ما بگیم موفق نشدیم...چرا؟...چون شرایط بد بوده...
اینا 3رفا بهانه است...
اما این رو هم میپذیرم که انسان ربات نیست...معموله که یه پسر نیاز ج ن س ی داره...اظهر من الشمس است...ولی راهش نه آزادی ج ن س ی است و نه"آزادی به شرط چادر"...

تا وقتی به انسان به عنوان انسان ارج ندهیم هر روز همین بساط است...
تا وقتی صفت"فمنیست"را"مدافع حقوق زن"دانند اوضاع همین است...شاید به نظرتون دارم مبالغه میکنم اما تا وقتی که نفهمیم در عین تفاوت های بسیار فاحش تماممان انسانیم اوضاع همین است...
تازه...
تو این تاپیک به بخش آشکار انحرافات ج ن س ی مردمان ما اشاره شده است...
چه کس توجه دارد بیش از 60 درصد پسران دبیرستانی معتاد به خود ارضایی هستند؟؟؟...و هنگامی که این آمار را در کنار آمار"80 درصد دختران دبیرستانی دوست پسر دارند و 40 درصد آنان با دوست پسر خود رابطه ی ج ن س ی دارند"واقعا ایران به یک طویله ی بزرگ میماند...
در مورد آسیب شناسی و راهکار های این مسائل...
1-خود را گول نزنیم...ما نام آزادی عقیده را برای یک روسپی تعریف میکنیم...مرا گفته اند آقای محترم طرف خودش راضیه پسره هم راضیه به کسی هم آسیبی نمیرسه...به تو چه ربطی داره؟...چرا الکی خودتو کاسه ی داغتر از آش میکنی و میخوای الکی انتقاد کنی؟...
در جواب باید دید که چگونه میشود که"اهدای بدن"بر اساس شرایط صورت میگیرد و شاید واقعا بسیار قلیل باشد تعداد افرادی که خود خواسته این کار را میکنند...
بسیاری از آنان برای پول این کار را میکنند...و واقعا این بسیار غمگین است...ای کاش قدرت در دستانم بود تا به جای سنگسار کردن یک"زن معصوم که گاهی حتی در فکر تامین مواجب خانواده است"مسلما دست او را میگرفتم و از این منجلاب بیرون میکشیدم و راهی برای ادامه ی زندگی"آبرومندانه"برایش مییافتم...
پس هر کار میکنیم دروغ نگوییم...از یاد نبریم یک روسپی به ندرت از روی علاقه"بازیچه ی دست"میشود...
2-گذر از سنت به مدرنیته...در مورد این باید بیشتر فکر کنم تا بتونم تحلیل نهاییم رو ارائه بدم...معتقدم مدرنیته با حدود 200 یا 300 سال بسیار نسبت به میزان زمانش بهتر از سنتی است که شاید از بدو بشر فرصت داشته تا کنون...
حال شاید باید در دوران مدرنیته این گونه عواقب را به سختی مهار کنیم تا به جامعه ای والاتر در راه ارزش های نو برسیم...
ولی باز نظر نهاییم رو بعدش میگم...
3-برخی از مکاتب با سردمداری بسیاری"با عنوان مدرن"از این گونه زندگی استقبال دارند...فمنیسم امروزه از مهمترین این مکاتب است...مکتبی که معتقد است"خانواده"باید از هم پاشیده شود چرا که مرد حتی در خود رابطه ی ج ن س ی نیز در حال ظلم به زن است...فمنیسم امروزی مسلما با فمنیسم کلاسیک تفاوت بسیار دارد و شاید بتوان گفت تمامی ارزش هایی را که فمنیسم کلاسیک در راه مناسبات و موازنات ج ن س ی برقرار کرده است را زیر سوال برده است...البته فمنیسم نو در ظاهر از این گونه زندگی انتقاد شدید دارد...اما وقتی که اینان"ازدواج" را کنار بنهند و راهکارشان"همجنسگرایی"باشد مسلما مردم هیچ کدام را بر نمیگزینند و روی به این سبک"به ظاهر لذت گرایانه"رو میاورند...
4-افراط تفریط میاورد...چادر را به زور بر سر زنی میکنیم تا مرد بیرون خونه اش و در اماکن عمومی"انسان"باشد و در تخت خوابش با یک روسپی چون"حیوان"برخورد کند...دقیقا م3 نوشابه ای میمونه که منتظر فرصتی است برای انفجار...
و این فرصت در قالب"تجاوز"و"روسپیگری"چهره مینماید...
5-مشکلات اجتماعی...شاید در برخی موارد حتی مسائل مالی مطرح نباشد...دختری به تن فروشی دست زند چون نمیخواهد زندگیش را پدر و مادرش بسازند(از این موارد به ندرت میبینیم...اما متاسفانه پیش بینی میکنم در آینده بسیار خواهد شد)

و در جواب تمام اینان به نظرم باید بیاموزیم"انسان بودن"را...تا وقتی زن و مرد در جامعه"گوسفند"باشد اوضاع همین است...
 

جام طلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
577
نام مرکز سمپاد
فرزانگان اهواز
شهر
اهواز
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

به نقل از Mr.Mamareza :
این قسمت حرفت رو قبول ندارم... .
هر کس نظری داره .منم به نظر شما احترام میذارم .
ولی واقعیت چیزی برخلاف تصور شماست.باید وارد جامعه بشید .آقای پوریا درست میگن.من هم اصلا علاقه ندارم بگم همه جا گل و بلبل و فقط ایران مشکل داره اصلا همچین چیزی نیست.ولی برادر من از این خواهرت بپذیر .شاید اگر دختر بودید بهتر میفهمیدید.
 

haniiii

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
430
امتیاز
2,029
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رفسنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

خیلی سخته منم از این چیزا اعصابم خورد میشه برا همین ترجیح میدم زیاد از خونه بیرون نرم یا جایی برم که فرهنگ داشته باشن
از دانشگاه دارم خیابونشو میام پایین یارو بچش بغلش.زنش پشتش رو موتور نشسته تیکه میندازه که....
 

shadiiii

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
365
امتیاز
2,694
شهر
میان2اب
دانشگاه
ارومیه-نازلو
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

بنظر من همين چيزاس كه باعث ميشه دخترا و پسرا به هم اعتماد نكنن كار همين چندصد نفره كه هر روز داره تعدادشون بيشتر ميشه نميشه هميشه ساكت موند چون همين ادما برا اينكه كارشون توجيح بشه هركاري ميكنن نميگم تقصير دختراس يا پسرا هر دوتاشون تقصير دارن دخترا اگه ارزش خودشون رو بدونن ساعت 10 تو خيابون نيستن تا.....وپسرا هم اگه غرور داشته باشن برا هر دختري خودشون رو كوچيك نميكنن كه شماره بدم خدمتتوت :-w
ولي چيكار ميشه كرد جز اينكه مواظب خودمون باشيم
 

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : قرارمان امشب، بعد از ساعت 10

چه غم انگیز :-<
واقعا حقیقته :-<
آخه تفریحی نداریم مجبوریم دیگه... :-<
 
بالا